دکتر مهدی بکند در یادداشتی که با عنوان "دیپلماسی نوین در عصر رسانه و فضای مجازی؛ قدرت نرم، روایتسازی و چالشهای جهانی" در اختیار ایسنا قرار داده است، نوشت:
در جهان امروز، رسانهها و فضای مجازی نه تنها ابزار اطلاعرسانی بلکه میدان عملیاتی نوین دیپلماسی به شمار میآیند. دیپلماسی دیگر محدود به اتاقهای مذاکرات و مجامع رسمی نیست؛ بلکه دولتها با بهرهگیری از شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای دیجیتال، قادرند بهطور مستقیم با مردم جهان ارتباط برقرار کنند، افکار عمومی را شکل دهند و روایتهای ملی و فرهنگی خود را بهعنوان ابزار قدرت نرم منتشر سازند. X، اینستاگرام و دیگر شبکههای اجتماعی نمونههایی برجسته از این تحولات هستند که نشان میدهند قدرت دیپلماسی امروز تا چه حد به سرعت، دسترسی و تأثیرگذاری لحظهای وابسته است.
فضای مجازی، همزمان امکان ایجاد شفافیت و تعامل فوری را فراهم میآورد و این امر به ویژه در بحرانها اهمیت پیدا میکند. دولتها میتوانند اخبار، اقدامات و مواضع رسمی خود را بدون واسطه به مخاطب جهانی منتقل کنند و با بهرهگیری از این شفافیت، اعتماد عمومی و مشروعیت بینالمللی را ارتقاء دهند. در کنار این، دیپلماسی فرهنگی نیز فرصت تازهای یافته است؛ پلتفرمهای دیجیتال محلی برای ترویج فرهنگ، هنر و ارزشهای بومی در سطح جهانی هستند و میتوانند تصویر ملتها را فراتر از رسانههای جریان اصلی و روایتهای غالب، به مخاطبان منتقل کنند.
با این حال، همزمان با فرصتها، چالشهای جدی نیز وجود دارد. جنگ اطلاعاتی و انتشار فیکنیوز، عملیاتهای روانی و تحریف روایتها میتواند اثرگذاری دیپلماسی رسمی را کاهش دهد و ثبات روابط بینالملل را تهدید کند. حملات سایبری به زیرساختهای حیاتی و سرقت اطلاعات، امنیت ملی کشورها را در معرض خطر قرار میدهد و چالشهای هویتی ناشی از فرهنگ جهانیشده بر هویت بومی، ضرورت راهبردهای دقیق رسانهای و آموزشی را بیش از پیش برجسته میسازد.
در این شرایط، مفهوم دیپلماسی عمومی نوین بیش از پیش اهمیت پیدا میکند. دولتها با بهرهگیری از X، اینستاگرام و سایر پلتفرمها، روایتهای خود را مستقیماً به افکار عمومی جهانی منتقل میکنند و تلاش میکنند معادلات قدرت نرم را بازتعریف کنند. همزمان، نقش بازیگران غیردولتی، از سازمانهای مردمنهاد تا اینفلوئنسرها و شهروندان عادی، پررنگ شده است؛ افرادی که میتوانند روایتها را شکل دهند، فشار افکار عمومی ایجاد کنند و حتی سیاستگذاریهای دیپلماتیک را تحت تأثیر قرار دهند.
جنگ روایتها یکی از ویژگیهای برجسته این عصر است. رویدادهای منطقهای مانند جنگ غزه یا بحران اوکراین نه تنها در میدان واقعی، بلکه در میدان رسانهای نیز بازتعریف میشوند. نمونهای بارز از اهمیت وفاق ملی و دیپلماسی رسانهای در ایران، جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه کشور بود؛ در این مقطع، هماهنگی و همبستگی میان مردم و حاکمیت، به ویژه در حفظ تمامیت ارزی کشور و مدیریت سریع بحران، با کمک رسانهها و اطلاعرسانی هوشمند، نقش اساسی در بازدارندگی و تثبیت تصویر اقتدار ایران در عرصه بینالمللی ایفا کرد. این تجربه نشان داد که رسانهها و فضای مجازی میتوانند به ابزارهای تعیینکننده در دیپلماسی واقعی تبدیل شوند.
برای جمهوری اسلامی ایران، بهرهگیری هوشمندانه از دیپلماسی رسانهای و سایبری یک ضرورت استراتژیک محسوب میشود. تولید روایتهای بینالمللی مستند، شفاف و جذاب، ارتقای رسانههای برونمرزی مانند پرستیوی و العالم و تربیت دیپلماتهای رسانهمحور، زمینه حضور مؤثر کشور در عرصه جهانی را فراهم میآورد. این دیپلماسی دیجیتال، نه تنها قدرت نرم ایران را تقویت میکند، بلکه در برابر جنگ اطلاعاتی، حملات سایبری و فشار روایتهای خارجی، مقاومتی هوشمندانه ایجاد مینماید.
در نهایت، پدیده مردمسالاری رسانهای هم فرصت و هم چالش است. افکار عمومی و جنبشهای مردمی میتوانند سیاست خارجی را تحت تأثیر قرار دهند؛ هشتگها و کمپینهای جهانی نمونههایی آشکار از این تأثیرگذاری هستند. ایران با بهرهگیری از دیپلماسی مردمی، مدیریت روایتها و قدرت نرم مبتنی بر ارزشهای ملی و فرهنگی، میتواند این فرصت را به مزیت استراتژیک تبدیل کند و همزمان تهدیدهای دیجیتال و رسانهای را به حداقل برساند.
فضای مجازی و رسانههای اجتماعی با سرعت و گسترهای بیسابقه، ابزارهایی قدرتمند برای بازتعریف دیپلماسی، ارتقای قدرت نرم و مدیریت روایتها در جهان پیچیده و شبکهمحور امروز هستند. موفقیت در این عرصه نیازمند انسجام داخلی، توانمندی دیپلماتیک دیجیتال و بهرهگیری هماهنگ از ظرفیتهای انسانی و فناوری است؛ مسیری که جمهوری اسلامی ایران با هوشمندی، شفافیت و مقاومت فعال، جایگاه خود را تثبیت کرده و با اتحاد و وفاق ملی، در برابر تهدیدها ایستادگی میکند.
انتهای پیام
نظرات