به گزارش ایسنا، عصر ایران نوشت:کودکی، نوجوانی و همینطور بزرگسالی لاسمی به قدری تراژیک است تاجاییکه خودش میگوید «از این ور رونده و از اون ور رونده شده بودم.» اگر هنگام دیدن این قسمت از برنامه فقط روی جملههای مهمان تمرکز کنید، ممکن است سنگینی خاصی را در شانههایتان احساس کنید و تازه یادتان میآید چند لحظه است یک نفس راحت نکشیدید. این همان اتفاقی است که برای خود لاسمی افتاده است. آقای لاسمی ۲۹ شهریور سکته کرد!
«عاطفه پازوکی، گفته است همسرم سر مصاحبه آخرش خیلی اذیت شد.» بههرحال بعید نیست این فشار به دلیل مصاحبه در برنامه رک باشد.
از نام برنامه تا سوالات چالشی مجید واشقانی و حرفهای خصوصی و بیپرده مهمانها یک سوال اساسی پیش میآید: این یک مصاحبه است یا تراپی؟ قطعا مجری و عوامل برنامه قصد ندارند به مهمان آسیب برسانند اما گفتن برخی جزئیات برای چه کسی فایده دارد؟
وضعیتی شبیه به جراحی وسط خیابان
گفتن از تروماها (روانضربهها) در هر جمع و هر فضایی مثل این است که اجازه دهید کسی وسط خیابان قلب شما را جراحی کند! ما به عنوان گوینده حق داریم رازهایمان را به هرکسی نگوییم و در جایگاه شنونده هم محق هستیم برای دیگران مرز بگذاریم و اجازه ندهیم از تروماهایشان بگویند. چه کسی میداند زخمی که باز شده و درحال خونریزی است، قرار است چطور التیام پیدا کند؟
شاید پیش خودتان بگویید خوبیِ اینطور برنامهها این است که برای دیگران تجربه میشود که با بچههایشان بدرفتاری نکنند، اما اگر قرار بود یک برنامه اینقدر سرنوشتساز باشد، نتفلیکس باید ادعا میکرد توانسته هزاران نفر در سراسر دنیا را درمان کند!
پس اتاق درمان به چه دردی میخورد؟
برنامه رک با اجرای مجید واشقانی به گفتوگو با هنرمندانی اختصاص دارد که هرکدام از زاویهای مهم و خاص هستند. مثلا ژیلا صادقی که تجربه خیانت داشته است یا مریم مومن که به گفته خودش بچه طلاق است. هر دو نفر جملههای نصفه و نیمهشان را بعد از گریه از سر میگیرند و تاکید میکنند سختی زیادی را در زندگی تجربه کردهاند.
تعدادی از هنرمندان خطاب به مجری میگویند چیزهایی یادمان آمد که فکرش را نمیکردیم جلوی دوربین بگوییم. این برنامهها شاید برای مجری و سازندگانش پول و بیننده زیادی داشته باشد، اما هیچ تضمینی نیست که برای گویندگان و شنوندگانش از نظر روانی آوردهای داشته باشند.
حتی اگر فرض کنیم هنرمندان قرار است در قالب مصاحبه، به بخشهای چالشی زندگیشان بپردازند، این سوال پیش میآید که پس اتاق درمان به چه دردی میخورد؟
مصاحبه جای گفتن از تروما نیست
هر کدام از ما به دلیل مسائل مختلف گرفتاریهای خاص خودمان را داریم، حالا حساب کنید کسانی هم هستند که میخواهند زخمشان را به شما نشان بدهند. قبل از دیدن زخم دیگری از خودمان بپرسیم آیا طاقتش را دارم؟ آیا دیدن و شنیدن من به او کمک میکند؟ خودم چه چیزی را تجربه میکنم؟
فراموش نکنیم که مصاحبه، دورهمی دوستانه، لایو اینستاگرامی و… جای گفتن تروماها نیستند؛ اگر قرار است از زخمهایمان روایت کنیم، فقط یک جای امن برای آن وجود دارد: اتاق درمان.
انتهای پیام
نظرات