حرکتها ریتمی داشتند که بیشتر از آنکه روایت بیرونی را بازگو کنند، به ضربان ذهن شباهت داشت. بازیگران نه شخصیت بودند و نه تیپ؛ هرکدام انعکاسی از درون انسان بودند، انگار تکهای از یک فکرِ فروخورده یا حسی که هیچگاه به زبان نیامده است.
صحنه، فضایی خالی و در عین حال پر بود؛ پر از معناهایی که باید کشف میشدند. نور گاه چون خطی باریک راه را نشان میداد و گاه مثل سایهای مبهم، مسیر را تیره میکرد. موسیقی نه پسزمینه که حضور زندهای بود؛ گاهی آرام و همسو، گاهی ناگهانی و شکافانداز.
تلقین در اینجا نه واژهای ساده، که تجربهای زنده بود. تماشاگر خود را میان کشمکش حرکتها مییافت؛ میان تمایل و گریز، میان خواستن و نخواستن. هر حرکت همچون پرسشی بود که پاسخش از پیش داده نشده بود.
هیچ نقطه پایانی روشن وجود نداشت. اجرا وقتی تمام شد، چیزی در ذهن مخاطب ادامه پیدا کرد؛ همان زمزمهای که از آغاز با او همراه شده بود «ذهن، هم اسیر است و هم رهاکننده». این تجربه بیش از آنکه روایت شود، زیسته شد و آنچه در سالن باقی ماند، حسِ ماندگار مواجهه با قدرت پنهان ذهن بود.
احسان دبیر، طراح و کارگردان نمایش «پرفورمنس تلقین» در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: ایده اصلی نمایش «پرفورمنس تلقین» از دل واقعیتهای اجتماعی جامعه شکل گرفته است. زندگی روزمره مردم سرشار از دغدغهها و درگیریهای ذهنی است؛ مسائلی که هر فرد، کم یا زیاد با آنها مواجه میشود. این نمایش بر مبنای مشاهده همین وضعیتها و با هدف بازنمایی آنها در قالبی هنری شکل گرفت. از همان ابتدا تصمیم بر آن بود که ایده در قالب یک اثر دیالوگمحور ارائه نشود، بلکه با بهرهگیری از زبان بدن و شیوه پرفورمنس، سکوتها و واکنشهای پنهان انسان به نمایش درآید.
وی ادامه داد: «تلقین» بیش از هر چیز به قدرت ذهن و تأثیر آن در تغییر مسیر زندگی انسان میپردازد. این اثر نشان میدهد که ذهن تا چه اندازه توانمند است و چگونه میتواند انسان را به هر سو بکشاند؛ گاه در عرصه فردی و گاه در بُعد اجتماعی. انتخاب عنوان تلقین نیز از همین رو صورت گرفته، چراکه بیانگر تأثیر مستقیم افکار بر واقعیتهای زندگی است.
این کارگردان تئاتر بیان کرد: از آنجا که نمایش بر پایه زبان بدن بنا شده و فاقد دیالوگ است، نقش طراحی صحنه، نور، موسیقی و لباس در آن پررنگتر میشود. هر عنصر در صحنه حامل معنایی نمادین است و میتواند ذهن مخاطب را درگیر سازد. به همین دلیل طراحی تمامی اجزا با دقت و بر اساس مبانی روانشناسی انجام شده تا انتقال پیام به بهترین شکل ممکن صورت گیرد. در چنین ساختاری ممکن است یک نور خاص یا نمادی کوچک کلید درک مخاطب شود و او را به معناهای عمیقتری هدایت کند.
دبیر افزود: انتخاب بازیگران نیز با همین نگاه انجام گرفت. گروه پیشتر نمایشی با نام «گم» در سبک مشابه اجرا کرده بود و برخی از بازیگران همان اثر در تلقین نیز حضور داشتند. سایر اعضا پس از تماشای اجرای قبلی و بر اساس استعداد و علاقهمندی جذب شدند. معیار اصلی در گزینش آنان آمادگی ذهنی و جسمی برای ایفای نقش در نمایشی بدون دیالوگ بود. نتیجه این انتخاب گروهی هماهنگ و پرانرژی بود که توانستند بهخوبی اهداف نمایش را محقق سازند.
تلقین، تجربهای تازه در تهران که توجه مخاطبان و صاحبنظران را جلب کرد
وی گفت: اجرای نمایش در تهران تجربهای ارزشمند به شمار میرفت. پایتخت با توجه به گستردگی فضای تئاتر و تعداد بالای اجراها، عرصهای جدی برای سنجش آثار محسوب میشود. این نمایش به دلیل تازگی و تفاوت خود در میان دیگر آثار روی صحنه برجسته شد و توجه بسیاری از مخاطبان، هنرمندان و چهرههای شناخته شده را به خود جلب کرد. بسیاری از صاحبنظران نیز اذعان داشتند که چنین فضایی در تئاتر تهران کمتر تجربه شده بود.
این کارگردان تئاتر تصریح کرد: از نظر شرایط حمایتی، تفاوت میان مشهد و تهران آشکار بود. در مشهد، گروه عملاً بدون پشتیبانی ویژه تنها با تکیه بر تلاش جمعی فعالیت خود را پیش برد. اما در تهران با همراهی و حمایت تهیهکننده شرایط مناسبتری فراهم و انگیزهای مضاعف برای ادامه مسیر ایجاد شد. این تجربه نشان داد که حمایتهای جدی میتواند نقش تعیینکنندهای در ارتقای سطح کارهای هنری داشته باشد.
دبیر در ادامه گفت: بازخوردهای گستردهای که نمایش دریافت کرد، مؤید آن است که سبک اجرایی متفاوت اثر، عامل اصلی توجه و استقبال بوده است. نمایش تلقین با اتکا بر زبان بدن و بهرهگیری از نشانههای بصری و نمادین، تماشاگر را وارد تجربهای متفاوت کرد و او را به چالش کشید. برخلاف بسیاری از نمایشهای رایج که روایت آمادهای در اختیار مخاطب قرار میدهند، این اثر تماشاگر را درگیر معنا و مفهوم ساخت و او را به مشارکت ذهنی واداشت. همین تمایز موجب شد که نمایش جایگاه ویژهای در میان مخاطبان پیدا کند و بازتاب گستردهای داشته باشد.
انتهای پیام
نظرات