سعیدرضا خداشناس در گفتوگو با ایسنا در رابطه با میزان ذخایر آبهای زیرزمینی کشور با تاکید بر اینکه امروز مهمترین مشکل عرصه کشاورزی بحران آب است، اظهار کرد: آبهای زیرزمینی ما نه تنها از نظر کمّی، بلکه از نظر کیفی نیز در وضعیت بسیار بحرانی قرار دارند تا جایی که در بسیاری از مناطق، حتی برای مصارف کشاورزی نیز مناسب نیستند.
وی دومین مسئله بحرانی در حوزه کشاورزی را وضعیت خاک عنوان کرد و افزود: به دلیل کشتهای نامناسب و مدیریت نادرست، خاک کشور نیز در شرایط بحرانی به سر میبرد و جبران خسارات وارده به آن، به دلیل شکلگیری در بازههای زمانی بسیار طولانی، حتی از مشکل آب دشوارتر است.
رئیس دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد ادامه داد: استانی مانند خراسان رضوی که از حاصلخیزترین خاکهای کشور برخوردار است نیز از این قاعده مستثنی نیست و در این زمینه شرایط مطلوبی ندارد. خاک، همانند هر سرمایه دیگری نیاز به نگهداری دارد و در صورت بیتوجهی، به تدریج از بین میرود و در نهایت به تخلیه سکونتگاههای روستایی میانجامد.
خداشناس با بیان اینکه مسائل متنوع دیگری نیز حوزه کشاورزی تاثیرگذار هستند، عنوان کرد: استفاده نامناسب و بیرویه از سموم و کودهای شیمیایی، بکارگیری بذرهای نامناسب و غیراصلاحشده، فقدان مکانیزاسیون مناسب و تکنولوژیهای روزآمد برای نگهداری محصول، عدم اطمینان از بازار فروش و قیمتگذاری محصول که گاهی منجر به عدم توجیه اقتصادی تولید و ضرر سنگین کشاورز میشود از جمله مهمترین عواملی است که باعث شده تا کشاورزی در کشور ما با چالشهای زیادی مواجه باشد.
وی، سومین مشکل کلیدی در حوزه کشاورزی را ضایعات بسیار بالا دانست و افزود: علم کشاورزی در جهان به حدی پیشرفت کرده که محصولات مقاوم به بیماری، خشکی و شوری تولید میشود. اما وقتی کشاورز به دلیل نداشتن دانش و آگاهی، برای دههها به روشی ثابت فعالیت کند، محصولی تولید میکند که حتی قبل از رسیدن به دست مصرفکننده، بخشی از آن از بین رفته است. مکانیزاسیون صحیح، کلید کاهش ضایعات است. دستگاههایی وجود دارند که با کمترین ضایعات، محصول را برداشت و بستهبندی میکنند، اما در ایران بسیاری از این فرآیندها به صورت دستی انجام میشود. کاهش ضایعات نیازمند تکمیل تمام حلقههای این زنجیره است و در غیر این صورت، قیمت تمامشده محصول افزایش مییابد.
رئیس دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به سهم نظام دانشبنیان و بهرهگیری از علم در مدیریت کشور و ارتقای بهرهوری، بیان کرد: تعداد افراد تحصیلکرده در حوزه کشاورزی بسیار اندک است، اگرچه نظام مهندسی کشاورزی در کشور وجود دارد، اما برخلاف نظام مهندسی ساختمان، فاقد سازوکار نظارتی اجباری است. در حوزه ساختمان، یک سازنده ملزم به استخدام چندین مهندس ناظر است و بدون تأیید و نظارت مستمر آنان، اجازه ساخت ندارد. اما در کشاورزی، فرد برای حفر چاه، آغاز یا رعایت الگوی کشت، تحت هیچ نظارت علمی اجباری قرار نمیگیرد.
خداشناس در خصوص نتیجه وضعیت عدم وجود سازوکار نظارتی اجباری گفت: نتیجه این وضعیت کاملاً مشخص است، اتلاف گسترده منابع شامل آب، کود، سموم و همچنین تخریب خاک و شور شدن آب میشود. این همان نتیجهای است که طی ۴۰ تا ۵۰ سال گذشته شاهد آن بودهایم. اگر نظارت علمی وجود داشت، هرگز به این سطح از اتلاف سرمایه و کاهش شدید بهرهوری نمیرسیدیم.
وی یادآور شد: استفاده از مشاوره یک مهندس کشاورزی، خواه در زمینه باغبانی و خاکشناسی یا سایر تخصصها، اگرچه مستلزم پرداخت هزینه است، اما سود حاصل از آن چندین برابر خواهد بود. این اصل در هر حوزهای صادق است، اما متأسفانه این باور که یک کارشناس میتواند تا چه اندازه در بهبود کمّی و کیفی محصول مؤثر باشد، هنوز در فرهنگ کشاورزی ما نهادینه نشده است.
خداشناس با اشاره به چالشهای خرده مالکان و ارتباط میان میزان استفاده از فناوریهای نوین و وسعت زمین گفت: در زمینه فناوری نیز چالشهای مشابهی وجود دارد. استفاده از فناوریهای نوین مانند سمپاشی با پهپاد یا پایش مزرعه با ماهواره عمدتاً برای زمینهای بزرگ مثلاً در حد هزاران هکتار، توجیه اقتصادی دارد. اما مشکل اصلی، ساختار خردهمالکی زمینهای کشاورزی در ایران است. خردهمالکان از نظر مالی توانایی سرمایهگذاری روی این فناوریها را ندارند، مگر آنکه در قالب تعاونیها و تشکلهای قدرتمند سازماندهی شوند.
رئیس دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی با تاکید بر ضرورت تغییر الگوی کشت با توجه به تغییرات اقلیمی بیان کرد: با توجه به تغییرات اقلیمی و چالش کمآبی، تغییر الگوی کشت یک ضرورت اجتنابناپذیر است. بحران آب از دههها پیش پیشبینی شده بود. ما باید در هر منطقه، محصولی کشت کنیم که با مقدار آب موجود در آن منطقه سازگار باشد. خوشبختانه بسیاری از کشاورزان با تجربه به این نتیجه رسیدهاند و به سمت کشت محصولات باارزش و کمآببر مانند پسته و زعفران روی آوردهاند.
وی افزود: آنچه باید به صورت جدی و علمی در دستور کار قرار گیرد، این است که برای هر منطقه، بر اساس ظرفیت دقیق منابع آبی و خاکی، مشخص شود کدام محصول بیشترین راندمان و بازدهی اقتصادی را دارد. نباید صرفاً تأمین امنیت غذایی بهانهای برای کشت محصولات نامناسب و پرآببر در مناطقی مانند فارس یا اصفهان باشد. بحث تعیین و اجرای الگوی کشت باید سالها پیش انجام میشد، اما اجرای فوری آن امروز تنها راه نجات است.
انتهای پیام
نظرات