این تعارض، جامعه را به میانه میدان نبردی تبدیل کرده که از یک سو سرمایههای نمادین مانند متخصصان و صاحبان علم قرار دارند و از سوی دیگر، تأیید میلیونها کاربر و محبوبیت روزافزون اینفلوئنسرها و حالا مساله اصلی این است که در این هیاهو کدام صدا شنیده میشود .
مجید فولادیان، عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه فردوسی مشهد در گفتوگو با ایسنا درخصوص علل کاهش سرمایه نمادین مراجع سنتی و گرایش به سمت اینفلوئنسرها در جامعه، اظهار کرد: فرسایش سرمایه اجتماعی مراجع سنتی مانند معلمان، اساتید، روحانیت، پزشکان و سایر گروهها در تمام دنیا رو به کاهش است. در سطح جهانی ما با یک گذر تاریخی در ساخت مشروعیت و اقتدار اجتماعی مواجه هستیم. از دهه ۱۹۹۰ به بعد، با انقلاب دیجیتال و ظهور رسانههای تعاملی، رسانههای تک سویه مانند تلویزیون، رادیو و روزنامه افول کردند. این انحصار، معنا و روایت را از دست نهادهای رسمی کلاسیک مانند دانشگاهها و کلیسا خارج کرد و در نهایت «سرمایههای نمادین» را به چالش کشید.
وی با اشاره به اینکه وضعیت سرمایههای نمادین در ایران با سایر نقاط جهان متفاوت است و عوامل بومی باعث تشدید روند فرسایشی آنها شده، اضافه کرد: کلا مرجعیتهای سنتی با زندگی مردم فاصله گرفتند و به دلیل سرعت تحولات نسلی سرمایه نمادین فرسایش یافته است. اصلا ما در تاریخ هیچگاه مثل این بیست سال گذشته را تجربه نکردهایم که سرعت شکاف نسلی به این اندازه سریع و جدی رخ داده باشد. متاسفانه مرجعیتهای سنتی جامعه ایران نتوانستند با تحولات نسلی ارتباط مناسبی برقرار کنند. اساتید با شاگردان، معلمان با دانشآموزان و سایر گروهها در برقراری ارتباط موثر ناموفق ماندهاند.
این جامعه شناس با اشاره به اینکه سطح فرسایشی شدن سرمایههای نمادین در گروههای مختلف متفاوت است، ادامه داد: در این میان گروههای مرجع نتوانستند در تطبیق خود با مسائل روز جامعه چندان موفق عمل کند.
بحران معیشت مرجعیت استادان، معلمان و پزشکان را کاهش داده است
عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه فردوسی مشهد، افزود: همچنین بحران معیشت، جایگاه طبقه متوسط را به سطح نازلی رسانده و باعث شده مرجعیت استادان، معلمان و پزشکان کاهش پیدا کند. چون این گروهها به لحاظ اقتصادی شأن خود را از دست دادند و از سرمایه نمادین آنها کاسته شده است.
فولادیان این تغییر و تحول در سرمایههای نمادین را «تغییر پارادایم مشروعیت و تولید حقیقت» دانست و عنوان کرد: این دگرگونی صرفا تحول در ابزار ارتباطی نیست. نسل جدید در یک جهان افقی شده زندگی میکند. جهانی که در آن مرجعیت با مدرک، عنوان و منصب تعریف نمیشود، بلکه با قابلیت روایتگری، دیده شدن و اعتماد لحظهای شکل میگیرد. برای این نسل اعتماد لحظهای مهم است چون اساسا نسل جدید به دلیل حضور در برنامههایی مانند اینستاگرام، تلگرام و یوتیوب نمیتواند زمان جدی برای مطالعه عمیق بگذارد و در زمانهای کوتاه یکی دو دقیقهای مطالب به آن منتقل شود. بنابراین اساسا به تدریج ساختار ذهنشان هم در حال تحول است.
وی اضافه کرد: در حال حاضر یک استاد دانشگاه صحبت میکند اما در زیست روزمره مردم حضور ندارد. در مقابل؛ یک اینفلوئنسر با زبان روزمره و ملموس صحبت میکند و همیشه در دسترس است. طبیعی است که اینفلوئنسرها جلب اعتماد میکنند و مردم احساس میکنند با آن فرد زندگی میکنند. اینجا شکاف نسلی شکاف میان زبان رسمی، دانشگاهی و آکادمیک با زبان زیست روزمره است. شکاف بین روایت بالا به پایین با گفتوگو چهره به چهره، آنی و لحظهای است. این باعث شده نسل جوان مخصوصا نسل z نگاه روایتگونه برابر اینفلوئنسرها را بیشتر از روایت بالا به پایین مراجع سنتی رسمی بپذیرند.
این جامعهشناس با اشاره به اینکه کاهش جدی اعتماد عمومی به نهادهای رسمی مانند آموزش و پرورش و رسانه بستر ساختاری برای انتقال اعتماد به جانشینهای فردی را آماده میکند، ادامه داد: وقتی مردم به نظام نخبگان سنتی اعتماد ندارند به سمت صداهای نزدیکتر متمایل میشوند. اینفلوئنسرها این خلا را به راحتی میتوانند پر کنند. چون زبانشان غیر رسمی و برای همه قابل فهم است، چهره آشنا دارند و مردم با آنان احساس نزدیکی میکنند. بر خلاف نهادهای رسمی که به مردم پاسخگویی سریع، درست و شفاف ندارند و مردم باید بارها فریاد بزنند تا کوچکترین تغییر در جامعه اتفاق بیفتد، اما اینفلوئنسرها تا حدی پاسخگو هستند. مثلا اگر نظر منفی به آنان داده شود یا جوابگو خواهند بود و طرف را متقاعد میکنند یا تغییر رویه میدهند.
فروپاشی مرزهای تخصصی، ویژگی کلیدی عصر دیجیتال
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه شاهد بازار آزاد مشروعیت هستیم، گفت: در این بازار نهادهای سنتی دیگر مزیت رقابتی ندارند. بنابراین از مشروعیت آنان کاسته شده و مردم به سمت کسانی میروند که فکر میکنند مشروع و درست هستند. به این شکل اینفلوئنسرها قدرت میگیرند و مرجعیتهای سنتی افول میکنند. افزون بر این روشن است که یکی از ویژگیهای کلیدی عصر دیجیتال فروپاشی مرزهای تخصصی و نهادی است. در گذشته پزشک، روانپزشک، روحانی و استاد دانشگاه در چارچوب مشخص تخصصی خود صحبت میکرد، اما الان در فضای مجازی یک شخص در مورد سلامت جسم، روح، سیاست و همه چیز اظهار نظر میکند و میلیونها دنبالکننده دارد.
فولادیان ادامه داد: این تخصص زدایی باعث میشود مرجعیت نه بر اساس دانش، بلکه بر پایه اثرگذاری اجتماعی در روایتهای شخصی شکل بگیرد. این شاید برای نسل جدید جذاب باشد. چون به نظرشان اینفلوئنسرها واقعی تر و چند بعدی تر از نخبگان رسمی هستند. واقعا هم در این فضا «شارلاتانیسم» موج میزند. یعنی هرچه ما میدانیم این افراد سطح علمی پایینی دارند و فقط حرفهای به ظاهر روشنفکرانه و جذاب میزنند اما باز هم گرایش به سمت آنان بیشتر شده است.
وی با اشاره به اینکه بهتر است بجای نگاههای صفر و یک، وضعیت موجود را گذار تاریخی در مشروعیت بدانیم، اظهار کرد: بازار آزاد مشروعیت و در پی آن تخصص زدایی از یک طرف سرمایه نمادین نخبگان سنتی را کاهش میدهد، یک بیثباتی اجتماعی ایجاد خواهد کرد و اطلاعات ساختگی، تقلیدی، جعلی و فریب دهنده را تولید و گسترش میدهند. اما از طرف دیگر نشانهای از نوعی دموکراتیزه شدن دانش و مشروعیت جامعه است و صداهای مختلف جامعه شنیده میشوند. پس لزوما نمیتوان گفت که این شرایط کاملا خوب یا بد است.
این جامعهشناس درباره آینده این روند در حال گذار مشروعیتها، ابراز عقیده کرد: میتوان حدس زد مثل هر نظام مشروعیت دیگری که فرو میپاشد و نظام مشروعیت جدیدی شکل میگیرد و مسیر خودش را پیدا میکند این مدل هم به تدریج ساختارهای درونی خودش را میسازد و در آینده شاهد ظهور نخبهگرایی جدید میان خود اینفلوئنسرها باشیم. گروه کوچکی که اثرگذاری بیشتری دارند، شبکهایتر عمل میکنند و سرمایه نمادینشان متمرکزتر است. اما در عین حال با افزایش آگاهی عمومی و فشار عمومی، پاسخگویی و راستیآزمایی اجتماعی هم رشد میکند. یعنی این نظام جدید مرجعیت هم به این راحتی خودش از بحران اعتماد در امان نخواهد ماند و در آینده دچار فرسایش میشود. الان جامعه وارد چرخه بازتولید و باز پیکربندی مرجعیتهای اجتماعی شده و همچنان این مسیر تکرار میشود.
انتهای پیام


نظرات