حسین اکبری در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: خانهنشینی یا پدیده «مردان خانهدار» در شهرهای بزرگ، مفهومی است که در بستر زندگی مدرن شکل گرفته و با پدیدهای تحت عنوان «جابجایی نقشها» گره خورده است. در این فرآیند، نقشهایی که بهطور سنتی توسط زنان انجام میشد، برعهده مردان قرار میگیرد و بالعکس. به عبارت دیگر، زنان وارد عرصههایی میشوند که در گذشته عمدتاً در اختیار مردان بود و در مقابل، مردان نیز در برخی خانوادهها وظایفی مانند خانهداری، مراقبت از فرزندان و مدیریت امور منزل را به عهده میگیرند.
وی ادامه داد: یکی از پیامدهای مستقیم زندگی مدرن و حضور گسترده زنان در عرصههای اجتماعی و اشتغال، همین جابجایی نقشهاست. این روند در بسیاری از کشورهای جهان به عنوان یک الگوی پذیرفتهشده جا افتاده و در ایران نیز در سالهای اخیر رشد کرده است؛ هرچند هنوز نمیتوان آن را پدیدهای فراگیر دانست، اما نشانههای آن در جامعه قابل مشاهده است.
این جامعهشناس با اشاره به عوامل رشد این پدیده در سالهای اخیر گفت: بیتردید مسائل اقتصادی در این میان نقش اصلی دارند. بیکاری مردان یا پایین بودن سطح درآمد آنان از یکسو و حضور زنان در مشاغلی با درآمد بالاتر از سوی دیگر، باعث میشود که خانوادهها بهصورت منطقی و حسابگرانه تصمیم بگیرند تا زن مسئولیت اشتغال بیرونی و کسب درآمد را بپذیرد و مرد در خانه بماند و امور مربوط به خانهداری را انجام دهد.
تبعات روانی، اجتماعی و حتی اقتصادی تغییر نقش اجتماعی
اکبری افزود: در کنار این عامل کلیدی، تغییرات اجتماعی نیز بسیار مؤثر بوده است؛ افزایش سطح تحصیلات زنان، رشد حضور آنان در عرصههای مختلف اجتماعی، ارتقای جایگاه آنان در ساختار اقتصادی و فرهنگی جامعه و تغییر نگرشها نسبت به نقشهای جنسیتی، همگی شرایطی فراهم کردهاند تا در برخی خانوادهها چنین جابجایی نقشهایی به وقوع بپیوندد.
وی خاطرنشان کرد: از منظر روانشناسی، هر نقش اجتماعی همراه با شأن و جایگاهی در جامعه است. در طول تاریخ، مردان بیشتر با نقش نانآور و فعالیت بیرون از خانه تعریف شدهاند و زنان با وظایف خانهداری. حال تغییر در این تقسیم سنتی میتواند پیامدهای روانی داشته باشد.
این جامعهشناس بیان کرد: اینکه چنین تغییراتی چه اثری بر روحیه مردان میگذارد، بستگی زیادی به افراد دارد. برخی ممکن است با پذیرش این نقش دچار کاهش عزتنفس یا تضعیف خودپنداره شوند و برخی دیگر، آن را بهعنوان انتخابی منطقی و متناسب با شرایط خانواده بپذیرند.
وی ادامه داد: تاکنون پژوهشهای جامع و دقیقی در ایران در اینباره انجام نشده که بتوان براساس آن بهطور قطعی درباره پیامدهای مثبت یا منفی این پدیده قضاوت کرد. اما بهطور کلی میتوان گفت هر تغییر نقش اجتماعی، خواه ناخواه تبعاتی در سطوح روانی، اجتماعی و حتی اقتصادی بهدنبال دارد.
اکبرزاده در ادامه گفت: یکی از نکات مهم، تفاوت میان مردان خانهدار مجرد و متأهل است. مردان مجردی که خانهنشین هستند، غالباً شغلی ندارند و فاقد زندگی مستقلاند. این افراد معمولاً باری بر دوش خانواده به شمار میروند و همین امر میتواند مشکلاتی برای والدین ایجاد کند.
وی افزود: در مقابل، مردان متأهل خانهدار الزاماً بیکار مطلق نیستند، بلکه مسئولیتهای مشخصی در خانه برعهده میگیرند. در چنین خانوادههایی، زن شاغل است و وظیفه نانآوری را برعهده دارد، در حالی که مرد وظایف خانهداری مانند نگهداری از فرزندان، پختوپز و سایر امور منزل را انجام میدهد. بنابراین، خانهنشینی مردان متأهل را نباید صرفاً به معنای بیکاری و انفعال دانست؛ بلکه باید آن را نوعی جابجایی نقشها تلقی کرد.
درخصوص «سالم بودن» این سبک زندگی باید با احتیاط سخن گفت
این جامعهشناس عنوان کرد: فرزندان در فرآیند رشد خود، نقشهای جنسیتی را از طریق اجتماعیشدن میآموزند. آنان با مشاهده والدین و تقسیم وظایف میان آنان، الگوهای رفتاری زنانه و مردانه را درونی میکنند. در خانوادههایی که پدر در نقش خانهدار ظاهر میشود، این امکان وجود دارد که کودکان با نوعی تعارض مواجه شوند؛ زیرا آنچه در خانه مشاهده میکنند با آنچه در محیط اجتماعی، مدرسه یا میان همسالان میبینند، تفاوت دارد. این مسئله میتواند پرسشها و ابهاماتی در ذهن آنان ایجاد کند. با این حال، شدت و ضعف این اثرگذاری به میزان آگاهی والدین، نحوه تعامل آنان و چگونگی توضیح این شرایط برای فرزندان بستگی دارد.
اکبری گفت: یکی دیگر از پرسشها این است که آیا میتوان خانهنشینی مردان را در برخی موارد یک انتخاب آگاهانه و سالم برای سبک زندگی دانست. واقعیت این است که در بسیاری از موارد، چنین تصمیمی حاصل محاسبه و انتخاب آگاهانه است؛ زوجین شرایط اقتصادی و اجتماعی خود را بررسی کرده و تصمیم میگیرند که تقسیم نقشها را تغییر دهند.
وی تصریح کرد: اما درخصوص «سالم بودن» این سبک زندگی باید با احتیاط سخن گفت. از آنجا که چنین الگوهایی هنوز در جامعه ایران به شکل گسترده رواج نیافته و بیشتر استثنایی محسوب میشوند، نمیتوان آن را یک سبک زندگی کاملاً بهنجار و پذیرفتهشده قلمداد کرد. این وضعیت ممکن است پیامدهای اجتماعی خاصی داشته باشد که هنوز بهطور کامل بررسی نشدهاند.
این جامعهشناس ادامه داد: بهطور کلی، پدیده مردان خانهدار در ایران هنوز گسترده نیست و نمیتوان درباره آثار اجتماعی، فرهنگی و روانی آن قضاوتی قطعی داشت. با این حال، با توجه به روندهای جهانی و افزایش حضور زنان در عرصههای شغلی و اجتماعی، به نظر میرسد در آینده جامعه ایران نیز بیش از گذشته با این پدیده مواجه شود، بنابراین لازم است پژوهشهای عمیقتری در این حوزه انجام شود تا ابعاد مختلف آن بهطور علمی و دقیق شناخته شود.
انتهای پیام
نظرات