• دوشنبه / ۲۷ مرداد ۱۴۰۴ / ۱۲:۳۰
  • دسته‌بندی: پژوهش
  • کد خبر: 1404052716374
  • خبرنگار : 71974

مؤلف کتاب‌های «جنگ رسانه‌ای» و «جنگ نرم»:

صداوسیما و ایران‌اینترنشنال، دو تصویر اغراق‌شده از یک جنگ هستند

صداوسیما و ایران‌اینترنشنال، دو تصویر اغراق‌شده از یک جنگ هستند

مؤلف کتاب‌های «جنگ رسانه‌ای» و «جنگ نرم» با اشاره به نقش رسانه‌های جهانی در بازنمایی جنگ ۱۲ روزه گفت: در این میان، شبکه الجزیره موفق‌ترین و بی‌طرف‌ترین رسانه بود. این شبکه مانند سایر جنگ‌ها، دوربین‌های زنده خود را ۲۴ ساعته در نقاط مختلف از جمله تل‌آویو و تهران فعال کرده بود؛ در حالی‌که اگر کسی صداوسیما را می‌دید تصور می‌کرد اسرائیل در آستانه فروپاشی است، و اگر ایران‌اینترنشنال یا شبکه‌های اجتماعی را دنبال می‌کرد، احساس می‌کرد نظام سیاسی ایران در آستانه سقوط است.

به گزارش ایسنا، حمید ضیائی‌پرور، مؤلف کتاب‌های «جنگ رسانه‌ای» و «جنگ نرم» امروز در نشست تخصصی "جنگ ۱۲ روزه و رسانه‌ها" با موضوع نقد بررسی عملکرد رسانه‌های داخلی در جنگ ۱۲ روزه با تأکید بر اهمیت روایتگری در شرایط جنگی گفت: اگر رسانه‌ها در زمان صلح و شرایط عادی جرأت پرسشگری، روایتگری و تولید محتوای درست نداشته باشند، طبیعی است که در شرایط جنگ نیز نتوانند به‌خوبی عمل کنند.

وی با بیان اینکه جنگ روایت‌ها زیرمجموعه‌ای از جنگ رسانه‌ای است، اظهار کرد: در جنگ رسانه‌ای، ابزار و تکنیک مطرح است، اما جنگ روایت‌ها ناظر به محتوای این جنگ است؛ یعنی آنچه بیان و بازنمایی می‌شود. بسیاری معتقدند کشوری که نتواند روایت خود را از جنگ ارائه دهد، در همان جنگ شکست خواهد خورد.

«جنگ روایت‌ها» و تجربه ارتش اسرائیل

ضیائی‌پرور با اشاره به تجربیات ارتش اسرائیل تصریح کرد: اسرائیل واحدهای تخصصی جنگ روانی دارد؛ واحد ۸۲۰۰ یکی از این نمونه‌هاست که در کنار تولید و تحلیل داده‌ها، حتی نیروهای فارسی‌زبان در اختیار دارد. ارتش اسرائیل چند سخنگوی فارسی‌زبان دارد و آن‌ها پس از هر تحول یا عملیات به‌طور مرتب در رسانه‌ها حاضر می‌شوند و گزارش می‌دهند. این نشان‌دهنده اهمیت روایتگری برای آن‌هاست.

وی با بیان اینکه ایران در این حوزه دچار ضعف جدی است، افزود: ما بارها تأکید کرده‌ایم که در مقابل جنگ رسانه‌ای اسرائیل باید سخنگویان حرفه‌ای و حتی فارسی‌زبان داشته باشیم، اما این موضوع یا با مخالفت روبه‌رو شده یا به‌صورت جدی پیگیری نشده است.

نقد وضعیت رسانه‌ای ایران در بحران‌ها

این پژوهشگر جنگ رسانه‌ای با اشاره به حوادث داخلی گفت: در ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی دیدیم که به‌جای ورود سریع و قوی رسانه‌ها، فضا محدود شد. خبرنگاران را از محل دور کردند و حتی کارت حافظه دوربین‌ها ضبط شد. در حالی‌که در سایر کشورها رسانه‌ها بلافاصله وارد میدان می‌شوند و گزارش تهیه می‌کنند.

وی تأکید کرد: بحران و جنگ بالاترین ارزش خبری در روزنامه‌نگاری را دارد؛ چرا که بر پایه اصل تعارض و کشمکش شکل می‌گیرد. به همین دلیل، رسانه‌ها در سراسر دنیا به چنین موضوعاتی ورود جدی دارند. اما در ایران وقتی رسانه‌ها در شرایط عادی ضعیف و محدود عمل می‌کنند، در شرایط جنگ و بحران نیز همین ضعف تشدید می‌شود.

روایتگری رسانه‌ای اسرائیل در جنگ‌های اخیر

ضیائی‌پرور خاطرنشان کرد: اسرائیل جریان رسانه‌ای منسجم و حرفه‌ای ایجاد کرده است. وزارت خارجه، وزارت دفاع، سخنگویان فارسی‌زبان و حتی نخست‌وزیر این کشور به‌طور مداوم اطلاعیه، بیانیه، تصویر و مصاحبه منتشر می‌کنند. حتی بنیامین نتانیاهو چند بار به‌طور مستقیم خطاب به مردم ایران سخن گفت. این انسجام رسانه‌ای سبب شد روایت آن‌ها در سطح جهانی پررنگ‌تر دیده شود.

وی در ادامه گفت: اگر ایران بخواهد در جنگ رسانه‌ای موفق باشد، باید روایتگری منسجم، شفاف و حرفه‌ای را جدی بگیرد و از محدودسازی رسانه‌ها در شرایط بحرانی بپرهیزد.

مؤلف کتاب‌های «جنگ رسانه‌ای» و «جنگ نرم» با اشاره به نقش تصویر در جنگ رسانه‌ای گفت: امروز صرفاً انتشار یک بیانیه کافی نیست. اسرائیل با ترکیب رسانه‌های سنتی، شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های بین‌المللی توانست روایتی مسلط از جنگ ارائه دهد. آن‌ها نمایش چهره‌ای تکنولوژیک، پیشرفته و مسلط از توان نظامی خود داشتند و این روایت را با تولید مستندات تصویری تقویت کردند.

استفاده اسرائیل از فناوری برای روایت جنگ

وی افزود: ارتش اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه بیش از ۱۰۰ تصویر و ویدئوی مستند از عملیات‌های خود منتشر کرد؛ تصاویری که پیش و پس از هر حمله را نشان می‌داد. حتی دو ماه بعد، مستندی از عملیات تعقیب و گریز سردار شهید سلیمانی منتشر کردند که نشان می‌داد چگونه عاملان زمینی با پهپاد هماهنگ شده بودند. این تولید تصویر به‌قدری دقیق بود که روایت جهانی جنگ را در اختیار اسرائیل قرار داد.

ضیائی‌پرور تأکید کرد: در مقابل، ایران دیرهنگام به اهمیت تصویر پی برد. روز دهم جنگ بود که تازه مسئولان متوجه شدند باید تصاویر تولید کنند؛ مثلاً پرتاب موشک سجیل از بیش از ۵۰ زاویه مختلف توسط رسانه‌های خارجی پخش شد؛ اما ما تصویر مستقلی نداشتیم. رسانه‌های دنیا تشنه تصویر هستند و وقتی شما محتوایی ارائه نمی‌دهید، روایت حریف برجسته می‌شود.

برجسته‌سازی روایت علیه ایران

این پژوهشگر ادامه داد: در میانه جنگ، حمله موشکی ایران به یک بیمارستان به‌شدت برجسته شد. نخست‌وزیر اسرائیل شخصاً خبرنگاران را به صحنه برد و طی ۴۸ ساعت افکار عمومی جهان علیه ایران تحریک شد؛ در حالی‌که ایران هیچ روایت تصویری برای مقابله با این جریان نداشت.

وی افزود: اسرائیل حتی نمایش چهره مسلط در عملیات جاسوسی و حمله به رادارهای ایران را به‌طور مستند به تصویر کشید تا نشان دهد اهدافش صرفاً نظامی است. حتی در سریال‌های تلویزیونی مانند تهران و ماوریک نیز بخش‌هایی از واقعیت جنگ بازنمایی شد؛ گویی پیشاپیش افکار عمومی برای پذیرش اقدامات نظامی آماده می‌شد.

محدودیت رسانه‌ای در ایران

ضیائی‌پرور با انتقاد از فضای رسانه‌ای داخل کشور تصریح کرد: در ایران کنترل کامل بر روایت خبری وجود داشت. هیچ تصویری از حملات، تخریب‌ها یا عملیات‌ها منتشر نمی‌شد. حتی شهروندانی که تلاش می‌کردند با تلفن همراه تصویربرداری کنند بازداشت می‌شدند. روایت رسمی صرفاً همان چیزی بود که صداوسیما منتشر می‌کرد.

وی یادآور شد: قطع اینترنت و نبود سخنگوی رسمی موجب شد افکار عمومی داخل و خارج کشور به روایت رسانه‌های خارجی مانند ایران‌اینترنشنال رجوع کنند. در نتیجه، روایت ایران در سطح بین‌المللی عملاً غایب بود.

وی گفت: من جنگ ۱۲ روزه را مانند یک مسابقه فوتبال به دو نیمه تقسیم می‌کنم. در نیمه اول، ایران در جنگ رسانه‌ای شکست مطلق خورد و هیچ حضور مؤثری نداشت. تازه در نیمه دوم بود که مسئولان متوجه اهمیت روایتگری شدند و اقداماتی محدود آغاز کردند.

روایت رسانه‌ای ایران از جنگ ناقص و پراکنده بود

مؤلف کتاب‌های «جنگ رسانه‌ای» و «جنگ نرم» با اشاره به ضعف روایتگری رسانه‌های داخلی در جریان جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل گفت: اینکه در میانه جنگ اجازه دادند خبرنگاران سی‌ان‌ان وارد کشور شوند مهم بود، اما سؤال اینجاست که چرا پیش از بحران چنین اقداماتی صورت نگرفته بود؟ رسانه‌های خارجی تنها زمانی به ایران آمدند که کشور درگیر جنگ بود، در حالی‌که فرصت‌های پیشین از دست رفته بود.

وی ادامه داد: یکی از مسائل برجسته در این جنگ، انتشار انبوه اخبار جعلی به نفع ایران بود. برای مثال، موضوع سرنگونی جنگنده اف-۳۵ یا ماجرای سخنرانی فرمانده سپاه به زبان عبری در رسانه‌ها مطرح شد، در حالی‌که بعدها مشخص شد هیچ‌یک صحت نداشته است. حتی صداوسیما و رسانه‌های دیگر این موارد را تکذیب کردند. چنین اخبار جعلی، دست‌کم برای ۴۸ ساعت جامعه را دچار تردید و سردرگمی می‌کرد.

وی با اشاره به نمونه دیگری افزود: در ماجرای اصابت موشک به میدان تجریش، مقامات از همان روز نخست از طریق دوربین‌های شهری به‌خوبی اطلاع داشتند؛ اما روایت رسمی این حادثه را انکار کرد و انتشار تصاویر نزدیک به ۲۰ روز به تأخیر افتاد. در این مدت رسانه‌های خارجی مانند بی‌بی‌سی با فکت‌چکینگ روایت ایران را زیر سؤال بردند و حتی از ارتش اسرائیل خواستند توضیح دهد. اسرائیل اما ترجیح داد سکوت کند، چراکه آن هدف غیرنظامی بود و از منظر حقوق بین‌الملل مصداق جنایت جنگی محسوب می‌شد.

روایت‌های رسمی، ناکارآمد و متناقض

ضیائی‌پرور گفت: رسانه‌های داخلی در همان ساعات اولیه جنگ، با انکار حملات اسرائیل تلاش کردند آرامش القا کنند. خبرنگاران اعزامی به میدان‌های مختلف تهران گزارش می‌دادند که هیچ اتفاقی نیفتاده است یا مردم به زندگی عادی مشغول‌اند. حتی زمانی‌که خبر حمله به فردو مطرح شد، رسانه‌ها از قم گزارش تهیه کردند و گفتند چنین چیزی صحت ندارد، در حالی‌که فردو در فاصله ۳۰ کیلومتری قم قرار دارد. چنین روایت‌هایی ممکن است در لحظه اول اثرگذار باشد، اما به‌سرعت اعتبار خود را از دست می‌دهد.

بعد از ۶۰ روز هنوز روایت کلی جنگ روشن نیست

این پژوهشگر با تأکید بر اینکه افکار عمومی همچنان در ابهام به سر می‌برد، افزود: بعد از گذشت بیش از دو ماه، هنوز به‌عنوان یک شهروند نمی‌دانم روایت کلی جنگ چه بوده است. تنها چند مقام سیاسی مانند علی لاریجانی و محمدباقر قالیباف در مصاحبه‌هایی محدود به بخشی از ماجرا اشاره کردند، اما هیچ تصویر جامع و روشنی ارائه نشد.

ضیائی‌پرور با طرح مجموعه‌ای از پرسش‌ها گفت: ما هنوز نمی‌دانیم جاسوسان اسرائیل چگونه در ایران نفوذ کردند؛ یا چرا بانک سپه، به‌عنوان یکی از زیرساخت‌های اصلی مالی کشور، هم‌زمان سرور اصلی، پشتیبان و بحران خود را از دست داد و تا امروز راه‌اندازی نشده است. هیچ مقام مسئولی در این‌باره توضیح نداده است.

وی ادامه داد: نمی‌دانیم دانشمندان هسته‌ای و فرماندهان ارشد نظامی چگونه هدف قرار گرفتند. نمی‌دانیم مهاجران افغان چه نقشی در این رخدادها داشتند؛ اگر نقشی نداشتند، پس موج اخراج حدود یک میلیون افغان در این مدت به چه دلیل انجام شد؟ حتی درباره بالاترین نقاط امنیتی کشور که مورد حمله قرار گرفتند، هیچ توضیح رسمی ارائه نشده است.

روایت ناقص، میدان را به تفسیرهای دلخواه واگذار می‌کند

وی تأکید کرد: وقتی هیچ پیوست رسانه‌ای و هیچ توضیح شفاف از سوی نهادهای مسئول ارائه نمی‌شود، میدان برای انواع روایت‌سازی و تفسیرهای شخصی باز می‌ماند. مردم امروز حتی نمی‌دانند انفجارهایی که در هفته‌های اخیر رخ داد، انفجار گاز و حوادث صنعتی بوده یا حملات اسرائیل. این ابهام، محصول سکوت و فقدان روایت رسمی است.

مؤلف کتاب‌های «جنگ رسانه‌ای» و «جنگ نرم» با اشاره به نقش رسانه‌های جهانی در بازنمایی جنگ ۱۲ روزه گفت: در این میان، شبکه الجزیره موفق‌ترین و بی‌طرف‌ترین رسانه بود. این شبکه مانند سایر جنگ‌ها، دوربین‌های زنده خود را ۲۴ ساعته در نقاط مختلف از جمله تل‌آویو و تهران فعال کرده بود و هم‌زمان عملیات‌ها را به تصویر می‌کشید. در حالی‌که اگر کسی صداوسیما را می‌دید تصور می‌کرد اسرائیل در آستانه فروپاشی است، و اگر ایران‌اینترنشنال یا شبکه‌های اجتماعی را دنبال می‌کرد، احساس می‌کرد نظام سیاسی ایران در آستانه سقوط است. هیچ‌کدام از این روایت‌ها تصویر واقعی و کامل ماجرا را نشان نمی‌دادند.

وی تأکید کرد: در دوران جدید، جنگ روایت‌ها معادل جنگ تصاویر است. در این جنگ، ایران تقریباً هیچ تصویر معتبری ارائه نکرد و این بزرگ‌ترین ضعف ما بود. امروز روایت بدون تصویر قابل باور نیست. مردم تنها چیزی را باور می‌کنند که به شکل مستند و تصویری ارائه شود. روایت‌های صرفاً کلامی قانع‌کننده نیستند.

وی افزود: مستند و فکت در روایتگری، همان تصویر است. ما نیازمند مستندسازی جدی از فعالیت‌ها و عملیات‌ها هستیم؛ بخشی از این کار باید در سطح امنیتی و نظامی صورت گیرد، اما فرماندهی واحدی در حوزه جنگ رسانه‌ای لازم است که همسو و هماهنگ با فرماندهی اصلی عملیات عمل کند.

آسیب‌های اصلی رسانه‌ای ایران در جنگ

ضیائی‌پرور با اشاره به مهم‌ترین آسیب‌ها گفت: فیلترینگ و قطع اینترنت دو ضربه اساسی به روایتگری ایران زد. در مقطعی ۹۷ درصد ترافیک اینترنت کشور قطع شد و تنها سه درصد اینترنت سازمانی برای خبرنگاران و مسئولان باقی ماند. این مسئله هم مردم را از جریان اطلاع‌رسانی محروم کرد و هم میدان روایت را به رسانه‌های خارجی سپرد.

وی خاطرنشان کرد: فیلترینگ علاوه بر این، بستر نفوذ اطلاعاتی اسرائیل را نیز فراهم کرد. پیش‌تر رسانه‌های بین‌المللی گزارش داده بودند که اسرائیل بر حدود ۷۰ درصد بازار جهانی وی‌پی‌ان‌ها تسلط دارد؛ بنابراین ابزار فیلترشکن که مردم ایران استفاده می‌کنند، خود یکی از مجاری نفوذ اطلاعاتی دشمن است.

ضرورت حمایت از سامانه‌های فکت‌چکینگ

این پژوهشگر ادامه داد: یکی از خلأهای جدی، نبود سامانه قوی راستی‌آزمایی در ایران است. سامانه فکت‌نامه در جریان این جنگ بیش از ۱۰۰ خبر راستی‌آزمایی و پرونده ویژه‌ای در این زمینه ایجاد کرد. با این وجود، به جای حمایت از چنین پلتفرم‌هایی، شاهد فیلترینگ آن‌ها هستیم. در حالی‌که بر اساس قوانین، وزارتخانه‌های مرتبط می‌توانند بودجه مشخصی برای تقویت این فعالیت‌ها اختصاص دهند.

لزوم حضور رسانه‌های جهانی و روایتگری مردمی

ضیائی‌پرور با اشاره به تأخیر در حضور رسانه‌های بین‌المللی در ایران گفت: اینکه ورود خبرنگاران سی‌ان‌ان به کشور تنها در میانه جنگ اتفاق افتاد، یکی از آسیب‌های اصلی بود. رسانه‌های جهانی باید پیش از بحران امکان فعالیت در ایران را داشته باشند تا روایت‌ها یک‌سویه نشود.

وی در پایان تأکید کرد: یکی از راه‌های تقویت روایتگری، میدان دادن به مردم و ایجاد امکان شکل‌گیری خُرده‌روایت‌ها در کنار روایت رسمی رسانه‌های بزرگ است. اما چون به روایتگری مردمی اعتقاد وجود ندارد، عملاً این ظرفیت از بین می‌رود و تنها روایت‌های رسمی باقی می‌ماند؛ روایتی که به‌تنهایی نمی‌تواند افکار عمومی را اقناع کند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha