به گزارش ایسنا، ابراهیم شیرعلی در نشست علمی «عدالت در شنیده شدن صداها» که در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد، به تشریح سرگذشت افکارسنجیها طی سه دهه گذشته اشاره کرد و گفت: این موضوع فراز و نشیبهای زیادی در کشور داشته است؛ اما باید این واقعیت را بپذیریم که پس از دهه ۷۰ به ویژه در دهه ۸۰ رجوع به افکارسنجیها، پیمایشهای ملی و غیره از سوی حکمرانان و سیاستگذاران بیشتر شده است؛ اگرچه هنوز تا رسیدن به جایگاه آرمانی در این زمینه فاصله داریم.
وی در ادامه تصریح کرد: یکی از دلایل افزایش رجوع به افکارسنجی این است که این افکارسنجیها حاصل تلاش افکار علوم اجتماعی و پژوهشگرانی بوده است که در این حوزه کار کردند و این افراد توانستند به سهم خود موجب گسترش پیمایشهای اجتماعی شوند. عامل دوم نیز به اشتباهات و خطاهایی که دولتمردان در سطوح مختلف به آن مرتکب شده و از آن ضربه خوردند، مربوط می شود.
مدیر عامل مرکز افکارسنجی ایران خاطرنشان کرد: ما از دهه ۷۰ شاهد تکثر و پیچیدگی در جامعه ایران هستیم که افراد تمایلات، ارزشها و نگرشهای مختلف و حتی متضاد دارند؛ بنابراین ما کمکم به سمت افکار عمومی حرکت کردیم.
این دانشجوی دکتری دانشگاه تهران افزود: افکار عمومی را میتوانیم محصول جامعهای بدانیم که سوژه اجتماعی تلقی میشوند و امکان آزادی دیدگاهها و تبادل اندیشه را دارند. بنابراین بدون مردمی که صاحب ویژگی هستند، افکار عمومی معنی ندارد و بدون افکار عمومی نمیتوانند فراتر از جمعیت خاموش پیش بروند.
مدیرعامل مرکز افکارسنجی ایران تاکید کرد که به طور کلی سه نکته متفاوت نسبت به پیمایشهای اجتماعی وجود دارد، گروه اول منتقدین هستند که کارآمدی روشهای افکارسنجی در جامعه را رد می کنند. بعضاً می گویند جامعه ایران ایدئولوژی زده است؛ بنابراین مردم به نظرسنجیها درست و صادقانه رای نمی دهند. در مقابل گروه دوم تکنیسینها هستند که از افکارسنجی دفاع میکنند و معتقد هستند هر واقعیت اجتماعی را میتوان با عدد و آمار فهمید. گروه سوم میانه هستند که به افکارسنجی به مثابه یک روش پژوهش در کنار روشهای دیگر نگاه میکنند.
این جامعه شناس افزود: یکی از ضعفهای روشهای پیمایشها این است که با عمق کمتری تفاوتها و تعارضها را نشان می دهند. گاهی بسیاری از مطالبات محلی، صنفی و منطقهای است؛ اما معمولا در افکارسنجیهایی که منتشر میشود، بسیاری از این گروهها در بررسیهای ملی گم میشوند؛ در حالی که در پیمایشهای ملی ما یک صدای میانهای از افکار عمومی داریم که بسیاری از صنفها و گروهها صدای کمتری دارند.
وی افزود: جامعه آماری پیمایشهای ما افراد بالای ۱۸ یا ۱۵ ساله هستند؛ ولی کودکان در این پیمایشها قرار نمی گیرند. یا حتی مشکلات سالمندان یا جوانان را به صورت اختصاصی بررسی نکردیم؛ ضمن اینکه ما در پیمایشهای ملی صدای بسیاری از گروهها نظیر دانش آموزان، معلمان، دانشجویان، بازنشستگان و غیره را نادیده گرفتیم.
شیرعلی هزینههای پیمایش و افکارسنجی را بالا دانست و گفت: وقتی هزینه پیمایشهای اجتماعی و پژوهشها بالا باشد، این پیمایشها به سمت کارفرمایی حرکت میکنند. در نتیجه تا زمانی که یک موضوع اجتماعی یا فرهنگی در رسانهها به سمت موضوع سیاسی تبدیل نشود، به سمت این نوع افکارسنجی نمیروند؛ ضمن اینکه موضوعات سیاسی بیشتر مورد افکارسنجی قرار میگیرند. آنقدر صدای سیاست در کشور بلند است که ما کمتر به موضوعات اجتماعی تر جامعه مدنی میپردازیم.
وی تاکید کرد: در استانهایی که پول و ثروت بالاتری دارند، پژوهشهای اجتماعی و نظرسنجیها رونق بیشتری دارد؛ اما استانهای محروم چنین شرایطی را ندارند. بر این اساس ما در استانی مثل ایلام نمیتوانیم پیمایشی نظاممند داشته باشیم.
انتهای پیام
نظرات