به گزارش ایسنا، روزنامه فرهیختگان نوشت: روسیه روز گذشته (یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۴، هفت سپتامبر ۲۰۲۵) بزرگترین حمله هوایی خود به اوکراین را با بیش از ۸۰۵ پهپاد و ۱۳ موشک انجام داد. این حمله برای نخستین بار مراکز دولتی از جمله ساختمان هیئت دولت، پارلمان و دفتر رئیسجمهور را هدف قرار داد که منجر به تخریب بخشی از این ساختمانها شد. بزرگترین حمله قبلی، مربوط به حمله بامداد چهارشنبه ۱۸ تیر (۱۰ ژوئیه ۲۰۲۵) است که با ۷۲۸ پهپاد و ۱۳ موشک انجام شد و رکورد جدیدی در نوع خود بود.
پیش از این بزرگترین حملات سالهای اخیر به ترتیب با ۱۰۰ تا ۳۰۰ پرتابه صورت میگرفت که در تابستان جاری این اعداد دوبرابر شدند.
شدت یافتن حملات باعث شده تا «ولودیمیر زلنسکی» رئیسجمهور اوکراین در واکنش به دعوتش به مسکو از سوی «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه برای گفتوگوهای صلح تأکید کند که «تا زمانی که اوکراین تحت بمباران است، نمیتوانم به مسکو بروم.»
به نظر میرسد یکی از اهداف حملات روسها از جمله اصابتها به مجموعه ساختمانهای دولتی در کییف، تحریک مقامات اوکراینی برای اتخاذ مواضع ضد صلح بوده است.
بررسی اوضاع
در چهارمین سال جنگ، همانند لحظه نخست برتری با روسیه است. اوکراین علیرغم چندبرابر کردن ارتش خود، جمعآوری سلاح از سراسر جهان و مسلح شدن به تسلیحات دوربرد، زیر فشارهای خردکننده قرار دارد.
اوکراین بهتازگی قراردادی ۸۵۰ میلیون دلاری برای خرید ۳۲۰۰ موشک کروز با حداکثر برد ۴۰۰ کیلومتر با آمریکا امضا کرده و در داخل موفق به تولید یک موشک کروز با برد ۳ هزار کیلومتر و افزایش برد موشک کروز هارپون به یک هزار کیلومتر شده است.
کییف بهسرعت مسلح خواهد شد اما مشکل آنجاست که مشخص نیست تابآوریاش تا کی باقی میماند. در ماههای اخیر همواره این تهدید مطرح بوده که با فرسایش قوای اوکراین، احتمال فروپاشی خطوط مقدم و سرازیرشدن یگانهای روسی به عمق اوکراین وجود دارد. درحال حاضر اوکراین با سربازگیری شدید و دستگیری پیرمردها به دنبال تزریق ۲۰ تا ۳۰ هزار نیرو در ماه به جبهههاست و درمقابل ماهانه ۱۰ هزار کشته میدهد.
حجم بالای کشتهها و اجبار به سربازگیری از افراد مسن حکایت از آن دارد که کییف قادر به ادامه جنگ به سبک کنونی با روسها نیست.
۱. جبهههای غیرفعال
اوضاع جبههها در دو استان زاپروژیا و خرسون که نیمی از میدان اصلی جنگ هستند، با وجود ادامه زدوخوردها، از نظر پیشروی طرفین تقریباً بدون تغییر بوده است. آخرین عملیات عمده در این منطقه مربوط به اوکراین است که در نیمه نخست جنگ موفق شد نیروهای روسی را به طور کامل از دستان نیکولایف خارج کرده و بخشهایی از استان خرسون را نیز در اختیار گیرد. درحال حاضر ارتش روسیه اصراری برای پیشروی و ارتش اوکراین تلاشی برای پاکسازی ندارند.
۲. جبهههای فعال
ارتش روسیه درپی تکمیل تصرفات خود در دو استان لوهانسک و دونتسک است. این منطقه با اکثریت روستبار، محل اصلی ادعاهای ارضی روسیه در قبال اوکراین است. روسها در سال ۲۰۱۴ همزمان با الحاق شبه جزیره کریمه، با حمایت از روستباران، دو جمهوری خودخوانده در این دو استان تشکیل دادند. در زمان آغاز جنگ در فوریه ۲۰۲۲ نیز بهانه اصلی تهاجم، حمایت از حقوق روستباران در دونباس بود. روسیه اعتقاد داشت که ارتش اوکراین درحال ارتکاب جنایات جنگی در این منطقه علیه روسهاست.
آنچه در خصوص این دو منطقه اهمیت دارد، قرار داشتن مستحکمترین خط دفاعی اوکراین در این منطقه است. در تهاجم اولیه روسیه طی سال ۲۰۲۲، مناطق گستردهای از جنوب، شرق و شمال اوکراین سقوط کرده و نیروهای ویژه و پیشرو ارتش روسیه به کییف پایتخت اوکراین رسیدند، اما پیشرویها در تمام مدت جنگ در دونباس متر به متر و دشوار بوده است. دلیل این پدیده، ایجاد مجموعهای از استحکامات نظامی در دونباس از سال ۲۰۱۴ است که با پیشبینی وقوع یک جنگ شکل گرفتند.
اگر این استحکامات از دست بروند، عمق خاک اوکراین در برابر تهاجم ارتش روسیه آسیبپذیر خواهد شد. مسکو بر همین اساس تأکید دارد باید تمام خاک دو استان دونتسک و لوهانسک برای هرگونه آتشبس تخلیه شود. اوکراینیها شاید از خاک این دو استان بتوانند بگذرند، اما گذشتن از استحکامات آن به معنای بیدفاع کردن عمق خاکشان خواهد بود.
۳. جبهههای تقریباً متروک
جنگ در جبهه شرق و شمال اوکراین مدتهاست که متروک است. روسها پس از پیشرویهای اولیه در هر دو محور، به دلیل مواجهه با مقاومت اوکراین از هردو عقبنشینی کردند. روسها هیچگاه به جبهه شمال که میتواند برای پایتخت اوکراین خطرناک باشد بازنگشتند، اما در همان ماههای اولیه چند نوبت تلاشهایی برای فعال کردن مجدد جبهه شرق داشتند، اما مقاومت اوکراینیها، دشواری پیشروی، وسعت بالای این جبهه و خطرسازیاش برای مناطق مرزی روسیه باعث شد آنها این جبهه را رها کنند. روسها در جبهه شرق به دشواری پیشروی میکردند و این مسئله به معنای آن بود که جنگ در عمق چند کیلومتری اوکراین و در نزدیکی شهرهای مرزی روسیه ادامه داشت و آتش جنگ میتوانست آنها را درگیر کند.
کماکان احتمال کمی برای فعال شدن جبهه شمال وجود دارد، اما در جبهه شرق احتمالات بالاست. با این وجود اوکراین به بلاروس نسبت به ورود مجدد نیروهای روسی از خاک این کشور به شمال خاک خود هشدار داده است.
۴. حملات فرسایشی هوایی
روسیه و اوکراین هردو دارای توانمندی هدف قراردادن تأسیسات نظامی، اقتصادی و زیرساختی در عمق حریف هستند، اما میان آنها تفاوتهایی وجود دارد. طرف ضعیفتر در این ماجرا اوکراین است؛ تأسیسات مهم اوکراین کمتر هستند، وسعت کمتری دارد، نسبت به روسیه تجهیزات پدافندی کمتری دارد و همچنین روسها به دلیل نفوذ تاریخی و دیرینه اطلاعات دقیقتری از مراکز این کشور دارند.
در مقابل روسیه تأسیسات بیشتری دارد، خاکش وسیعتر است، پوشش پدافندی مناسبی دارد و کمتر تحت تأثیر نفوذ خارجی است. از نظر قدرت تهاجمی، اوکراین بر حملات موردی با پهپادهای سادهتری متکی است که برخی از آنها نمونههای هواپیماهای تک نفر و دونفر ملخی و تفریحی هستند که تبدیل به کنترل از راه دور شدهاند. روسیه اما توانمندی هوایی بیشتری دارد. از نظر موشکهای بالستیک و کروز زمین پرتاب و هواپرتاب روسها سوابق چندین دههای دارند. در حوزه پهپادی نیز آنها به قدرت بزرگی تبدیل شدهاند و از پهپادهای بسیار پیشرفته و ارزانقیمتی بهره میبرند که به طور مداوم درحال ارتقا از نظر فنی و توسعه از جهت تعداد ساخت و پرتابها هستند.
در یک جمعبندی، روسها توانایی تهاجمی بیشتری برای ضربه زدن دارند ولی آسیبپذیریشان کمتر است، اما اوکراین ضمن توان پایین ضربهزنی، آسیبپذیری بالایی هم دارد. از این رو در جنگ فرسایشی هوایی، برتری قاطع با مسکو است.
۵. تخریب زمینی و عمده
جنگ زمینی در جنوب مناطق وسیعی از اوکراین را تخریب کرده است و یک برآورد ظاهری نشان میدهد هزینههای بازسازی برای این کشور سرسامآور خواهد بود. با این حال اگر قرار باشد مناطق تصرف شده توسط روسها در اختیارشان باقی بماند، این معادله معکوس خواهد شد.
در این شرایط روسیه ۴ استان جنوب اوکراین را در اختیار میگیرد که حجم تخریب و آوارگان در آنها بسیار بالاست؛ اینگونه هزینههای بالایی به روسها برای نگهداری از آوارگان و بازسازی این مناطق تحمیل خواهد شد؛ چه اینکه از بیم آغاز مجدد جنگ پس از آتشبس احتمالی، مسکو تمایل زیادی به بازسازی سریع و عظیم در این مناطق نخواهد داشت.
۶. تدارکاترسانی
تدارکاترسانی به دو کشور روسیه و اوکراین، شامل دو بخش متحدان و مسیرها میشود. در یک ارزیابی کلی، روسیه منابع بیشتری برای جنگ دارد و از این رو نیازش به دریافت تدارکات اقتصادی و جنگی، نسبت به اوکراین کمتر است؛ با اینحال از نظر دریافت تدارکات نیز بهنوعی بر اوکراین برتریهایی دارد.
اوکراین به طور مستقیم صدها میلیارد دلار کمک از آمریکا، اروپا و دیگر متحدان دریافت کرده است، اما روسیه بدون دریافت کمکهای مالی و تسلیحاتی مستقیم، صرفاً از همکاری متحدانش بهره برده است. این کشورها بدون توجه به تحریمها و تهدیدهای آمریکا، روابط تجاری خود با روسیه را ادامه دادهاند که باعث شده مسکو بتواند به منابع مالی و قطعات مورد نیاز برای صنایع نظامیاش دسترسی داشته باشد.
در این فقره شاید برتری با اوکراین تلقی شود، اما تفاوت بین این دو روند، بیشتر از هرچیز به ناتوانی کییف مربوط است. با روی کارآمدن ترامپ و انتقاد او از کمکهای سنگین به اوکراین، دولت او برای جبران این هزینهها اعلام کرد خواهان دریافت امتیاز بهرهبرداری از معادن اوکراین برای چند دهه آینده است. اوکراین بدون فروش امتیاز این معادن که بهرهبرداری از آنها نیز محل تردید است، هیچ امتیاز مالی قابل ارائهای نداشت. در مقابل اما روسها به دلیل برخورداری از منابع سرشار انرژی همچنان علاوه بر بازارهای عمده جهانی مانند چین و هند، به طور مستقیم و غیرمستقیم به اروپا صادرات دارند.
از نظر جبهه متحدان، روسیه حمایت دولتهای عضو شانگهای و بریکس و عمده کشورهای اوراسیا، آفریقا و آمریکای لاتین را پشت سر خود دارد که مخالف توسعه ناتو و برتریطلبی آمریکا هستند. در مقابل، اوکراین از حمایت دولتهای مجموعه غرب برخوردار است که درباره اوکراین از اختلاف نظر رنج میبرند.
برخی دولتهای اروپایی مانند مجارستان و اسلواکی آشکارا از اوکراین انتقاد میکنند و حزب جمهوریخواهان و طرفداران ترامپ در آمریکا نیز مخالف ادامه جنگ و ارسال کمک برای کییف هستند. به عبارتی دیگر در مجموعه غرب، درحالیکه احزاب لیبرال در حمایت از اوکراین تردیدی ندارند، احزاب چپ و راست افراطی مخالف آن هستند.
همچنین متحدان مجموعه غرب، در خارج از آمریکا و اروپا، تنها برای رعایت اصول اتحاد با غرب، بدون انگیزه کافی کمکهایی در اختیار اوکراین میگذارند که بیشتر شامل موارد بشردوستانه مانند بستههای غذایی و یا چادر میشود.
انتهای پیام
نظرات