به گزارش ایسنا، در روزگاری که فوتبال ایران با چالشهای فنی و حاشیهای دستوپنجه نرم میکند، مرور تجربههای بازیکنان نسل گذشته میتواند چراغ راهی برای نسل امروز باشد. علی حمودی، مدافع پیشین استقلال، در گفتوگویی صریح و صمیمی با خبرگزاری ایسنا، از درسهایی میگوید که در مسیر حرفهایاش آموخته؛ از فروتنی در برابر بزرگان گرفته تا اهمیت انتقادپذیری و دوری از حاشیه. این مصاحبه، نگاهی است به پشتصحنه فوتبال ایران از زبان یکی از چهرههای خوشاخلاق و باتجربه سالهای اخیر.
- دوران بازیگری شما تموم نشده و هنوز خداحافظی نکردید، چه چیزی باعث شده که همچنان انگیزه بازی کردن داشته باشید؟
خیلی موضوعات هست که یک بازیکن میتواند به عمر فوتبالیاش کمک کند. ابتدا استراحت، بعد تغذیه خوب است که طول عمر فوتبالی بازیکن را افزایش میدهد. به نظرم برنامهریزی خوب میتواند، یک بازیکن را موفق کند. طول عمر فوتبالی دست خود بازیکن است، برخی بازیکنان در ۳۰ سالگی خداحافظی کردند. من چون اشتیاقم به فوتبال بازی کردن زیاد است، ترجیح دادم بازی کنم و انشاءالله در اوایل سال جدید از فوتبال خداحافظی خواهم کرد.
- انتخاب سال جدید برای خداحافظی، دلیل خاصی دارد؟
بله! زمانی که فوتبال را شروع کردم این در ذهنم بود که به دلیل شماره پیراهنم که ۴۰ بود، در این سن از فوتبال خداحافظی کنم.
- شروع فوتبال شما از استقلال اهواز بود، در میانه راه در استقلال تهران بازی کردید و این اواخر در استقلال ملاثانی، انگار به نام استقلال دلبستگی خاصی دارید؟
قطعا، چون خانوادگی استقلالی هستیم و خوزستان و اهواز کلا به آبی بودن معروف است و استقلال هواداران زیادی در خوزستان دارد. چه استقلال اهواز و چه استقلال تهران باشد. سپس به استقلال ملاثانی برگشتم، کلا نام استقلال در خوزستان همیشه هست و طرفداران زیادی در آنجا دارد. همین باعث میشود که تیم مورد علاقه من رنگش آبی باشد و آن را انتخاب کنم. همیشه در رنگ آبی حس خوبی دارم و آنجا توانستم عملکرد خوبی داشته باشم. البته در تیمهای زیادی بودهام اما استقلال را چون از بچگی با آن بزرگ شدم، همیشه ترجیح میدادم.
- بعد از دوران مربیگری، برخی بازیکنان به مربیگری رو میآورند. آیا شما هم این تصمیم را دارید؟
من هم دوره D آسیا را گرفتم و هفته گذشته دوره C را تمام کردم. انشاءالله در این مدتی که در پیش داریم کلاسهای B آسیا را شرکت خواهم کرد و انشاءالله برای A آسیا هم شرکت خواهم کرد.
- از همتیمیهایتان تعدادی به نیمکت استقلال رسیدند؛ خسرو حیدری، جواد نکونام و فرهاد مجیدی. این اتفاق برای شما هم رخ خواهد داد؟
نیمکت و اسم استقلال نامهای بزرگی میخواهد، کسانی که آمدند قطعا نامهای بزرگی داشتند و مستحق آن بودهاند. من هم تلاشم را میکنم، اگر قرار باشد به استقلال بیایم صرفا کمک به این تیم است چون دلم و وجودم استقلالی است، قطعا بیشتر برای کمک است. اگر پیشنهاد شود، دوست دارم به مجموعه استقلال کمک کنم. در دوران بازیگری در این تیم روزهای خوبی داشتم و دوست دارم در مربیگری هم روزهای خوبی در استقلال داشته باشم.
- عملکرد مربیان ایرانی را که در این مدت روی نیمکت استقلال نشستند، به خصوص همتیمیهای خودتان و مجتبی جباری که آخرین مورد بود چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر به عقب بازگردیم، استقلال همیشه با مربیان استقلالی داخلی بیشتر نتیجه گرفته است. از زمان آقای قلعهنویی، قبل از آن آقای پورحیدری، ناصر خان حجازی و سپس آقای مظلومی و آقا فرهاد مجیدی، به نظرم استقلال با این مربیان بیشتر موفق بوده است. کسانی که بازیکن استقلال بودند و به عنوان مربی به این تیم آمدند، عملکرد خیلی خوبی داشتند. اگر من کارهای در استقلال بودم، قطعا برای امسال از جباری حمایت میکردم. اگر قرار بر این بود که این تعداد بازیکن بگیریم و آقای جباری نباشد، به نظرم در حق ایشان اجحاف شده است. میتوانست با این بازیکنان تیم را مدیریت کند، با اینکه مربی جوانی است از خانواده خود استقلال است و به نظرم میتوانست کارهای بزرگی برای این تیم انجام دهد.
- ماجرای ابطال کارت معافیت و پیوستن شما به تراکتور برای گذراندن خدمت سربازی یکی از جنجالیترین بخشهای دوران فوتبال شما بود. آن دوران را چطور گذراندید؟ چه تأثیری روی مسیر فوتبالیتان گذاشت؟
چیزی شد که ما مقصر نبودیم. من و سه، چهار بازیکن دیگر که در این جریان به مشکل برخوردیم سال ۸۵، ۸۶ کارت پایان خدمت گرفتیم ولی یک بحثی شد که آن قهرمانی پرسپولیس بود و مطالباتی که باشگاه پرسپولیس از فولاد خوزستان میکرد که برخی بازیکنان فولاد کارت پایان خدمتشان جعلی بوده است. آن موضوع به اکثر بازیکنانی که کارت معافیت داشتند، کشیده شد و همه را بررسی کردند. من پنج، شش سال قبل آن جریان پایان خدمتم را گرفته بودم. مشکل گوارشی داشتم و مستندات لازم را هم داشتم اما جریانی شکل گرفت که هر که کارت معافیت داشت ابطال میکردند.
این اتفاق در مسیر فوتبالی من خیلی تاثیر گذاشت، بعد از جدا شدن از استقلال، سال اول خیلی خوبی در سپاهان داشتم و در سال دوم هم تا نیم فصل با آن تیم بودم که آخر فصل هم قهرمان شدند. در سپاهان شرایط خیلی خوبی داشتم و میتوانستم مثل دوران بازی استقلال در تیم ملی توپ بزنم اما متاسفانه بحث خدمت شد و به تراکتور رفتم که تیم بزرگی بود. از نظر روحی و روانی خیلی به ما ضربه زد و فکر میکنم بعد از آن جریان معافیت، مسیر فوتبالیام رو به پایین شد و نتوانستم آنچه در ذهنم بود را انجام دهم. در استقلال سالهای موفقی را داشتم و میتوانستم این روند را ادامه دهم.
- فصل ۹۱–۹۲ با استقلال قهرمان شدید. امیر قلعهنویی سرمربی بود و فرهاد مجیدی کاپیتان. آن تیم چه ویژگی خاصی داشت؟
امیر قلعهنویی خیلی موارد را به فوتبال من اضافه کرد، فصل فوتبالی خیلی خوبی در آن سال داشتم. زوج سازی که با من و خسرو حیدری صورت گرفت و تا سالها مردم که به ما لطف دارند میتوانند آن زوج را مثال بزنند. از لحاظ فوتبالی خیلی خوب بود. آقای قلعهنویی به نظم و انضباط خیلی توجه داشت و کسی جرأت نمیکرد از نظر انضباطی در استقلال خللی به وجود بیاورد. ایشان مربی بزرگی هستند. آقای مجیدی قهرمانی فوقالعادهای با استقلال کسب کردند. آقای قلعهنویی را با ساپینتو مقایسه میکنم، در سالی که ایشان بودند بالای ۲۵ بازیکن سطح اول داشتیم. انتخاب لیست ۱۸ نفره برای ایشان سخت بود ولی اکنون تیم ساپینتو بازیکن زیادی دارد اما نمیدانم چرا مدیریت نمیشود. استرس و بیبرنامگی اکنون در استقلال است، مربی خارجی که جذب میکنیم باید از مربی داخلی بهتر باشد. اکنون استقلال عدم مدیریت و عدم چینش درست بازیکنان را دارد. بازیکنان در شرایط روحی خوبی نیستند. خیلی بین این دو فرد فرق هست. از امیرخان خیلی درس گرفتم و از کارهای نظم و انضباط ایشان درس گرفتم. نامهای بزرگی در استقلال آن زمان بود که همه را نمیشد بازی داد ولی خب مدیریت کرد و قهرمان شدیم. آقای مجیدی در بازیگری هم موفق بود، سالی هم که مربی بود توانست یک قهرمانی به استقلال اضافه کند.
- شما با خسرو حیدری زوج سمت راست استقلال بودید، رابطه شما چگونه بود؟
خسرو حیدری دوست صمیمی من است و رابطه خیلی خوبی داریم. او بازیکن فیکس تیم بود و طبیعی است که وقتی بازیکنی همپست جذب میشود، احساس رقابت ایجاد میشود. وقتی کسی در شرایط خوبی است و برایش رقیب میآورند، یکسری فکرها در ذهن بازیکن شکل میگیرد. خسرو از این موضوع ناراحت بود چون در پست او بازیکن گرفته بودند اما در ادامه راه با هم زوج شدیم و اگر در یک بازی، من داخل نبودم، خسرو ناراحت میشد. یعنی این قدر با هم رابطه خوبی پیدا کرده بودیم. در یک بازی برابر الهلال عربستان، نیمه نخست یک بر صفر عقب بودیم. آقای قلعهنویی به حرف بزرگترها همیشه احترام میگذاشت و پیشنهادات را قبول میکرد. خسرو به امیرخان گفت که اگر علی به بازی بیاید، میتوانیم از سمت چپ تیم حریف حمله کنیم و من آن صحنه را با چشم خودم دیدم. نیمه دوم توانستیم به الهلال فشار بیاوریم و ۲ بر یک پیروز شویم. دوران خیلی خوبی بود و به نظرم همیشه این زوج در ذهنهای مردم خواهد ماند.
- الان هم در استقلال یک زوج خوب وجود دارد که در سال منتهی به جام جهانی رقیب هم هستند، درباره زوج رامین رضاییان و صالح حردانی صحبت کنیم.
متاسفانه استقلال در بحث چینش بازیکنان مشکل دارد. اکنون استقلال این قدر مهره دارد که بازیکنان سر جای خود نیستند. خیلی فاصله داریم که زوج سازی کنیم. بازیکنانی جذب شدند که در حد ملی هستند، حردانی بازیکن جوانتری است و امید دارد که در جام جهانی بازی کند اما اکنون نیمکت نشین است. استقلال شرایط خوبی ندارد که بخواهد زوج سازی کند. چیزی که من شنیدم آن بوده که آقای رضاییان ابتدای فصل گفته فقط میخواهم دفاع راست بازی کنم. این بحثها خیلی خوب پیش نمیرود که بخواهیم زوج سازی کنیم. سال قبل این دو بازیکن بودند اما این امر میسر نشد چرا که سلیقهای است. یک بازیکن گفت فقط دفاع راست بازی میکنم و بازیکن ملی در این پست روی نیمکت داریم. این با هم جور نمیشود. استقلال از نظر روحی و روانی خیلی کار دارد و هنوز به ثباتی نرسیده که بخواهیم برخی بازیکنان را قانع کنیم که در یک پست جلوتر بازی کنند تا زوج بسازیم. برخی بازیکنان به فکر خودشان هستند که در پستی بازی کنند که به تیم ملی دعوت شوند. استقلال امسال خیلی فعلا کار دارد.
- در زمان حضور شما در استقلال، تعداد بازیکنان خوزستانی در تیم زیاد بود و گفته میشد شاید یک باند خوزستانی در تیم تشکیل شده، آیا این موضوع واقعیت داشت؟
نه! در آن سال بازیکن خوزستانی در استقلال زیاد بودند و اگر مجموعه بازیکنان استقلال را نگاه کنید، بیشتر بازیکنان خوزستانی راحتتر در این تیم جا میافتند. شاید در پرسپولیس این اتفاق رخ نمیداد، این همیشه هم همه جا صحبت شده که مثلا بازیکن خوزستانی یا جنوبی بازی کردن در استقلال برایش راحتتر است.
آقای میداوودی، شریفات و منتظری در استقلال حضور داشتند و با اضافه شدن من و چند بازیکن دیگر این تصور میشد اما واقعا این را جدی میگویم، در آن جا کسی را داشتیم به نام آقای پژمان منتظری که بزرگ ما خوزستانیها بود. همیشه بحث ما فقط فوتبال بود. اصلا این موضوع در ذهن ما نبود که بحث باند را تشکیل دهیم. ما خوزستانیها صاف و ساده هستیم و کلا همه چیز را به خوبی میبینیم، خیلی به فکر باند یا مسائل دیگر نیستیم.
- دلیل جدایی شما از استقلال مشکلات مالی بود. درباره همکاریتان با علی فتحاللهزاده صبحت کنید.
من میتوانم اکنون به آقای علی امیری و بازیکنان دیگر زنگ بزنم. در آن سال جزو بازیکنانی بودم که دریافتی خیلی کمی داشتم. یادم است که استقلال به قدری به مشکل مالی خورده بود که آقای امیری برای ما وام گرفت تا آخر سال یک پولی در جیب ما باشد. برخی بازیکنان بزرگ در مجموعه بود که باید ابتدا آنها را راضی میکردند و ما چون جوانتر بودیم، آخرش هر چه که میماند بین ما تقسیم میشد که مبلغ کمی هم بود. شرایط خیلی سختی از نظر مالی در استقلال داشتم، اگر این موضوع نبود ۶ تا ۷ سال در استقلال بازی میکردم. قول و قرارهایی از سمت آقای علی فتحاللهزاده به ما داده شد، چک و وعده میدادند که هیچ وقت انجام نشد. آخر که از استقلال جدا شدم واقعا برایم سخت بود. چهار، پنج تیم با من صحبت میکردند و استقلال نصف تیمهای دیگر پیشنهاد مالی داد و من هم دریافتی سال قبلم صفر بود و هیچ پولی از استقلال نگرفته بودم. باز هم شاید چهار، پنج جلسه با استقلال داشتم و دوست داشتم قلبا در استقلال بمانم اما شرایط مالیام آن قدر خوب نبود و جدا شدم. روزهای اول خیلی برایم سخت بود ولی استقلال آن زمان از نظر مالی شرایط خوبی نداشت و من هم مبلغم زیاد نبود که بگویم برای استقلال سخت بود ولی شرایط باشگاه به این شکل بود. من هم تنها نبودم و یک سری بازیکن باید جذب میشد. پیشنهاد خیلی کمی به من دادند و من مجبور شدم جواب منفی به آنها بدهم.
- استقلال آن سال در مرحله یک چهارم نهایی آسیا بود و بازیکنان زیادی از این تیم جدا شدند، گفته میشد که بازیکنان برای مذاکره میآمدند اما باشگاه آنها را راه نمیداده، این موضوع حقیقت داشت؟
بله! آن سال که استقلال بودم از تیمهای بالای جدول پیشنهاد داشتم. روالی در استقلال بود که بیحرمتی به بازیکنان میشد. اگر بازیکن تیم خود را بیرون نگه دارید، خیلی اتفاق جالبی نبود. این را برای اولین بار میگویم اما آن روزی که بیشتر من را ناراحت کرد، این بود که قرار جلسه داشتیم اما من و مدیربرنامهام را بیرون نگه داشتند. به آدم برمیخورد، اگر بازیکن درجه دو، سه بودم که به زور میخواستم به استقلال بیایم این قابل قبول بود اما خداراشکر پیشنهاد داشتم و شخصا دوست داشتم در استقلال بمانم اما حس کردم بیحرمتی به شخصیت من شد. بازیکنی نبودم که آن زمان بیرون بمانم. دیگری هم مسائل مالی بود که من را اذیت میکرد.
- حالا که بحث مالی شد، درباره دلالهای فوتبال هم صحبت کنیم، به نظرتان تا چه حد این موضوع در فوتبال ما وجود دارد و تاثیر دارند؟
دستهای پشت پرده وجود دارند، برخی را میشنویم و بعضی را مطمئن هستیم. یک کسی که اسمش را اکنون مدیربرنامه گذاشتهاند، ۹۹ درصد بازیکنان یک تیم را بسته است. اکنون به این شکل شده که سرمربیان هم با این مدیربرنامهها کار میکنند. به نظر من یکی از دلایل افت فوتبال ما، وجود افرادی مانند این آقایان است که تحت عنوان مدیربرنامه کار میکنند. یک جایی شنیدم که تیمی بازیکنی را میخواسته و گفتند به این شرط این بازیکن را میدهیم که یک بازیکن دیگر هم از ما بگیرید. شاید آن بازیکن را باشگاه نخواهد و در سطح آن تیم نباشد، تیم دنبال گلر بود ولی مدیربرنامه گفت که دروازهبان نمیآورم و این بازیکن را باید بگیرید. این برای فوتبال ما که جزو باشگاههای خوب آسیا بودیم و تیم ملی ما به جام جهانی رفته، فاجعه است. فوتبال ما در آسیا حرف اول را میزد ولی این صحبتها به آن ضربه میزند. با انجام این کار حق کس دیگری را میخورید، بازیکنی را انتقال دهید و درصد خیلی خوبی از آن مجموعه بگیرید. مقصر فقط مدیربرنامهها نیستند و خیلی از مربیان به آنها بها میدهند که جولان بدهند. یک منبع درآمدی شده و یک مدیربرنامه ۶، ۷ بازیکن در یک تیم دارد. اگر فوتبال ما سالهاست خروجی و پدیده ندارد، همین چیزها باعث شده است. یک باشگاه تیم امید خوبی دارد اما با جذب دیگر بازیکنان، باعث میشود جلوی پیشرفت آن آکادمی گرفته شود. بعد از مهدی قایدی و مهدی ترابی که میگفتند پدیده هستند، فکر نمیکنم پدیده دیگری داشته باشیم. پدیده هم اگر آمده باشد، آنچنانی نبوده که روی زبانها بماند. یکی از دلایل آن دلالبازی و تحمیل کردن بازیکن است.
- داربی ۳-۲ یکی از تلخترین خاطرات هواداران استقلال است. چه شد که در آن بازی نتیجه اینگونه رقم خورد؟
در آن بازی شرایط خوبی داشتیم و مشکلی نداشتیم. برخی دوستان من را میبینند و میگویند چه اتفاقی افتاد، من هر چه به آن بازی برمیگردم واقعا اتفاقی برای ما رخ نداد که بخواهیم آن بازی را از دست بدهیم. شرایط خوبی داشتیم و ۲ بر صفر جلو بودیم، تیم حریف هم اخراجی داده بود. بین دو نیمه همه چیز خوب پیش رفت ولی در ۱۰ دقیقه آخر به مدیریت کنار خط نیاز داشتیم، مسئول این مدیریت پرویز خان مظلومی بود. اگر آن مجموعه در ۱۰ دقیقه خوب جمع میشد و بازی را کنترل میکرد این نتیجه رخ نمیداد. اتفاق خاصی رخ نداد که بخواهیم تحت فشار یا تحت تاثیر باشیم. هیچ استرسی نداشتیم. تیم پرسپولیس همه چیز را از دست داده بود، از نظر نفرات و روحی و روانی تیمشان به هم ریخته بود. با دوستان که صحبت میکردیم میگفتند نیمکت شما خیلی شلوغ شده بود و کسی آنجا را جمع نمیکرد. تنها دلیل همین است، اگر نیمکت ما کار را جمع کرده بود، آن اتفاق رخ نمیداد.
- آقای مظلومی گفتند که در آن بازی برخی بازیکنان کمکاری کردند، چنین چیزی بود؟
حرف شما را کامل کنم، منظورش ما چند بازیکن خوزستانی بودیم. این را من شنیدم و گفتند چند بازیکن کم کاری کردند. در آن بازی پاس گل دوم را به آقای زندی خودم دادم. جزو نفرات خوب تیم بودیم. اینکه تقصیر را گردن بازیکنان دیگر بیندازند، قبلا رسم بوده اما مردم فوتبال را میفهمند. میدانند که چه اتفاقی رخ داده، با دیگران که صحبت میکردم، کسی نمیگفت کم کاری کردید، میگفتند نیمکت شما شلوغ شده بود. اگر نیمکت ما بازی را کنترل کرده بود، قطعا آن اتفاقات رخ نمیداد. هیچکس کم کاری نکرده و آن دوران که استقلال همه چیز کم داشت، بازیکنان از جان مایه میگذاشتند و در استقلال بزرگ در آن سالهایی که حضور داشتم، یک سر سوزن کم کاری ندیدم. این حرفها برای آن بوده که تقصیر را گردن کس دیگری بیندازند.
- آیا قبل بازی در رختکن برای بازوبند کاپیتانی بحثی شده بود؟
مساله خاصی نبود، راحت حرفهایم را میزنم اما همه چیز روی روال بود. اگر اتفاقی رخ میداد، ۲ بر صفر پیش نمیافتادیم و از ابتدا بازی را از دست میدادیم. شرایط ما خیلی خوب بود و آن ۱۰ دقیقه شاید هیچوقت تکرار نشود. یک معجزه برای تیم حریف رخ داد، بازیکنی [ایمون زاید] که بعد از آن گلها فوتبالش هم تمام شده است. تمام اینها یک اتفاق بود. به نظرم دیگر این اتفاق برای پرسپولیس تکرار نمیشود.
- حال و هوای رختکن بعد از بازی چطور بود؟ چه حرفهایی زده شد؟
ما انتظار این باخت را نداشتیم و خیلی برای ما سخت بود. شب بعد از آن باخت حس میکردم، هواداران در گوش ما داد میزنند، در حالی که در خانه بودم. یعنی این مقدار به من فشار آمد که ما همچین بازی را از دست دادیم. بازیای که همه شرایطش به نفع ما داشت تمام میشد. آن ۱۰ دقیقه را دیگر هیچوقت نگاه نکردم چون حس میکنم روی بد فوتبال به ما نشان داده شد. در رختکن حرف و حدیث بود و در تیمهای خیلی بزرگ هم این رخ میدهد ولی چون تیم استقلال در آن زمان، بازیکن بزرگ و سلسه مراتب داشت، کسی جرأت نمیکرد صحبت کند. به نظرم خیلی اتفاق بدی رخ نداد، فقط بیشتر از این ناراحت بودیم که خوب بازی کردیم ولی باختیم. داربی را نباید ببازیم. در استقلال و پرسپولیس داربی مساوی است با قهرمانی. اگر داربی را ببرید ولی قهرمان نشوید مهم نیست.
- اگر همان لحظه بعد از بازی مصاحبه میکردید و مثلاً در جواب خبرنگاران میگفتید «سؤال بعدی» یا «تقصیر ساموئل بود»، فکر میکنید هواداران و کادرفنی و مدیریت چه واکنشی نشان میدادند؟
ما قوانینی داشتیم. وقتی سرپرست منصورخان پورحیدری بود و میگفت کسی مصاحبه نکند، دیگر هیچکس مصاحبه نمیکرد یا کاپیتان تیم میگفت صحبت نکنید، دیگر کسی جرأت نمیکرد که مصاحبه کند. یک اصولی بود. پول آنچنانی نبود و بعد از تمرین حتی یک تغذیه نداشتیم ولی احترامها سر جای خود بود. متاسفانه اکنون چیزی که در جامعه اتفاق میافتد، خیلی زود دوستان میخواهند تکرار کنند. این عبارت «سوال بعدی» در شأن یک بازیکن نیست، در شأن خبرنگار نیست که شما این را به او بگویید خبرنگاری که برای من کار کرده و برای من مطلب زده، باید احترام او را بگذارم. او باعث شده که من علی حمودی یا فلانی شوم وگرنه اگر خبرنگار و دوربینی نباشد من هیچوقت فوتبال و صحبتهایم منعکس نمیشد. پس من مخالف این بحث هستم. عارف آقاسی دوست صمیمی من است ولی تحت فشار است که این صحبتها را کرد. شاید دلیل آن نبودن یک شخصیت بزرگ در استقلال باشد که همه حرف او را گوش بدهند. بعد از آن بازیکنی مصاحبه کرد که ساپینتو مانع این کار شد. وقتی تیم شرایط خوبی ندارد و فشار روی تیم است واقعا زمانی باید هیچ نگوییم و کارمان را انجام دهیم. وقتی اشتباهات را توجیه کنید و به خبرنگار بی حرمتی کنید، قطعا مردم و خبرنگاران خیلی بهتر از ما فوتبال و حواشی را میشناسند و اتفاق خوبی رخ نمیدهد. من اگر جای عارف بودم، قطعا صحبت نمیکردم. این اتفاق برای من رخ داد و یک بار اوایل فصل در یک بازی بد بودم و آقای منتظری - به عنوان بزرگی که همچنان او را قبول دارم - به من گفت که علی برو و یک ماه مصاحبه نکن. خیلی به من نفع من شد و برعکس بعدا خود خبرنگاران عزیز از فوتبال من تعریف کردند. وقتی کار خود را خوب انجام دهید از شما تمجید میکنند و وقتی بد باشید انتقاد میکنند. اکنون هم هیچ اتفاقی رخ نداده و عارف میتواند باز برگردد.
- برسیم به بازی برابر الوصل و شکست سنگین ۷ بر یک استقلال برابر این تیم در آسیا، به نظر شما چرا این نتیجه رقم خورد؟
من همه جوره استقلالی هستم و اگر ۱۰ بار دیگر با آن تیم بازی کنیم یا حتی اگر با بازیکنان امید بازی کنیم آن نتیجه دیگر رخ نمیدهد. واقعا نمیدانم چه اتفاقی افتاد که باید هفت گل از یک تیم بخوریم. سالهاست که تلاش میکنند به سطح فوتبال ما برسند و هنوز موفق نشدهاند. این همه عوامل روحی و روانی بود. مشکل استقلال همین است و عدم تمرکز روی کارهای فردی است. استقلال در آن بازی از رختکن آماده بازی نبود و از آنجا بازی را باخته بود. تیمی که در ۱۰ دقیقه، دو گل بخورد قطعا آماده بازی نبوده است. تنها کسی که میتواند تیم را نجات دهد، یک سرمربی است که از این شرایط تیم را خارج کند. این تیم از نظر فنی مشکل ندارد و عدم تمرکز در تایمهایی از بازی و عدم تمرکز در کارهای گروهی و انفرادی مشکل دارد. آن هم سرمربی میتواند این تیم را نجات دهد. نمیتوانم باور کنم که این نتیجه در آن بازی رخ داده، در تاریخ استقلال چنین نتیجهای اتفاق نیفتاده بود. بازیکنان ملیپوش داریم و باید زود فراموش میکردند اما مصاحبههایی که در فرودگاه و جاهای دیگر انجام دادند باعث حاشیه شد. استقلال اگر یک «بزرگ» در کادر فنی و بازیکنان داشت، قطعا این اتفاقات رخ نمیداد. انشاءالله در ادامه بتوانند این موضوعات را جمع کنند. از بازیکنانی که در حال حاضر در استقلال هستند، این انتظار میرود. انشاءالله این شرایط استقلال به اتمام برسد.
- درباره بزرگ تیم صحبت کردید، سید حسین حسینی کاپیتان تیم بود که جدا شد، به نظرتان برخورد خوبی با او شد؟
قطعا نه! مخالف جدایی او بودم. سال گذشته جزو گلرهای خوب بود. در اول فصل یک اشتباه کرد و بحث قراردادش بود که درست تنظیم نشده بود ولی آمد و کار را گرفت. سال پیش بحرانیترین سال استقلال بود و تیم چهار، پنج مربی عوض کرد و حسینی جزو بازیکنان بسیار موثر بود. اینکه امسال نباشد، واقعا دستهای پشت پرده است که ما میشنویم ولی شاید مطمئن نباشیم که بخواهیم اسمی ببریم. دلایلی بوده و کسانی بودند که بازیکن هم بودند و نگذاشتند که سید حسین حسینی در تیم بماند. بازیکنی که در حد ملی بوده و میتوانست امسال در جام جهانی هم بازی کند اما متاسفانه کاری کردند که آقا سید عزیز و رفیق خودم جدا شد. به تیم بزرگی رفت و برایش آرزوی موفقیت میکنم اما در کل با شیوه جدا شدن او خیلی موافق نبودم و کارشان جالب نبود. میتوانستند محترمانهتر این اتفاق را رقم بزنند. این باعث میشود ذهنیت بد برای بازیکنان در آینده رخ دهد. فکر میکنند که اگر در سالی برای استقلال خوب هم باشند ممکن است اینگونه با آنها برخورد شود. امیدوارم این آخرین باری باشد که استقلال اینگونه با کاپیتان خود برخورد میکند.
- استقلال اکنون بزرگترین ضعفش چیست و در پایان این فصل چه نتیجهای در لیگ ایران و لیگ قهرمانان آسیا کسب میکند؟
وقتی این بازیکنان برای استقلال جذب شدند، به شخصه خیلی امیدوار بودم و فکر میکردم که امسال یک استقلال رویایی داشته باشیم. همه چیز خیلی خوب پیش رفت و بازیکنان و سرمربی به موقع آمدند و کار را شروع کردند ولی تیم در آن شرایطی نرفت که انتظارش را داشتیم. عدم تمرکز، بازی نکردن برخی بازیکنان و اشتباهاتی که هر بازی تاوان یکی از آنها را میدهیم. یک بازی خط دفاع اشتباه میکند، یک بازی دروازهبان اشتباه میکند. سرمربی استقلال اکنون باید کاری کند. سرمربیای که سالها پیش در استقلال بوده، دیگر انتظار نداریم بخواهد که به او وقت بدهیم. چهار هفته با این مربی بودیم و هیچ تغییر و تحولی به وجود نیامد. اکنون مقصر مربی است و بازیکنان تقصیری ندارند. هفته ششم است و هنوز ترکیب ثابتی نداریم. این باعث میشود که بازیکن بیشتر اشتباه کند. آقای تاجرنیا گفتند که من کارم را انجام دادم و تمام. شما ۲۰ بازیکن خوب گرفتید و مدیریت کردن اینها خیلی سخت است. یک مربی بزرگ اکنون باید عیارش مشخص شود که بتواند این بازیکنان را جمع کند و هر کدام را به نوعی استفاده کند. یک بازیکن حقش است که در آسیا بازی کند و برخی باید متوجه شوند که تنها در یک بازی میتوانند به میدان بروند. یعنی من تشخیص میدهم که شما در چه بازیای به میدان بروید. بازیکنی داریم به عنوان مثال حردانی که در حد ملی است. اگر صالح بیرون باشد و رامین اشتباه کند یا کارت بگیرد، چه کسی باید بازی کند؟ صالح که ذهنش اکنون خیلی مناسب نیست چون با خودش فکر میکند که من بازیکن ملی هستم و اگر بازی نکنم، تیم ملی دعوت نمیشوم. پس این بازیکن قطعا آماده بازی نیست و به داخل که میرود دائما فکر میکند که اشتباه نکند تا جای خود را از دست ندهد. این باعث میشود تمرکزش را از دست بدهد. این موضوع در ذهنش میچرخد که اگر اشتباه کنم رامین میآید و جای من را میگیرد. برعکسش هم رامین باید اینگونه فکر کند که آن قدر خوب بازی کنم که جای خود را بگیرم و به تیم ملی بروم. این برای چهار تا پنج پست در استقلال رخ میدهد، یعنی نبود تمرکز. بازیکن آمده که فیکس بازی کند و خودش را در ترکیب ثابت جا بیندازد ولی با یک اشتباه از مجموعه بیرون میآید. بازیکنان کوچکی جذب نشدهاند که بگوییم بیرون میگذاریمش و حرفی نزند. قطعا حرف و حدیث در مجموعه کنونی استقلال است و تیم اکنون یکدل نیست. تیمی موفق است که یکدل باشد. این یکدل شدن از مدیریت و کادرفنی میآید. استقلال تعداد زیادی بازیکن خوب در چند پست دارد ولی بحث هماهنگی و یکدل کردن مجموعه استقلال است. انشاءالله این موضوع در ادامه زودتر رخ بدهد. اگر بخواهیم هفته به هفته امتیازات را از دست بدهیم، قطعا آقای ساپینتو با استقلال به مشکل برخواهد خورد.
- درباره تیم ملی صحبت کنیم، در زمان شما بازیکنان خوبی در تیم ملی بودند و راهیابی به این تیم سخت بود.
آن زمان همپستیهای من حسین کعبی، مهدی مهدویکیا و خسری حیدری بودند. بازیکنانی که در حد ملی بودند و اگر من هم دعوت میشدم باید با این افراد رقابت میکردم. فکر میکنم اگر الان بازی میکردم راحتتر میتوانستم در تیم ملی کار کنم. مهدوی کیا در آلمان بازی میکرد و بازیکن بزرگی بود. تلاشم را کردم و دعوت هم شدم اما مواقعی باید این را قبول کرد که آنها بازیکنان بینالمللی بودند. در چند بازی هم بازی کردم اما بیشتر از این به من میدان نرسید ولی باز هم راضی بودم و افتخار میکنم. هم در استقلال و هم در تیم ملی دوره فوتبالی خوبی داشتم و با مربیان بزرگی مانند کیروش و علی دایی کار کردم که تجربه خوبی برای من بود.
- خودت شاگرد امیر قلعهنویی، سرمربی فعلی تیم ملی بودی، چند وقت اخیر خیلی انتقاد به تیم ملی وارد شده، به نظرت در جام جهانی با این کادر فنی موفق خواهیم بود؟
این انتقادات برای من خیلی عجیب است، انتقادات فنی نیست که چرا آقای ایکس دستیار ایشان است. همین آقا باعث شد که تیم آقای قلعهنویی با مجموعه کادرفنی به جام جهانی راه پیدا کنند. جزو تیمهای اولی بودیم که به جام جهانی صعود کردیم. به این افتخار نمیکنیم و دنبال این هستیم که اگر مهدی طارمی در یک بازی بد بود، سریع برنامه میگذاریم و انتقاد میکنیم. تورنمنتها را برگزار میکنند که عیارشان مشخص شود، نمیگوییم که باید در این تورنمنت جام بیاورید و همه را ببرید. آقای قلعهنویی، بازیکنان جدید دعوت میکنند و باید اینها را ببینند. باید این بازیکنان را در پستهای مختلف بگذارد تا عیارشان مشخص شود که آیا میتوانند در ادامه راه در جام جهانی به تیم ملی کمک کنند یا خیر. کاش انتقاداتی که میشد فنی بود تا خیلی بهتر به مجموعه تیم ملی کمک کند. پیشنهاداتی را ارائه بدهند و کمک کنیم. خیلی جاها میگویند آقای قلعهنویی نباید باشد، چرا نباید باشد؟ من خودم شخصا افتخار میکنم که قلعهنویی مربی تیم ملی من است. مربی بومی است و انتظارات زیادی هم ندارد. جزو تیمهای ابتدایی صعود کننده به جام جهانی بودیم، بیشتر از این چه میخواهیم؟ خیلیها در همین خلیج فارس، در تیمهای عربی دو سرمربی تغییر دادند، بیشتر از ما هم هزینه کردند اما جام جهانی نرفتند. حتی در جام ملتها هم قهرمان شدند اما به جام جهانی نرفتند. چند مربی سطح اول دنیا را آوردند و ما که با مربی داخلی به جام جهانی رفتیم. شروع کنیم به انتقاد کردن، به جای انتقاد تخریبی، انتقاد سالم بکنیم. برای تیم ملی کار گروهی بگذارید و رایزنی کنید که بازیهای دوستانه خوب برگزار شود. اشکالی ندارد با آرژانتین و برزیل دوستانه بازی کنیم و ببازیم تا عیارمان در جام جهانی مشخص شود. به نظر من باز هم رفاقت و همدلی در مجموعه فوتبالی ما مقداری کم شده و خیلیها دنبال منفعت خودشان هستند. یا دنبال پر کردن برنامه خود هستند یا اینکه اکنون چیزی از تیم ملی گیرشان نمیآید و تخریب میکنند. باید افتخار کنیم که سرمربی ممکلت ما ایرانی است.
- اگر بخواهید از بزرگترین درسی که در این سالها از فوتبال گرفتید بگویید، چه موردی است؟
در فوتبالم درسهای زیادی از بازیکنانی که کنارشان بودم و بازیکنان بزرگی بودند گرفتم. بازیکنانی مانند آقایان مجیدی، جباری و نکونام در استقلال و در سپاهان آقای محرم نویدکیا که برایشان آرزوی موفقیت میکنم. یک فوتبالیست همیشه در سطح اول نیست، روز اولی که به استقلال آمدم یک پیشکسوت به من گفت که میدانی چه کسی جای تو بازی کرده؟ یک لحظه به خودم آمدم. حرف خیلی بزرگی به من زد، آقایان زرینچه، نامجومطلق و نوازی در پست من بودند. پس من خیلی آدم بزرگی نیستم که خودم را بزرگتر ببینم. ما زمانی بودیم و بعد از ما هم خیلیهای دیگر آمدند. به نظرم درسی که میتوانم بگویم این است که یک فوتبالیست سرش در کار خودش باشد و دور از حاشیه باشد. همچنین انتقادپذیر و مطیع باشد. این باعث میشود که یک شخص فوتبالی پیشرفت کند و این برای خود من پیش آمد و این را از بزرگان درس گرفتم. وقتی میگویم جواد نکونام، ایشان در لالیگا بازی کرده و الکی نیست. عیب نیست که از رفتار او درس بگیرم چرا که جای بزرگی بازی کرده است. پس اگر بزرگان ما انتقاد میکنند از آن درس بگیریم و به صورت تخریبی به آن نگاه نکنیم که واقعا روی کار خود ما هم تاثیر میگذارد. در آخر برای استقلال آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم که هرچه زودتر از این شرایط خاص و مقطعی انشاءالله خارج شود و شروع به دریافت امتیاز کند. تیمهای بزرگ یک شانسی آوردند که تیمهای پایین جدول در حال امتیاز گیری هستند. باز دم هواداران استقلال گرم که حمایت میکنند. به شما قول میدهم با این بازیکنان استقلال مسیر خودش را پیدا میکند و به جدول بازمیگردد. اگر بازیکنانی که در اختیار دارند در حد خودشان ظاهر شوند، میتواند موفق باشد. آنچه تجربه کرده بودیم را بیان کردیم، انتقاد تخریبی نکردیم و انتقاد کردیم که دوستان از این تجربه استفاده کنند.
انتهای پیام
نظرات