به گزارش ایسنا، محمد رهبری، پژوهشگر شبکههای اجتماعی، امروز در نشست تخصصی "جنگ ۱۲ روزه و رسانهها" با موضوع نقد بررسی عملکرد رسانههای داخلی در جنگ ۱۲ روزه با اشاره به تغییر ماهیت جنگها در قرن بیستویکم تأکید کرد: در جنگهای جدید، همراه کردن افکار عمومی یکی از مؤلفههای اصلی موفقیت است و حتی میتواند سرنوشت جنگ را رقم بزند.
وی با بیان اینکه دکترین نظامی آمریکا از سال ۲۰۰۷ به بعد بر پایه جنگ شبکهمحور طراحی شده است، گفت: این الگو در عملیات اخیر اسرائیل علیه ایران نیز قابل مشاهده بود؛ عملیاتی که بر سرعت، غافلگیری، فناوریهای نوین و محوریت اطلاعات استوار است.
جنگ شبکهمحور؛ کوتاه، غافلگیرکننده و متکی بر فناوری
رهبری با توضیح ویژگیهای جنگ شبکهمحور اظهار کرد: این نوع جنگ برخلاف الگوهای سنتی، متمرکز بر فرماندهی از بالا به پایین نیست، بلکه گروههای مختلف در نقاط متفاوت میتوانند نقش عملیاتی ایفا کنند. چنین جنگهایی معمولاً بسیار کوتاهمدت، ضربتی و غافلگیرکننده هستند.
وی ادامه داد: در جنگهایی که میان کشورهایی غیرهممرز رخ میدهد، زمان درگیری بهشدت کوتاه است و طرف مهاجم تلاش میکند با ضربات سنگین در همان ابتدای جنگ، نتیجه را مشخص کند. به همین دلیل، همزمانسازی و همراه کردن افکار عمومی نقشی حیاتی دارد.
جنگ وجودی و ضرورت همراهسازی جامعه
این پژوهشگر شبکههای اجتماعی با اشاره به اینکه برخی مقامات اسرائیلی و حتی تحلیلگران داخلی حمله اخیر اسرائیل به ایران را نوعی جنگ وجودی دانستهاند، تصریح کرد: جنگ وجودی به معنای تلاش برای نابودی نظام سیاسی ایران است و در چنین شرایطی بدون همراه کردن افکار عمومی، امکان دستیابی به اهداف نظامی وجود ندارد.
از جنگ اطلاعاتی تا دستکاری واقعیت
رهبری تأکید کرد: افکار عمومی در همه جنگها مهم بوده اما در دوران جدید، اهمیت آن از گذشته نیز بیشتر شده است. امروز حتی کشورهایی که روابط نظامی مستقیم ندارند، درگیر جنگهای اطلاعاتی هستند؛ جنگهایی که بر دستکاری اطلاعات، دستکاری واقعیت و مدیریت افکار عمومی استوار است.
وی افزود: با گسترش شبکههای اجتماعی و ظهور ابزارهای هوش مصنوعی، تولید محتوای جعلی و دستکاری واقعیت بسیار آسانتر شده است. انتشار ویدئوها و اخبار ساختگی بهعنوان ابزاری برای فریب افکار عمومی، بخش جداییناپذیر جنگهای جدید محسوب میشود.
جنگ روایتها؛ تعیینکننده سرنوشت نبرد
این پژوهشگر با تأکید بر اینکه جنگهای نوین بهطور جدی به عرصه روایتسازی گره خوردهاند، گفت: در جنگ روایتها، مهم نیست روایت حقیقتمحور باشد یا دروغمحور؛ دولتها تلاش میکنند هر دو نوع روایت را تولید کنند. آنچه اهمیت دارد، غالب شدن روایت مطلوب در ذهن افکار عمومی است.
وی ادامه داد: کشورهایی که بتوانند روایت خود را هوشمندانهتر، مبتنی بر شواهد و در عین حال گستردهتر منتشر کنند، شانس بیشتری برای پیروزی در جنگ روایتها خواهند داشت. این موضوع بهقدری اهمیت دارد که میتواند مسیر و حتی نتیجه جنگ را تغییر دهد.
پژوهشگر شبکههای اجتماعی با تأکید بر اینکه صرفاً ابزار نظامی یا تاکتیکها تعیینکننده سرنوشت جنگ نیستند، گفت: باور عمومی و روایتی که از جنگ ساخته میشود، نقشی تعیینکننده در شکلدهی به نتیجه دارد. حتی در جنگ روسیه و اوکراین، اگر روایتی متفاوت از جنگ در افکار عمومی شکل میگرفت، ممکن بود مسیر و سرنوشت جنگ بهطور کلی تغییر کند.
وی با اشاره به تجربه خود از نخستین ساعات درگیری اخیر توضیح داد: ساعت ۲:۳۰ بامداد با صدای انفجار از خواب بیدار شدم. از همان لحظه تا ۲۴ ساعت بعد، بدون وقفه در شبکههای اجتماعی حضور داشتم تا بدانم چه اتفاقی میافتد. بسیاری دیگر از مردم نیز تجربهای مشابه داشتند؛ یعنی بلافاصله پس از شنیدن خبر، سراغ گوشیهای خود رفتند تا ببینند در توئیتر، تلگرام، اینستاگرام یا واتساپ چه اخباری منتشر میشود.
رهبری افزود: این موضوع نشان میدهد روایت اصلی جنگ در شبکههای اجتماعی ساخته میشود، نه در تلویزیونهای داخلی و نه در شبکههای ماهوارهای. اولین واکنش عمومی به جنگ، جستوجوی روایت در فضای مجازی بود.
افزایش بیسابقه فعالیت در شبکههای اجتماعی
این پژوهشگر با بیان اینکه روز اول جنگ، بالاترین میزان فعالیت توئیتری از مهرماه سال گذشته تاکنون ثبت شد، خاطرنشان کرد: تعداد توئیتها، بازدیدها و لایوها بهصورت نمایی افزایش یافت، چرا که مردم تشنه خبر بودند. این روند در تلگرام و اینستاگرام نیز وجود داشت و نشان داد فضای اصلی روایتسازی همان شبکههای اجتماعی است.
پروپاگاندای اسرائیل و تلاش برای انسانیتزدایی
رهبری با اشاره به روایتی که اسرائیل پس از ۷ اکتبر ترویج کرده است، گفت: اسرائیل با استفاده از پروپاگاندای گسترده تلاش میکند نوعی انسانیتزدایی از دشمنان خود ایجاد کند. آنها مخالفان را تروریست یا سپر انسانی معرفی میکنند و به این ترتیب کشتن آنان را مشروع جلوه میدهند.
وی ادامه داد: این پروپاگاندا حتی در فضای فارسیزبان نیز بسیار فعال است، چرا که اسرائیل از نظر رسانهای بسیار قدرتمند عمل میکند.
شکلگیری ضدروایت در شبکههای اجتماعی
این پژوهشگر شبکههای اجتماعی در ادامه گفت: در همان ساعات اولیه جنگ، همزمان با روایت اسرائیل، ضدروایتهایی در شبکههای اجتماعی شکل گرفت. برای نمونه، تنها چند ساعت بعد برخی روزنامهنگاران مستقل فارسیزبان روایت دیگری را برجسته کردند و نوشتند فردی که کشته شده، فعال اقتصادی و بورسی بوده است، نه آنگونه که اسرائیل مدعی بود.
وی افزود: بهسرعت صفحهای در شبکههای اجتماعی با طراحی حرفهای و بدون وابستگی سازمانی ایجاد شد که ضدروایت را تقویت کرد و بهطور گسترده بازنشر شد. این نمونه نشان داد که روزنامهنگاران مستقل و کاربران شبکههای اجتماعی میتوانند در برابر روایتسازی رسمی و پروپاگاندا، روایت بدیل و متفاوتی بسازند.
ضدروایتهای مردمی روایت رسمی اسرائیل را مخدوش کردند
رهبری، با اشاره به تلاش اسرائیل برای روایتسازی از جنگ اخیر گفت: اسرائیل تلاش میکرد اینگونه القا کند که جنگ به نفع مردم ایران است و هر فردی که کشته میشود حتماً دلیلی برای مرگش وجود دارد. اما ضدروایتهایی که در همان روزهای نخست در شبکههای اجتماعی شکل گرفت، این تصویر را به سرعت مخدوش کرد.
وی ادامه داد: صفحههایی مانند کیپو استوری با انتشار پوسترها و روایتهای متفاوت نشان دادند که مردم عادی در حال کشته شدن هستند و این جنگ نه تنها به نفع جامعه نیست، بلکه کشور را در معرض نابودی قرار داده است. این ضدروایتها بهسرعت بازتاب وسیعی یافتند.
شبکههای اجتماعی؛ منبع اصلی روایتسازی
این پژوهشگر خاطرنشان کرد: صدها کاربر در اینستاگرام، توئیتر و تلگرام روایتهای شخصی و جمعی خود را منتشر کردند؛ روایتهایی که برخلاف رسانههای رسمی داخلی یا پلتفرمهایی مانند ایتا و بله، مورد اعتماد مردم بودند. در واقع اگر نظرسنجی صورت میگرفت، مشخص میشد درصد بسیار اندکی از مردم به سراغ این پیامرسانها رفتهاند. اغلب کاربران روایتها را از شبکههایی چون توئیتر، اینستاگرام و تلگرام دنبال میکردند؛ حتی اگر این پلتفرمها فیلتر بودند.
روایتهای غالب در توئیتر
رهبری با اشاره به دادههای تحلیلی خود از توئیتر توضیح داد: با وجود اینکه بیشترین عملیات اطلاعاتی اسرائیل در توئیتر انجام شد، اما چند روایت برجسته در این فضا شکل گرفت: نخست مخالفت صریح با جنگ، دوم ضدیت با اسرائیل بهعنوان آغازگر تجاوز، و سوم روایتهای احساسی و غمانگیز از پیامدهای انسانی جنگ.
وی افزود: اگرچه روایت رشادتهای پدافند ایران و نیروهای مسلح یا حملات موشکی ایران نیز بازتاب داشت، اما آنچه بیشتر دیده میشد روایتهای انتقادی و شخصی کاربران بود؛ کسانی که مینوشتند جنگ زندگی روزمرهشان را مختل کرده و بهطور مستقیم بر زندگیشان اثر گذاشته است.
واکنش کاربران به چهرههای بینالمللی
این پژوهشگر یادآور شد: چهرههای بینالمللی که در روزهای نخست صرفاً بیانیههای خنثی منتشر کردند و جنگ را محکوم نکردند، بهشدت مورد هجمه کاربران ایرانی در توئیتر قرار گرفتند. همین فشار موجب شد برخی از آنها دو یا سه روز بعد بیانیههای اصلاحشدهای منتشر کنند تا از زیر فشار افکار عمومی خارج شوند.
رهبری با تأکید بر اینکه «برخلاف سرمایهگذاری وسیع اسرائیل برای روایتسازی در شبکههای اجتماعی، روایت یکطرفه شکل نگرفت، گفت: در کنار روایتهای همسو با اسرائیل، روایتهای بسیار قدرتمندی در مخالفت با جنگ و در نقد تجاوز اسرائیل ایجاد شد. این روایتها محصول فعالیت گسترده کاربران عادی بودند و توانستند پیام ایران را به فضای بینالمللی منتقل کنند.
شبکههای اجتماعی؛ ابزار رساندن صدای ایران به جهان
این پژوهشگر شبکههای اجتماعی اظهار کرد: پیشتر روایت ایران در سطح بینالمللی کمتر شنیده میشد و حتی نیاز بود خبرنگاران خارجی به ایران بیایند تا تصویری از روایت ایران مخابره کنند. اما اکنون شبکههای اجتماعی این امکان را فراهم کردهاند که از همان لحظه اول جنگ، روایت ایران مستقیماً به جهان منتقل شود.
قطع اینترنت روایتهای ضدجنگ را متوقف کرد
پژوهشگر شبکههای اجتماعی، با اشاره به قطع اینترنت در روزهای نخست جنگ اخیر گفت: پس از ۵ یا ۶ روز، تصمیم به قطع اینترنت گرفته شد. مسئولان امنیتی دلایلی برای این اقدام داشتند؛ از جمله استفاده از بستر اینترنت برای هدایت ریزپرندهها و پهپادها. این دلایل قابل توجه و مهم است، اما از منظر روایتسازی، این تصمیم آسیبهای جدی وارد کرد.
وی ادامه داد: با قطع اینترنت، حجم محتوای تولیدشده در توئیتر و اینستاگرام بهشدت کاهش یافت. روایتهای ضدجنگ و ضداسرائیل که توسط میلیونها کاربر عادی منتشر میشد، ناگهان متوقف شد و تنها تعداد محدودی از خبرنگاران یا کاربران خارج از کشور توانستند تولید محتوا کنند.
رهبری خاطرنشان کرد: قطع اینترنت موجب شد بخش بزرگی از کاربران که تا پیش از آن روایتهای چندسویه و مردمی را در شبکههای اجتماعی دنبال میکردند، ناچار به سمت رسانههای ماهوارهای بروند. تجربه نشان میدهد اغلب این افراد نه به صداوسیما بلکه به شبکههایی مانند ایراناینترنشنال روی آوردند.
وی تأکید کرد: ایراناینترنشنال در آن مقطع عملاً به رسانهای در خدمت اسرائیل تبدیل شد؛ رسانهای که مصاحبههای رسمی با مقامات رژیم متخاصم پخش میکرد و با انتشار اخبار جعلی و پروپاگاندا میکوشید بر ذهن مخاطبان اثر بگذارد. وقتی اینترنت قطع شد، ما ناخواسته بخشی از مردم خود را پای رسانهای نشاندیم که در خط رسانهای اسرائیل عمل میکرد.
تفاوت روایتهای مردمی با روایت رسمی
این پژوهشگر شبکههای اجتماعی تصریح کرد: روایتهایی که در روزهای اول جنگ توسط کاربران عادی ساخته شد، چون مستقل و غیررسمی بودند، باورپذیری بالایی داشتند و توانستند روایت اسرائیل را که جنگ را "به نفع مردم ایران" معرفی میکرد، خنثی کنند. اگر این جریان ادامه پیدا میکرد، روایت ضداسرائیلی و ضدجنگ میتوانست گستردهتر شود.
ضرورت درسآموزی برای آینده
رهبری گفت: اکنون نیز برآوردها نشان میدهد احتمال حمله دوباره اسرائیل وجود دارد. چنین احتمالی در ذهن مردم، تحلیلگران و حتی بازار دیده میشود. امیدواریم چنین اتفاقی رخ ندهد، اما اگر خدایی نکرده جنگی دیگر آغاز شد، باید از تجربه اخیر درس بگیریم.
وی در ادامه تأکید کرد: به نظر میرسد یکی از سناریوهای احتمالی در آغاز جنگ جدید، قطع فوری اینترنت باشد. این اقدام شاید از منظر امنیتی توجیه داشته باشد، اما از منظر روایتسازی، هزینههای سنگینی بر جای خواهد گذاشت و میتواند دست اسرائیل را برای القای روایت خود بازتر کند.
رهبری تأکید کرد: دلایل امنیتی برای محدودسازی اینترنت قابل توجه است و نباید آن را نادیده گرفت. اما در کنار نگاه امنیت سخت، باید به امنیت نرم و قدرت نرم هم توجه کنیم. تجربه ۱۲ روز اخیر نشان داد که جلب اعتماد افکار عمومی و درک اهمیت آن، امروز از همیشه ضروریتر است.
وی افزود: اگر اینترنت بهطور کامل بسته شود، مخاطب از شنیدن روایتهای متکثر محروم میشود و ناخواسته به سمت رسانههای ماهوارهای سوق پیدا میکند؛ رسانههایی که اغلب روایتهای تحریفشده و مغرضانه ارائه میدهند؛ در حالی که اگر فضای بازتری وجود داشته باشد، کاربران میتوانند روایتهای متفاوت را ببینند و خودشان برداشت واقعیتری شکل دهند.
رهبری ادامه داد: به نظر میرسد باید به سمت یک راهحل میانه رفت؛ نه کاملاً باز و بیحساب و نه کاملاً بسته و محدود. چراکه راهحل سختگیرانه شاید از منظر امنیت نظامی درست باشد، اما از منظر امنیت نرم بهترین گزینه نیست. باید مدلی طراحی شود که هم نیازهای امنیتی را پوشش دهد و هم امکان روایتسازی مردمی را از بین نبرد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: درس بزرگ این تجربه آن است که اعتماد افکار عمومی در شرایط جنگ و بحران، مهمترین سرمایه کشور است. لازم است دولت هم در بازنگری سیاستهای خود، به این مسئله توجه کند. بهویژه درباره پلتفرمهایی مانند مسنجرها، که وقتی بستهاند باید زمان و شرایط باز شدنشان هم مشخص باشد. امیدوارم از تجربه این ۱۲ روز بتوانیم برای آینده استفاده کنیم.
انتهای پیام
نظرات