• چهارشنبه / ۹ مهر ۱۴۰۴ / ۰۸:۵۹
  • دسته‌بندی: آذربایجان شرقی
  • کد خبر: 1404070905628
  • خبرنگار : 51044

بی اعتمادی اجتماعی؛ زنگ خطری برای کاهش همبستگی

بی اعتمادی اجتماعی؛ زنگ خطری برای کاهش همبستگی

ایسنا/آذربایجان شرقی بی‌اعتمادی اجتماعی وضعیتی است که در آن افراد نسبت به یکدیگر و نهادهای اجتماعی دچار بدگمانی، شک و تردید شده و کمتر حاضر به اعتماد کردن می‌شود. این پدیده می‌تواند ریشه در تجربه‌های منفی فردی، مانند خیانت، طردشدگی یا سوءاستفاده و همچنین عوامل ساختاری و اجتماعی، مانند فساد، نابرابری، بی‌ثباتی و بحران‌های سیاسی یا فرهنگی داشته باشد. در چنین شرایطی، افراد روابط خود را با احتیاط و ترس از آسیب یا فریب پیش می‌برند و همکاری‌های جمعی کاهش می‌یابد.

پیامدهای بی‌اعتمادی اجتماعی شامل ضعف سرمایه اجتماعی، کاهش همبستگی، افزایش انزوا و دشواری در برقراری روابط سالم میان افراد و گروه‌ها است. کاهش اعتماد عمومی نه تنها سطح روابط فردی را تحت تأثیر قرار می‌دهد، بلکه کارایی اجتماعی و هماهنگی جمعی را نیز تضعیف می‌کند و می‌تواند زمینه‌ساز ناامنی اجتماعی و بی‌ثباتی در جامعه شود. بی‌اعتمادی اجتماعی هم یک پدیده روان‌شناختی و هم یک مسئله جامعه‌شناختی است که نیازمند توجه و مدیریت جدی در سطح فرد و جامعه می‌باشد.

اعتماد اجتماعی سرمایه‌ای نامرئی اما حیاتی

یک جامعه شناس و استاد دانشگاه با بیان اینکه اعتماد اجتماعی سرمایه‌ای نامرئی اما حیاتی است که زیربنای روابط انسانی و انسجام اجتماعی را شکل می دهد، گفت: وقتی مردم به همدیگر، به نهادها و به آینده‌ی جمعی خود اعتماد دارند، همکاری، مشارکت و توسعه پایدار مسیر مهیا می‌شود. اما زمانی که این اعتماد فرسایش پیدا کند، جامعه با مشکلاتی جدی روبه‌رو خواهد شد.

علیرضا مختاری، به عوامل و ریشه‌های اصلی کاهش اعتماد اجتماعی اشاره کرد و گفت: عمل‌نشدن برخی وعده‌ها، فساد اقتصادی، نابرابری اجتماعی، ضعف شفافیت در تصمیم‌گیری‌ها و بی‌توجهی به مطالبات عمومی از عوامل اصلی کاهش اعتماد اجتماعی هستند.

وی ادامه داد: چنین عواملی باعث می‌شود مردم احساس کنند میان آنچه گفته می‌شود و آنچه در عمل اتفاق می‌افتد فاصله وجود دارد و به میزان این فاصله، بی اعتمادی اجتماعی نیز زیادتر افزایش پیدا میکند.

وی با بیان اینکه این بحران صرفاً مختص ایران نیست، افزود: در بسیاری از کشورهای جهان، از جمله آمریکا و اروپا و برخی از کشورهای آسیایی، کاهش اعتماد اجتماعی به‌ویژه نسبت به نهادهای رسمی دیده می‌شود.

عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور با اشاره به نشانه های کاهش اعتماد اجتماعی در جامعه اظهار کرد: موج‌های پوپولیسم، نارضایتی از ناکارآمدی دولت‌ها و گسترش شکاف‌های اجتماعی در سطح بین‌المللی هم نشانه‌های کاهش اعتماد اجتماعی است.

وی به چندبعدی بودن ریشه عوامل بی‌اعتمادی اجتماعی اشاره کرد و نام برد: بعد تاریخی شامل ناکامی در تحقق عدالت و تجربه بحران‌های طولانی، بعد سیاسی شامل ضعف نهادهای سیاسی، نبود شفافیت و ناپایداری سیاست‌ها، بعد اقتصادی شامل تورم، بیکاری، فساد و تبعیض در توزیع فرصت‌ها و بعد اجتماعی شامل شکاف‌های طبقاتی و نسلی و کاهش سرمایه اجتماعی هستند.

وی ادامه داد: در مجموع، بحران اعتماد اجتماعی یک مسئله تک‌بعدی نیست و حاصل هم‌افزایی این عوامل در طول زمان است.

مختاری با بیان اینکه زمانی که اعتماد اجتماعی تضعیف شود، روابط انسانی از سطح خانواده تا جامعه بزرگ‌تر دچار فرسایش می‌شود، گفت: در زندگی روزمره، افراد کمتر به یکدیگر اعتماد می‌کنند، همکاری‌ها کاهش می‌یابد و نوعی بی‌تفاوتی اجتماعی خود را نشان می دهد.

وی ادامه داد: در سطح کلان‌، به دلیل اینکه اعتماد یکی از شاخص های اصلی سرمایه اجتماعی به حساب می آید کاهش اعتماد اجتماعی منجر به کاهش سرمایه اجتماعی خواهد شد.

وی با اشاره به اینکه جامعه‌ای که دارای سرمایه اجتماعی ضعیفی باشد، برای حل مشکلات بزرگ مثل بحران‌های اقتصادی، بحران های کاهش انرژی، زیست‌محیطی و یا مقابله با بلایای طبیعی توان کمتری خواهد داشت، گفت: اعتماد اجتماعی اکسیژن زندگی اجتماعی است و وقتی از بین برود، جامعه دچار خفگی و رکود خواهد شد.

این استاد دانشگاه، رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی امروزه را شمشیری دولبه دانست که هم می‌تواند موجب تقویت سرمایه اجتماعی شود و هم عاملی برای تضعیف سرمایه اجتماعی و افزود: رسانه‌های مستقل، در صورت پایبندی به رسالت اصلی خود، با شفاف‌سازی، نظارت بر قدرت، انتقال سریع اطلاعات و نقد سازنده رسانه‌های وابسته، به افزایش اعتماد عمومی یاری می‌رسانند. در مقابل، رسانه‌های وابسته نیز زمانی می‌توانند نقش مؤثری ایفا کنند که به اصالت حرفه‌ای خود وفادار باشند. هرگاه مردم احساس کنند حقیقت به‌درستی بازتاب داده می‌شود، اعتمادشان نسبت به نهادها و حتی یکدیگر افزایش می‌یابد.

وی افزود: اگر رسانه‌ها به بستری برای شایعه‌پراکنی، تخریب و انتشار اخبار نادرست بدل شوند و یا به ابزاری در خدمت یک جناح خاص فروکاسته گردند، بی‌اعتمادی اجتماعی به‌ویژه در شبکه‌های اجتماعی که سرعت انتشار خبر گاه بر صحت آن پیشی می‌گیرد شدت می‌گیرد و این مسئله می‌تواند بحران اعتماد اجتماعی را عمیق‌تر کند.

وی با بیان اینکه نقش رسانه در شرایط کنونی بیش از هر زمان دیگری کلیدی است، گفت: همان‌گونه که ریاست‌جمهوری بر ضرورت شفافیت و گفت‌وگوی ملی تأکید کرده‌اند، این رسانه‌ها هستند که می‌توانند زمینه تحقق این شفافیت را فراهم سازند و به پلی ارتباطی میان مردم و حاکمیت تبدیل شوند.

مختاری بازسازی اعتماد اجتماعی را فرآیندی زمان‌بر اما ضروری دانست و چند محور کلیدی را در این زمینه نام‌برد و گفت: شفافیت و پاسخ‌گویی شامل شفاف‌سازی در تصمیم‌گیری‌ها و پاسخ‌گویی صادقانه به مردم است، چرا که پنهان شدن حقیقت به از دست رفتن اعتماد می‌انجامد، وفاق ملی شامل تقویت همبستگی اجتماعی و کاهش شکاف‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از طریق گفت‌وگوی ملی میان گروه‌ها و اقوام مختلف جامعه، مبارزه جدی با فساد شامل برخورد عادلانه و بی‌تعارف با فساد اقتصادی و سیاسی و تقویت نهادهای نظارتی برای افزایش اعتماد عمومی، توسعه اقتصادی عادلانه شامل ایجاد فرصت‌های برابر، کاهش تبعیض و تمرکز بر عدالت اجتماعی حتی در شرایط فشارهای خارجی و چالش‌های منطقه‌ای و تقویت نقش رسانه‌های مستقل و مسئول شامل ایفای نقش در شفافیت، نقد سازنده و آگاهی‌بخشی به جای پنهان‌سازی مشکلات، محورهای کلیدی فرآیند بازسازی اعتماد اجتماعی هستند.

وی در پایان سخنان خود گفت: اعتماد اجتماعی با شفافیت، عدالت و گفت‌وگو بازسازی می‌شود.

اعتماد یک بنای روانشناختی است

یک روانشناس تربیتی و بالینی با بیان اینکه اعتماد، یک بنای روانشناختی است، گفت: این بنا بر پایه‌های مختلفی بنا می‌شود و فقدان هر یک از این پایه‌ها می‌تواند به دشواری در اعتماد منجر شود. 

پروین زارعی با اشاره به دلایل اصلی دشواری در اعتماد از منظر اجتماعی، بیان کرد: مغز انسان ها به طور طبیعی برای بقا طراحی شده و از درد و آسیب گذشته درس می‌گیرد. 

وی با بیان اینکه شیوه تفسیر ما از رفتار دیگران نیز نقش مهمی دارد، گفت: افراد بدبین حتی نشانه‌های مثبت را تهدیدآمیز می‌بینند و گرفتار خطای اسنادی می‌شوند. کسانی که با اضطراب یا ناامنی درونی زندگی می‌کنند، جهان را خطردارتر می‌پندارند و این نگاه را به دیگران هم تعمیم می‌دهند. عزت نفس پایین نیز فرد را به این باور می‌رساند که لایق اعتماد یا محبت نیست و در نتیجه انتظار فریب و سوءاستفاده از سوی دیگران را دارد. علاوه بر اینها اعتماد نیازمند نشان دادن آسیب‌پذیری است و بسیاری از افراد از ترس سوءاستفاده از این بخش‌های پنهان، از گشودگی می‌گریزند. در نهایت، برخی ویژگی‌های شخصیتی مانند کمال‌گرایی یا گرایش‌های پارانوئید، بی‌اعتمادی را تشدید کرده و دیواری بلند میان فرد و دیگران می‌کشند.

وی با اشاره به اینکه تجربیات دوران کودکی و محیط خانواده، سنگ بنای شکل‌گیری نگرش اعتماد در افراد است بیان کرد: کیفیت تعامل اولیه با مراقبین اصلی، به خصوص والدین، تعیین‌کننده نوع دلبستگی فرد است. اگر والدینی پاسخگو، حمایتگر و قابل اعتماد باشند، به کودک حس امنیت داده و او یاد می‌گیرد که دنیا و افراد آن قابل اعتماد هستند. در مقابل، والدینی که بی‌ثبات، غایب، یا آسیب‌زننده هستند، منجر به دلبستگی اجتنابی یا اضطرابی می‌شوند. این الگوها در بزرگسالی به صورت بی‌اعتمادی بروز پیدا می‌کنند.

عضو تخصصی مرکز مشاوره سازمان آموزش و پرورش آذربایجان شرقی، گفت: اگر والدین خودشان به یکدیگر و یا به جامعه بی‌اعتماد بوده و این رفتار را به صورت مداوم نشان دهند، کودک این الگو را نرمال تلقی کرده و درونی می‌کند.

وی افزود: کودکانی که شاهد خشونت خانگی بوده‌ و یا مورد غفلت یا سوءاستفاده عاطفی، جسمی یا جنسی قرار گرفته‌اند، به طور عمیقی دچار آسیب روانی شده و اعتمادشان به انسان‌ها و جهان به کلی از بین می‌رود.

وی ادامه داد: محیطی که در آن احساس ناامنی، تنش مداوم، یا عدم ثبات وجود دارد، به کودک می‌آموزد که دنیا مکانی غیرقابل پیش‌بینی و ناامن است و نمی‌توان به راحتی به کسی تکیه کرد.

این استاد دانشگاه گفت: اگر والدین به قول خود عمل نکنند، کودک به تدریج یاد می‌گیرد که حرف دیگران ارزش چندانی ندارد و این بی‌اعتمادی در سایر روابط نیز تکرار می‌شود.

وی با اشاره به اینکه بی‌اعتمادی همچون ویروسی پنهان در روان انسان عمل می‌کند؛ ویروسی که آرام‌آرام ساختارهای سلامت روان را فرسوده می‌سازد، گفت: فرد بی‌اعتماد همواره در حالت آماده‌باش زندگی می‌کند، گویی انتظار حادثه‌ای ناگوار، فریبی تازه یا قضاوتی منفی را می‌کشد. این تنش درونی سطح اضطراب و هوشیاری او را بالا می‌برد و در نهایت می‌تواند به اختلالات اضطرابی منجر شود.

وی ادامه داد: انزوای عاطفی، ناامیدی از پیوندهای عمیق انسانی و بار سنگین بدبینی، زمینه‌ساز افسردگی می‌شود؛ تا جایی‌که فرد ارتباط را بی‌ارزش و بی‌ثمر می‌بیند.

 زارعی با بیان اینکه ترمیم این زخم کهنه، چه در اعتماد به خویشتن و جهان و چه در اعتماد به دیگران، فرایندی دشوار، چندوجهی و زمان‌بر است گفت: نخستین گام، خودآگاهی و پذیرش ریشه‌های بی‌اعتمادی است؛ ریشه‌هایی که اغلب در تجربه‌های تلخ گذشته و باورهای نادرست پنهان‌مانده‌اند. اگر این بی‌اعتمادی حاصل آسیب‌هایی چون خیانت یا سوءاستفاده باشد، یاری گرفتن از درمانگری متخصص ضرورت پیدا می‌کند.

وی ادامه داد: روش‌هایی مانند درمان شناختی‌ـ‌رفتاری (CBT)، حساسیت‌زدایی از طریق حرکات چشم (EMDR) یا درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) می‌توانند بار عاطفی این تجربه‌ها را سبک‌تر کنند.

وی افزود: در گام‌های بعدی، بازسازی شناختی جایگاهی ویژه دارد؛ یعنی به چالش کشیدن اندیشه‌های بدبینانه‌ای چون «همه مرا فریب خواهند داد» و جایگزین ساختن آن‌ها با افکاری واقع‌بینانه و سازگار. همزمان، فرد می‌تواند با تمرین تدریجی صداقت در روابط نخستین پل‌های اعتماد را بنا کند. تعیین مرزهای روشن و سالم نیز سپری حمایتی است که امنیت روانی را بازمی‌گرداند و امکان رشد رابطه‌ای سالم را فراهم می‌آورد.

این روانشناس همدلی و تلاش برای دیدن جهان از نگاه دیگر را مرهمی برای شکاف‌های ناشی از بی‌اعتمادی دانست و بیان کرد: این مسیر نیازمند صبوری است؛ چراکه ترمیم اعتماد بی‌دشواری نیست و ناگزیر با فراز و فرود همراه خواهد بود.

وی در پایان خاطرنشان کرد: تنها با استمرار، پایبندی به رفتارهای وفادارانه و قابل پیش‌بینی و پذیرش کندی مسیر می‌توان اعتماد را دوباره در جهان و روابط انسانی زنده کرد.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha