• دوشنبه / ۱۰ آذر ۱۴۰۴ / ۰۸:۵۹
  • دسته‌بندی: آذربایجان شرقی
  • کد خبر: 1404091005971
  • خبرنگار : 50589

فرهنگ هواداری، حلقه مفقوده فوتسال ایران

فرهنگ هواداری، حلقه مفقوده فوتسال ایران

ایسنا/آذربایجان شرقی در روزهایی که ورزش ما خاکستری‌تر از همیشه به‌ نظر می‌رسد، شاید بزرگ‌ترین شکست ما نه در مستطیل های سبز و نه روی پارکت سالن‌ها، بلکه در سکوها رقم می‌خورد. آنجا که قرار بود خانه‌ی عشق باشد، به میدان خشم تبدیل شده است.

فرهنگ هواداری، حلقه‌ای که از زنجیر فوتبال و فوتسال ایران جدا افتاده است. فرهنگی که باید از بذر احترام، همدلی و درک کاشته می‌شد اما دهه‌هاست کسی آبی به پایش نمی‌ریزد. از مدرسه و خانه تا رسانه و زمین تمرین، هیچ‌کدام برای تربیت تماشاگر کار نکرده‌اند.

اینجا بخوانید: ماجرای درگیری عجیب در لیگ برتر فوتسال چه بود؟

فوتبال و فوتسال ما پر از استعداد است، پر از شور و صدا؛ اما بی‌ریشه در تربیت تماشاگری که «دوست داشتن» را بلد باشد بی‌آن‌که به نفرت آلوده شود.  

فرض کنید پدری دست کودک خود را گرفته و وارد سالن می‌شود. صدای شیپورها، هیاهو، فریادهایی که ترکیبی از عشق و عصبانیت‌اند. توپ به زمین می‌خورد، بازیکن اشتباه می‌کند و جمعیت می‌غرد. پدر دهان باز می‌کند، فحشی می‌پرد. کودک گوش می‌کند. شاید پدر آن فحش را فراموش کند، اما کودک نه؛ او درس اجتماعی‌اش را در همان لحظه از سکوها می‌گیرد.  

روز گذشته در سیرجان، گهر زمین و مس سونگون روبه‌روی هم صف کشیدند؛ یکی از حساس‌ترین بازی‌های هفته شانزدهم لیگ برتر فوتسال. بازی ۳ بر ۲ به سود میزبان تمام شد، اما آنچه ماند، گل‌ها نبودند، درگیری بود. پس از سوت پایان، جایی میان مسیر خروج بازیکنان و تماشاگران، آتش خشم از کلامی جرقه خورد و ناگهان شعله کشید. یک بطری، یک نگاه، چند واژه تلخ... و بعد همه‌چیز در هم آمیخت. نیروهای انتظامی آمدند، میان‌داری کردند، اما زخمِ تصویر، ماند.  

مگر قرار نبود ورزش میدان دوستی باشد؟ مگر قرار نبود کنار هم بنشینیم و لذت ببریم از هنرنمایی بازیکن‌ها، نه از فریادزدن و نفرت‌پراکنی؟

نه کارلوس سانز، آن بازیکن خارجی مس، مستحق توهین است و نه هواداری که فرسنگ‌ها راه آمده تا تیمش را تشویق کند، سزاوار آن‌که در میان درگیری بماند. اما ریشه‌ی ماجرا تنها همان درگیری کوچک نیست؛ بیماری در اعماق جامعه‌مان خوابیده است. جایی که گفت‌وگو فراموش شده و خشم به زبان روزمره ما بدل گشته است.

سکوها آینه جامعه‌اند. وقتی در خیابان‌ها بی‌صبریم، در استادیوم‌ها پرخاشگر می‌شویم. وقتی رسانه‌هایمان هیجان کاذب می‌فروشند، تعجبی ندارد که تماشاگر فریاد بخرد. وقتی یاد نگرفته‌ایم برای شکست دست بزنیم، چگونه برای برد درست شادی کنیم؟

فرهنگ هواداری، همان‌قدر که نیاز به قانون دارد، محتاج آموزش است. از مهدکودک تا صندلی ورزشگاه. از گزارشگر تلویزیونی تا مدیر باشگاه. اگر هوادار یاد بگیرد اعتراضش را محترمانه بیان کند و بازیکن بداند که سکو، محرم اوست، شاید سکوها اندک اندک آرام گیرند.

این درد درمان نمی‌شود مگر با آغاز از خودمان، با آن هواداری که تصمیم می‌گیرد روزی در استادیوم فریاد بزند، اما نه توهین، بلکه تشویق. با پدری که کودک خود را برای لذت بردن از بازی می‌برد، نه برای تسویه‌حساب و با رسانه‌ای که آتش اختلاف نمی‌دمد.

فوتبال و فوتسال، همین مردم‌اند. اگر مردم بخواهند، سکوها می‌توانند دوباره مقدس شوند. تا روزی برسد که در سالن سیرجان، در رشت، در تبریز، در تهران، جای صدای ناسزا، صدای شادی باشد و بچه‌ای که روزی کنار پدرش نشست، یاد بگیرد احترام هم می‌تواند زیبا باشد.

به گزارش ایسنا، در نهایت، فرهنگ هواداری نه شعار می‌خواهد و نه بخشنامه. محبتی می‌خواهد که از دل‌ها برخیزد و در رفتارمان ریشه بدواند و شاید آن روز، فوتبال و فوتسال ما، نه فقط در امتیاز و جام؛ که در شخصیت و شعور هم قهرمان شوند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha