صبح امروز جمعه ۳۰ آبان جمعیت آرامآرام وارد گلستان شهدا شد. حضور مردم فضایی از انتظار و شور معنوی ایجاد کرده بود. هر نفسی که گرفته میشد، با سنگینی آلایندهها همراه بود، اما مردم با ایمانی راسخ، به سمت صفوف نماز حرکت میکردند.
در کنار در ورودی گلستان، مردی میانسال با چهرهای جدی گفت: هوای امروز آلوده و زمین تشنه است، اما دعا میکنیم، بلکه رحمت خدا شامل حال ما شود و خشکسالی پایان یابد.
زن جوانی که دست فرزند خردسالش را گرفته بود، لبخندی آرام زد و گفت: برای من، این جمعشدن اهمیت دارد. وقتی کنار هم میایستیم و دعا میکنیم، حس پاکی و امید را تجربه میکنیم. این خودش رحمت است.
نوجوانی کنجکاو پرسید: واقعاً دعاهای ما تاثیری دارد؟! پیرمردی با آرامش پاسخ داد: حتما دارد. دعا فقط حرف نیست، هر زمزمه ما باایمان، دعایی است که به آسمان میرسد. حتی اگر باران نبارد، دلهای ما تازه میشود و زمین هم امید را میبیند. مگر نشنیدی دعای دسته جمعی برآورده میشود پسرم.
جمعیت بهتدریج در ردیفهای منظم قرار گرفت. سکوت قبل از نماز سنگین و مقدس بود. نسیمی سبک میان شاخههای درختان میرقصید و غبار هوا را بهآرامی به حرکت درمیآورد. آیت الله مهدوی امامت نماز باران را بر عهده داشت و صفوف منظم نمازگزاران پشت سرشان شکل گرفت، چادرهای سفید و دلهای پاک و امیدوار به رحمت پروردگار، وقتی دستها بهسوی آسمان بلند شد و نماز آغاز شد، صدای زمزمه دعاها با سکوت فضا ترکیب شد و حس معنویت و امید را در گلستان شهدا جاری ساخت.

پیرمردی کنارم گفت: میبینی؟ حتی وقتی باران نمیبارد، همین دعا و امید، دلها را تازه میکند. ما میزبان رحمت خدا هستیم و همین لحظه خودش نعمت بزرگی است.
کودکان با خنده و شادی، مادران با نگاههای پر مهر و جوانان با چهرهای مصمم، همه با هم دعا میخواندند. گفتوگوها کوتاه و منسجم بود و هر جمله، زمزمهای از امید و اعتماد به رحمت الهی بود.
نسیم میان شاخهها و نور ضعیف خورشید که از میان غبار میگذشت، حس زندگی و امید را در دلها زنده میکرد. هر زمزمه دعا و هر نگاه پرامید، فضایی سرشار از پاکی و آرامش آفرید و یادآوری بود از اینکه رحمت خدا همیشه جاری است.
نماز باران در گلستان شهدا بیش از یک مراسم مذهبی بود؛ لحظهای از همدلی، معنویت و اتصال انسانها به طبیعت و خالق خود. اینجا دلها سبک و روحها تازه شد. هر زمزمه دعا، نشان از اعتماد انسانها به رحمت خدا و امید به رفع خشکسالی داشت.
وقتی نماز پایان یافت، مردم هنوز دستهای خود را پایین نیاورده بودند. سکوتی پر از احترام و آرامش، همهجا را پرکرده بود. کودکان بازی میکردند، مادران و پدران دعا میخواندند و جوانان با چهرههایی مملو از امید، آرام آرام از گلستان شهدا خارج شدند.
با ترک گلستان، نور خورشید که از میان غبار میگذشت، چهرههای مردم را روشن میکرد و تصویری از امید و پاکی را به نمایش میگذاشت. هر نگاه، هر دعا، هر لبخند کودکی، همگی پیامهایی بود از ایمان به اینکه حتی در دل خشکسالی و سختیها، رحمت خدا جاری است.

گلستان شهدا امروز، شاهد لحظاتی بود که انسانها باایمان و دعا، به آسمان پیوستند و حتی در هوای آلوده، حس پاکی و تازه شدن دلها را تجربه کردند. این مراسم، نهتنها آیینی مذهبی، بلکه نمادی از همدلی، امید، پاکی و زندگی تازه بود؛ جایی که مردم، طبیعت و خداوند در یکلحظه، همزمان با هم جاری شدند و قلبها با رحمت و امید تازهای پر شد.
و در پایان، حتی وقتی جمعیت از گلستان فاصله گرفت، زمزمه دعا و حضور مردم در آن مکان مقدس، حس حضور خدا در میان آنها را زنده نگه داشت. هوای آلوده و زمین خشک نتوانست نور ایمان، امید و همدلی را خاموش کند؛ یادآوری از اینکه رحمت خدا، همیشه و در هر شرایطی، جاری است؛ به امید باران رحمت الهی.
انتهای پیام

نظرات