• چهارشنبه / ۲۱ آبان ۱۴۰۴ / ۱۳:۰۶
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1404082113328
  • منبع : پایگاه‌های خبری

تهرانی مقدم؛ استادی که شاگردی می‌کرد

تهرانی مقدم؛ استادی که شاگردی می‌کرد

همه می خواستند بدانند ترکش چیست اما او می خواست بداند خمپاره چیست. مهندسی معکوس می کرد و پیش می رفت. پله ها را یکی یکی اما با شتاب بالا رفت. دسترنجش شد فرماندهی توپخانه و بعدها موشک.

به گزارش ایسنا، جماران در یادداشتی به قلم منصوره جاسبی در سالروز شهادت پدر موشکی ایران نوشت: صدای انفجار که بلند شد، خبر نیز مانند بمب منفجر شد. تهرانی مقدم به همراه عده ای دیگر از بچه های موشکی به شهادت رسیده بودند. تقویم روی بیست و یکم آبان ماه ایست داده بود. بزرگان که قصد رفتن می کنند انگار همه جهان می ایستد به احترامشان تقویم که جای خود دارد. چهارده سال است که لحظه شهادتش در صفحه بیست و یکم آبان ماه ثبت می شود.  

گفته اند آن روزها که جنگ شد و پای حسن تهرانی مقدم به جبهه باز شد، مثل خیلی دیگر از همرزمانش جوان بود. بیست و یکی دو سالی بیشتر نداشت اما عزمش جزم بود. می خواست بداند خمپاره چیست؟ توپ چگونه است؟ فتح المبین که تمام شد، توپخانه سپاه را راه اندازی کرد. خودش می دانست که این کارها تخصص لازم است. مردم اهواز را ترک کرده و رفته بودند. یکی از دبستان ها را کرده بود  مقر اولیه توپخانه سپاه، آموزش هم می داد با همان تجهیزاتی که از بعثی ها به غنیمت گرفته شده بود. از عراقی هایی که به زور هم به جنگ آمده بودند، کمک گرفت. آنهایی را که از ادوات سر در می آوردند، آورد و گذاشتشان برای آموزش به نیروهای خودی. جنگ در چهارمین سال شروعش بود و حسن خیالش از توپخانه راحت شده بود که ساخت موشک مدام در فکر و خیالش خودش را بالا و پایین می کرد. چندین کشور را زیر پا گذاشت و تجربه کسب کرد. تولید موشک را راه انداخت تا جایی که وقتی بعثی ها شهرهای ایران را می زدند و مردم را به خاک و خون می کشیدند، پاسخ دندان شکن به آنها بدهند. خط تولید موشک های اسکاد راه افتاده بود. سوخت جامد هم به عرصه موشک سازی اضافه شد. تهرانی مقدم ایران که هیچ خط تولید یگان موشکی حزب الله را هم راه اندازی کرد.

اصلا انگار او آمده بود تا با یک دست چند هندوانه بزرگ بردارد و همه را به مقصد برساند. اینطور که وقتی مجموعه ای را تحت فرماندهی اش داشت، همزمان یک مجموعه دیگر را هم راه می انداخت و هر دو را به سر منزل می رساند. این را دوستانی که سال ها با او بوده اند گواهی داده اند. شاید یکی از عوامل موفقیتش علاوه بر پشتکار و تیزهوشی اش، اخلاق خوشی بود که داشت و می توانست جوان ها را دور هم جمع کند.

برگرفته از خاطراتی از شهید امیر علی حاجی زاده، احمد حق طلب، محمد تهرانی مقدم.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha