زهرا معارفوند در گفتوگو با ایسنا به مناسبت هفته کودک با اشاره به وضعیت متون درسی در ایران اظهار کرد: وضعیت متون درسی فعلی در فراهم کردن زمینه برای بروز خلاقیت در دانشآموزان با چالشهایی مواجه است. نخستین و قدیمیترین چالش، تأکید بر حافظهمحوری و تفکر همگرا در متون درسی است که متأسفانه حتی تا دانشگاه نیز ادامه دارد.
عضو هیئت علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه قم گفت: بسیاری از تحلیلها نشان میدهند محتوای کتابهای درسی، به ویژه در مقایسه با استانداردهای جهانی، همچنان بر انتقال دانش نظری و حفظ مطالب تمرکز دارد؛ تفکر همگرا به معنای دستیابی به یک پاسخ از پیش تعیین شده است و شیوههای حفظ و بازتولید مطالب فرصت تفکر واگرا را که به تولید راهحلها یا ایدههای متعدد میپردازد فراهم نمیکند، بنابراین خلاقیت شکل نمیگیرد.
این استاد دانشگاه افزود: به نظر میرسد برخی تلاشها برای تحول و بازنگری در محتوای آموزشی، مانند تغییرات صورت گرفته در کتابهای ریاضی و علوم در دهههای اخیر، نشاندهنده توجه به این موضوع است هرچند سرعت و عمق این تغییرات همچنان نیازمند بازنگری تخصصی است.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم گفت: تصور ما از مغز انسان مانند یک انبار است که وظیفه مدرسه پر کردن آن باشد، در حالی که کودک نیازمند یادگیری شیوه حل مسئله و تفکر انتقادی در موقعیتهای متنوع است.
وی تصریح کرد: شاید یکی از دلایل اصلی این وضعیت، ساختار متمرکز آموزش و پرورش باشد جایی که تصمیمگیری درباره نوع محتوا، روش آموزش و شیوه ارزشیابی به صورت متمرکز انجام میشود و مسیر یادگیری برای معلم و دانشآموز تعیین میشود.
معارفوند با اشاره به اینکه در چنین ساختاری حتی معلم فرصت اعمال نظر و خلاقیت ندارد، گفت: دانشآموز نیز امکان ایدهپردازی نخواهد داشت؛ بنابراین محتوا نیازمند ساختار نیمهمتمرکز یا غیرمتمرکز است تا امکان اندیشه و نوآوری فراهم شود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: معلمان میتوانند از روشهایی نظیر بارش فکری بهره ببرند، به این صورت که پیش از آغاز درس، یک سؤال یا موضوع مرتبط مطرح کرده و از دانشآموزان بخواهند بدون هیچ قضاوتی، هر ایدهای را که به ذهنشان میرسد بیان کنند.
معارفوند تصریح کرد: همچنین پیوند محتوا با مسائل واقعی و روزمره میتواند موجب تولید راهحلهای نوآورانه شود، به عنوان مثال، یک فرمول ریاضی یا واقعه تاریخی را با چالشهای محیط زیست، اقتصاد، فناوری یا فرهنگ مرتبط سازند.
وی با اشاره به اینکه طرح سؤالاتی مانند چه کسی، کجا و چه زمانی، کمتر مفید است، گفت: بهتر است سؤالاتی مانند چگونه، اگرچه میشد، و چرا مطرح شود تا تفکر خلاق دانشآموزان تقویت شود.
معارف وند افزود: خلاقیت در خلأ شکل نمیگیرد و دانشآموز ابتدا باید با مفاهیم و ماهیت مسئله آشنا باشد، و حتی آموزش مفاهیم پایه نیز میتواند به شیوهای مبتکرانه انجام شود، مانند آموزش فرآیند فتوسنتز یا چرخه آب از طریق بازی.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم اظهار کرد: آموزش مفاهیم پایه و پرورش خلاقیت نه تنها تضادی با یکدیگر ندارند، بلکه مکمل یکدیگر هستند خلاقیت به معنای توانایی ترکیب و گسترش اطلاعات و مهارتها به روشهای نوین برای حل مسائل است.
وی در ادامه بیان کرد: تضاد واقعی میان روش تدریس سنتی حافظهمحور و روش تدریس خلاق، مفهوممحور است، نه میان محتوا و خلاقیت. راهحل این است که معلم بتواند از حافظهمحوری به سمت خلاقیتمحوری حرکت کند.
معارف وند یادآور شد: آزمونهای استاندارد، به دلیل طراحی سؤالات و پیامهایی که منتقل میکنند، خلاقیت دانشآموزان را محدود کرده و حافظهمحوری را تقویت میکنند که صرفاً بازتولید دانش موجود است.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم افزود: آموزش فلسفه به کودکان نیز با هدف تقویت قدرت استدلال و پذیرش استدلال دیگران انجام میشود در حالی که آزمونهای حافظهمحور این امکان را محدود میکنند برای هر دوره، هدفهای جزئی و کلی تعیین میکنیم به عنوان مثال در ریاضی پایه اول هدف یادگیری جمع و تفریق است، اما نحوه یادگیری و تمرکز بر محتوا باید در اختیار معلم قرار گیرد.
معارف وند در ادامه گفت: باور به توانایی و تخصص معلم باعث میشود از یکنواختی محتوا خارج شده و فرصت مانور خلاقانه برای انتقال یادگیری فراهم شود ساختار باید به سمت نیمهمتمرکز شدن حرکت کند تا فرایندهای تدریس و یادگیری نیز تغییر یابند.
وی در پایان بیان کرد: همچنین مکانیزمهای ارزشیابی صحیح برای عملکرد و یادگیری دانشآموزان باید در نظر گرفته شود تا از هرج و مرج جلوگیری شود اعتماد به تخصص و تجربه معلم از هر چیز واجبتر است نظام آموزشی باید از حالت صرفاً بازتابدهنده به ابزاری برای هدایت و رشد تبدیل شود.
انتهای پیام
نظرات