به گزارش ایسنا، نگرش به ازدواج تنها یک عقیده ساده نیست، بلکه مجموعهای از باورها، انتظارات و احساسات است که از دوران نوجوانی شکل گرفته و میتواند مسیر زندگی فرد را تغییر دهد. متخصصان علوم رفتاری بر این باورند که ارزیابی درست نگرش به ازدواج اهمیت ویژهای دارد، زیرا نگرش مثبت یا منفی در این زمینه مستقیماً بر کیفیت زندگی مشترک و حتی سلامت جسمی و روانی افراد تأثیر میگذارد. در سالهای اخیر، با تغییر شرایط اجتماعی، سطح تحصیلات و آگاهی زنان افزایش یافته و همزمان انتظارات آنها از زندگی مشترک نیز رشد کرده است. همین مسئله باعث شده موضوع نگرش به ازدواج بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد و پژوهش در این زمینه ضرورتی انکارناپذیر باشد.
از سوی دیگر، کاهش تمایل جوانان به ازدواج در سالهای اخیر، زنگ خطری برای جامعه محسوب میشود. این تغییر نگرش نه تنها زندگی فردی جوانان را تحت تأثیر قرار داده بلکه پیامدهای اجتماعی و اقتصادی نیز به همراه داشته است. برخی پژوهشها نشان میدهند که افزایش روابط غیررسمی در بین دختران و پسران، ناشی از محدودیتهای اجتماعی و کمرنگ شدن نگرش مثبت به ازدواج است. همچنین در دوران جوانی که فرد در حال شکلگیری هویت خویش است، هرگونه سردرگمی در این مسیر میتواند نگرش او را نسبت به زندگی مشترک تغییر دهد. بنابراین بررسی پیوند میان هویت فردی و نگرش به ازدواج میتواند درک بهتری از این پدیده اجتماعی فراهم آورد.
در همین راستا، احد آهنگر، استادیار گروه روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر، به همراه یکی از همکاران دانشگاهی خود، پژوهشی را انجام دادهاند. آنها تلاش کردهاند ارتباط میان سبکهای مختلف هویتی و نگرش دختران دانشجو را نسبت به ازدواج را بررسی کنند. موضوع اصلی این مطالعه بررسی این پرسش بود که آیا نوع هویت فردی میتواند پیشبینیکنندهای برای نگرش به ازدواج باشد یا خیر.
جامعه آماری شامل ۱۵۰ دختر دانشجوی مجرد ساکن خوابگاههای دانشگاه علوم پزشکی ارومیه بود که از میان آنها ۱۱۰ نفر بهصورت تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این تحقیق دو پرسشنامه معتبر بینالمللی درباره نگرش به ازدواج و سبکهای هویتی بودند. سپس دادهها با استفاده از نرمافزار آماری تحلیل شدند تا روابط میان متغیرها مشخص شود.
نتایج نشان میدهند که میان نگرش به ازدواج و برخی سبکهای هویتی رابطه وجود دارد. به طور خاص، دانشجویانی که هویت هنجاری یا تعهدی داشتند، نگرش مثبتتری به ازدواج نشان دادند. در مقابل، کسانی که دارای سبک هویت سردرگم یا اجتنابی بودند، نگرشی منفیتر نسبت به ازدواج داشتند.
از سوی دیگر، مشخص شد که سبک هویت اطلاعاتی چندان با نگرش به ازدواج همبستگی ندارد. این بدان معناست که صرفاً داشتن اطلاعات و جستوجوی فعالانه در زمینه هویت فردی الزاماً به نگرش مثبت یا منفی نسبت به ازدواج منجر نمیشود.
بر اساس این یافتهها نوع هویت فردی میتواند تا حد زیادی نگرش افراد به ازدواج را تعیین کند. برای نمونه، هویت هنجاری که مبتنی بر پذیرش هنجارهای اجتماعی و ارزشهای خانوادگی است، موجب شکلگیری نگرشی مثبتتر میشود. در مقابل، سبک هویت سردرگم که با تعلل، اجتناب و بیتصمیمی همراه است، نگرش منفیتری نسبت به ازدواج ایجاد میکند.
اهمیت این نتایج در آن است که نشان میدهند دانشگاهها و مراکز آموزشی میتوانند با برگزاری کارگاهها و نشستهای آموزشی، به دانشجویان کمک کنند تا هویت فردی روشنتری پیدا کنند و نگرشی واقعبینانهتر نسبت به ازدواج داشته باشند.
همچنین مقایسه نتایج این پژوهش با مطالعات مشابه در ایران و خارج از کشور نشان میدهد که اگرچه برخی یافتهها همسو هستند، اما تفاوتهای فرهنگی و محدودیتهای روششناختی نیز در نتایج نقش دارند. برای مثال، برخی پژوهشها به ارتباط میان نگرش مذهبی یا سبکهای دلبستگی با نگرش به ازدواج اشاره کردهاند، در حالی که در این مطالعه بیشتر بر سبکهای هویتی تمرکز شده است.
قابل ذکر است این نتایج علمی در فصلنامه «پرستاری و مامایی» منتشر شدهاند که وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ارومیه است. انتشار چنین پژوهشهایی نشان میدهد که موضوع ازدواج و عوامل روانی مؤثر بر آن، نه تنها برای روانشناسان، بلکه برای جامعه پزشکی و سلامت عمومی نیز اهمیت دارد.
انتهای پیام
نظرات