به گزارش ایسنا، پدرام الوندی، پژوهشگر حوزه ارتباطات و رسانه، در نشست میدان رسانه و روایت جنگ تحمیلی ۱۲ روزه که در مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) برگزار شد، با انتقاد از عملکرد رسانههای داخلی در بحران اخیر، گفت: در شرایط بحران، جامعه همانطور که به سرپناه فیزیکی نیاز دارد، به پناهگاه رسانهای نیز محتاج است؛ جایی که بتواند واقعیت را بیابد، اعتماد کند و آرامش بگیرد. وقتی چنین مرجعی وجود نداشته باشد، جامعه دچار اضطراب، بیاعتمادی و سردرگمی میشود.
ضعف رسانههای داخلی در بحران ۱۲ روزه
وی با اشاره به جنگ ۱۲ روزه اخیر تصریح کرد: رسانههای داخلی در هیچیک از سه وظیفه اصلی رسانه ـ اطلاعرسانی، آموزش و سرگرمی ـ بهدرستی عمل نکردند. اطلاعرسانی حملات عمدتاً از مسیرهای بیرونی مدیریت شد، آموزش عمومی درباره نحوه پناهگیری یا امداد ارائه نشد و حتی در حوزه سرگرمی و آرامسازی روانی هم برنامهای وجود نداشت.
الوندی افزود: مردم زیر باران موشک بودند، اما رسانه ملی بهجای خبر دقیق، سرودهای حماسی پخش میکرد. این نشاندهنده سوءفهم جدی از بازنمایی در عصر اینترنت بود؛ گویی رسانه رسمی هنوز در منطق دهههای گذشته متوقف مانده، در حالیکه جامعه به دادههای دقیق لحظهای نیاز داشت.
بستهشدن دروازههای اطلاعات و تقویت رسانههای بیرونی
الوندی با اشاره به نظریه دروازهبانی گفت: آنچه رخ داد، بستن کامل دروازههای جریان اطلاعات در داخل کشور بود. دروازهبانها بهجای مدیریت جریان اطلاعات، آن را متوقف کردند و همانطور که تجربههای ارتباطی نشان داده، وقتی یک دروازه بسته میشود، مخاطب مسیر دیگری را برای رسیدن به اطلاعات پیدا میکند؛ این بار از طریق رسانههای بیرونی.
وی ادامه داد: طبق نظریه یارانه اطلاعاتی(Information subsidy)، دولتها میتوانند اطلاعات آماده و شفاف را در اختیار رسانههای داخلی قرار دهند تا هم رسانه توانمند شود و هم افکار عمومی مرجعیت داخلی پیدا کند. اما در بحران اخیر، نهتنها چنین حمایتی وجود نداشت، بلکه دسترسی خبرنگاران داخلی نیز بسته شد و همین خلأ موجب شد رسانههای خارجی بهسرعت مرجع روایت شوند.
شکاف میان قاب رسمی و قاب تجربی
الوندی با تأکید بر اهمیت چارچوببندی رسانهای اظهار کرد: رسانه رسمی، جنگ را در قاب حماسه بازنمایی کرد، در حالیکه تجربه مردم در قاب بقای ایران شکل گرفت. کسی که زیر موشک بهدنبال جانپناه است، انتظار دارد روایت رسانه نیز دغدغه بقا را بازتاب دهد، نه صرفاً حماسه. این شکاف میان قاب رسمی و قاب تجربی، مردم را به سمت روایتهای بیرونی سوق داد.
غافلگیری در میدان رسانه، نه در جبهه نظامی
وی افزود: نتیجه روشن بود: روایت کلان جنگ را شبکهای چون ایراناینترنشنال شکل داد و روایت لحظهای میدان را حسابهایی مانند وحیدآنلاین. غافلگیری اصلی نه در جبهه نظامی، بلکه در میدان رسانه رخ داد.
پیامدها و راهکارها
این پژوهشگر حوزه ارتباطات تصریح کرد: پیامد این وضعیت، بیاعتمادی بیشتر مردم به رسانههای داخلی، رشد شایعه و روایتهای غیررسمی و در نهایت تضعیف سرمایه اجتماعی رسانه ملی بود. وقتی جامعه پناهگاه رسانهای نداشته باشد، ناگزیر به روایتهای بیرونی پناه میبرد، حتی اگر بداند آن رسانهها اهداف خاص خود را دنبال میکنند.
وی درباره راهکارها گفت: به نظر من دو مسیر مکمل پیش روی ماست: نخست، ایجاد مرجعیت واحد؛ جامعه در بحران نیازمند یک صدای معتبر است که بتواند اعتماد عمومی را جلب کند. دوم، روایتگری چندبعدی؛ این مرجعیت باید ابعاد مختلف واقعیت را بازتاب دهد، از اطلاعرسانی دقیق و سریع گرفته تا تحلیل کارشناسانه و صدای واقعی مردم از میدان.
ضرورت تقویت رسانه در روزهای صلح
الوندی در پایان تأکید کرد: اگر در روزهای صلح نگذاریم رسانههای داخلی مرجعیت پیدا کنند، در روزگار جنگ قافیه را خواهیم باخت. آنچه در بحرانها تعیینکننده است، رقابت قابهاست. رسانه رسمی در بحران اخیر کوشید همهچیز را در قاب حماسه بگنجاند، اما مردم در قاب بقا زندگی میکردند. وقتی قاب رسمی با تجربه زیسته مردم هماهنگ نباشد، قابهای بیرونی مجال سلطه پیدا میکنند.
انتهای پیام
نظرات