به گزارش ایسنا، پژوهشگران فرانسوی دختری را با توانایی خارقالعاده در به خاطر آوردن خاطرات مطالعه کردند و به نتایج حیرتانگیزی دست یافتند. این مطالعه میتواند درک ما را از چگونگی باززیستن گذشته و تصور آینده متحول کند.
«حافظه خودزندگینامهای»(Autobiographical memory) توانایی به یاد آوردن تجربیات شخصی است که دوران کودکی ما را شکل دادهاند. این حافظه شامل بازگوییهای عاطفی و حسی از افراد، مکانها و رویدادها، همراه با جزئیات واقعی مانند نامها و تاریخهاست که به ما کمک میکنند هنگام تلاش برای بازیابی لحظهای از گذشته، خود را در آن موقعیت قرار دهیم.
به نقل از استیدی، وضوح این خاطرات برای بیشتر افراد، با گذشت زمان یا اهمیت شخصی متفاوت است. بازگوییها به دلیل پویایی حافظه، اغلب جزئیات خود را از دست میدهند، به طور کلی ناپدید میشوند یا تا حدی بازسازی میگردند. با این حال، در موارد بسیار نادر، برخی افراد میتوانند به چنان فراوانی از جزئیات خودزندگینامهای دسترسی پیدا کنند که میتوانند رویدادهای خاص را در تاریخهای دقیق به یاد بیاورند.
«ولنتینا لا کورت»(Valentina La Corte)، استاد پژوهش در آزمایشگاه حافظه، مغز و شناخت در «دانشگاه پاریس سیته»(Paris Cité University) توضیح میدهد: این افراد با وضعیتی موسوم به «بیشیادآوری» یا «هایپرتایمزیا» (hyperthymesics)، خاطرات خودشان را با دقت بر اساس تاریخ فهرستبندی میکنند. به عنوان مثال، برخی قادر خواهند بود با جزئیات، آنچه را که در روز ۶ ژوئیه ۲۰۰۲ (۱۵ تیر ۱۳۸۱) انجام دادهاند را توصیف و احساسات آن روز را دوباره تجربه کنند.
«بیشیادآوری» که همچنین به عنوان سندرم «هایپرتایمستیک» شناخته میشود، وضعیتی غیرطبیعی است که افراد میتوانند تعداد زیادی از تجربیات زندگی خود را با جزئیات واضح به خاطر بسپارند. این بیماری فوقالعاده نادر است و تا سال ۲۰۲۱ تنها ۶۲ نفر در جهان به این عارضه مبتلا شده بودند. فرد مبتلا، «هایپرتایمزیاک» نامیده میشود.
توانایی به یاد آوردن تجربیات شخصی به ساختار روایت زندگی ما کمک میکند و حس هویت ما را تقویت میکند. «حافظه خودزندگینامهای» ارتباط نزدیکی با نوعی آگاهی با نام «خودآگاهنما»(autonoetic) دارد که ما را قادر میسازد به صورت ذهنی گذشته را بازبینی کنیم، آینده را تصور کنیم یا سناریوهای فرضی را در ذهن ترسیم کنیم. افراد مبتلا به «بیشیادآوری» میتوانند این سفر ذهنی در زمان را با وضوح و سهولت قابل توجهی انجام دهند.
«لورن کوهن»(Laurent Cohen)، متخصص مغز و اعصاب در «مؤسسه مغز پاریس» میگوید: مطالعه این عملکرد شناختی غیرمعمول میتواند به ما در درک بهتر چگونگی عملکرد «حافظه خودزندگینامهای» و همچنین اختلالات عصبی که آن را تحت تاثیر قرار میدهند، کمک کند.
کاخ سازماندهی خاطرات
اغلب گزارشها در ادبیات علمی و روایتهای رسانهای، «بیشیادآوری» را به عنوان یک ویژگی آزاردهنده به تصویر میکشند، جایی که خاطرات پریشانکننده یا حتی آسیبزا به طور غیرقابل کنترل انباشته میشوند. برخی از افراد با این توانایی نیز توصیف میکنند که توسط جزئیات بیاهمیت یا غیرضروری غرق میشوند.
این تیم مورد «TL» را مطالعه کردند. مورد «TL»، شامل دختری ۱۷ ساله است که به نظر میرسد دسترسی به حافظهاش را با درجه قابل توجهی از کنترل، مدیریت میکند. این دختر میان دو دسته از حافظه، تمایز واضحی قائل است. حافظه وی شامل اطلاعات دایرةالمعارفی است که عمدتاً در مدرسه آموخته شده و اهمیت عاطفی کمی دارد. همچنین خاطرات شخصی وی در یک چارچوب ذهنی پیچیده مانند نوعی کاخ حافظه تنظیم شدهاند که وی میتواند هر زمان که بخواهد آنها را فراخوانی کند.

این خاطرات بر اساس موضوع و ترتیب زمانی در پوشههایی بایگانی شدهاند که در اتاقی با سقف بسیار کوتاه نگهداری میشوند و وی آن را اتاق سفید مینامد. این دختر به صورت ذهنی آنها را مرور میکند تا رویدادهای مرتبط با زندگی خانوادگی، تعطیلات، دوستان یا اشیاء دوران کودکی خود را بازیابی کند. برخی خاطرات حتی به شکل پیامک یا عکس ذخیره شدهاند. وی از ابزارهای بازنمایی ذهنی برای جداسازی خاطرات مرتبط با احساسات منفی مانند غم، اندوه یا پریشانی استفاده میکند. به عنوان مثال، مرگ پدربزرگش در یک صندوقچه داخل اتاق سفید نگهداری میشود. وی همچنین از دو اتاق مجاور برای دستهبندی مسائل استفاده میکند. یک اتاق یخی که برای آرام کردن خشمش به کار میبرد و یک اتاق مشکلات برای تفکر درباره دشواریهاست. همچنین یک اتاق نظامی پر از سرباز، زمانی که پدرش برای پیوستن به ارتش خانه را ترک کرد، در ذهنش ظاهر شد.
ارزیابی حافظه خودزندگینامهای
پژوهشگران ابزارهای قوی برای تأیید اعتبار خاطرات افراد «هیپرتایمزیاک»، به ویژه زمانی که مربوط به دورههای دور هستند، ندارند. این افراد مانند بقیه جامعه، مستعد خاطرات کاذب و تحریفات حافظه هستند. با این حال، این تیم از آزمونهای مخصوص حافظه استفاده کردند که میزان سهولت سفر ذهنی در زمان، غنای خاطراتی که افراد گزارش میدهند و نحوه ارتباط آنها با روایت شخصیشان را ارزیابی میکند.
یافتههای محققان نشان میدهد که این دختر لحظات زندگی خود را با شدت و وضوح استثنایی باززیستی میکند.

وی گاهی اوقات به عنوان یک ناظر بیرونی و گاهی اوقات به عنوان یک شخصیت اصلی میتواند جزئیات را از زوایای مختلف بازبینی کند. وقتی پژوهشگران از وی خواستند رویدادهای آینده را تصور کند، وی مقدار فوقالعادهای از اطلاعات زمانی، مکانی و ادراکی را بسیار فراتر از آنچه یک فرد عادی میتواند تولید کند، ارائه داد.
این مشاهدات این ایده را تقویت میکند که سفر ذهنی به آینده بر مکانیسمهایی مشابه با آنچه در کاوش آگاهانه گذشته استفاده میشود، تکیه دارد. در هر دو مورد، به نظر میرسد اطلاعات حسی نقش حیاتی ایفا میکنند.
راههای جدید پژوهش
«لورن» میگوید: «بیشیادآوری» نیز ارتباط نزدیکی با «حسآمیزی»(synesthesia) دارد. «حسآمیزی» یک وضعیت عصبی است که در آن پردازش یک حس حداقل دو حس را درگیر میکند. به عنوان مثال، افراد «حسآمیز» ممکن است رنگها را بشنوند، صداها را ببینند یا طعم موسیقی را بچشند.
اگرچه «TL» خود یک «حسآمیز» نیست، اما چندین عضو خانواده وی «حسآمیز» هستند. بررسی این ارتباط میتواند جالب باشد. برخی مطالعات نشان میدهند که «بیشیادآوری» با فعالسازی بیش از حد شبکههای مغزی درگیر در «حافظه خودزندگینامهای» و برخی نواحی بینایی مرتبط است.
«حسآمیزی» یا «همحسی» فرایندی عصبشناختی است که در آن، تحریک یک مسیر حسی یا شناختی به تجربهای خودبهخود و بیاختیار در یک مسیر حسی یا شناختیِ دیگر میانجامد. این فرایند درواقع به نوعی ترکیب حواس است. به عنوان مثال فرد با شنیدن یک کلمه، مزهای در دهان خود حس میکند.
با این حال، هنوز هیچ تفاوتی در ساختار عصبی بین افراد «هایپرتایمزیاک» و افراد با حافظه معمولی یافت نشده است. «ولنتینا» در پایان میگوید: تعمیم یافتهها درباره «بیشیادآوری» دشوار است، زیرا آنها تنها بر اساس چند مورد هستند. ما سؤالات زیادی مانند آیا پیری بر خاطرات این افراد تاثیر میگذارد، آیا تواناییهای سفر ذهنی آنها در زمان به سن بستگی دارد و اینکه آیا آنها میتوانند یاد بگیرند که انباشت خاطرات را کنترل کنند، داریم و بسیاری از مسائل هنوز کشف نشدهاند. مسیر هیجانانگیزی برای پژوهش در پیش است.
انتهای پیام
نظرات