به گزارش ایسنا، داربی سال ۷۹ از همان لحظهای که مهدی هاشمینسب با پیراهن استقلال وارد زمین شد، فهماند قرار است عصر آرامی نباشد. مدافعی که تا چند ماه قبل با چهار گل به استقلال، زخم جا گذاشته بود، حالا برای آبیها در خط حمله میدوید؛ انتقالی که نصف شهر را به هم ریخته بود.
بازی زیر نظر یک داور کرهای پیش رفت و دو تیم که در جدول کنار هم نفس میکشیدند، انگار دنبال یک فرصت برای انفجار بودند. نیمه دوم، رهبریفر پنالتی را برای پرسپولیس گل کرد، اما نوازی با ضربهای از گوشه محوطه همهچیز را به حالت اول برگرداند. بعدش نوبت هاشمینسب بود که با ضربه سر کار را به سود استقلال بچرخاند، هرچند علی کریمی جوان چند دقیقه بعد جوابش را داد و بازی دوباره مساوی شد.
در دقایق آخر عصبیترین صحنه ممکن رقم خورد؛ مشت پرویز برومند به صورت پایان رافت. همه چیز داشت میرفت سمت یک آشوب تمامعیار که داور ناچار شد سوت پایان را زودتر از وقت بزند. همین توقف عجولانه خودش جرقه دعوای جدید شد؛ حمید استیلی و محمد نوازی به جان هم افتادند و مهدی تارتار هم وارد زد و خورد شد. ادامه ماجرا تا پاسگاه هم کشید و شب نوازی و استیلی در بازداشت گذشت.
آخر کار نتیجه روی کاغذ ۲ بر ۲ بود، اما بیرون کاغذ چند اسم با احکام سنگین تمام شدند:
محمد نوازی، یک سال
پرویز برومند، یک سال
حمید استیلی، نه ماه
ناصر ابراهیمی، شش ماه
مهدی تارتار، شش ماه
بهروز رهبریفر، چهار ماه
در ادامه گفتوگوی برخی از حاضران در این بازی را که در گذشته با ایسنا گفتوگو کردهاند میخوانید:
دعوایی محدود، بدون رسیدن به سکوها
نصرالله عبداللهی، پیشکسوت باشگاه استقلال ماجرای دربی ۷۹ را خیلی سادهتر از آنچه در ذهنها مانده توصیف میکند. به گفته او بازی مساوی شد و همین باعث شد فشار از روی سکوها برداشته شود. دعوا محدود ماند؛ فقط بین چند بازیکن در زمین جرقه خورد و همانها هم محروم شدند. میگوید برخلاف دربی ۷۳، ماجرا این بار به تماشاگرها نرسید و تنش از زمین بیرون نرفت. همه چیز همانجا جمع شد و تمام شد.
وسط جنجال اما دنبال جدا کردن دعواییها
جواد زرینچه، پیشکسوت استقلال میگوید در دربی سال ۷۹ با وجود حضور وسط شلوغی، خودش جزو دعواییها نبود و بیشتر دنبال جدا کردن بازیکنان بوده. برومند و پایان رافت دعوا را شروع کردند و او و چند نفر دیگر فقط سعی داشتند نوازی و استیلی و بقیه را آرام کنند.
زرینچه فضای مسابقه را پرتنش اما رقابتی توصیف میکند؛ جوی که به قول خودش باید ۹۰ دقیقه در آن مردانه بجنگی، اگر بردی نوش جانت، اگر باختی هم باید بپذیری و نروی دنبال جنجال برای جلب رضایت هوادار. میگوید اصل فوتبال زور و هوش و موقعیت است نه نمایش عصبانیت.
زرینچه تعریف میکند که پایان رافت قبل از بازی شنیده بوده که باید به بعضی بازیکنان فشار بیاورد اما کاری با زرینچه ندارد چون او آرام است. با این حال وقتی پایان با تنه او را روی پیست انداخت، زرینچه برخاست و تا پایان بازی فقط به او فحش داد. آخر مسابقه هم رافت گفته بود همه ولش کردهاند و فقط زرینچه بوده که بیوقفه به او نیش زده.
او آخر صحبتش تاکید میکند که دعوا و درگیری برای کسی افتخار نیست؛ وقتی تماشاگر وارد زمین شود و اتفاقهای تلخ رقم بخورد، نه فوتبالی میماند و نه شادی. هیچکس واقعاً چنین صحنههایی را نمیخواهد.
دعوایی ساده اما مدیریتنشده
مجتبی عابدینی، مدیرعامل اسبق پرسپولیس وقتی از دربی سال ۷۹ حرف میزند، ماجرا را نه توطئه میداند و نه پیچیده؛ فقط اشتباههای روشن چند بازیکن که کار را به دعوا کشاند. پایان رافت و پرویز برومند آتش را روشن کردند و بعد حمید استیلی، مهدی تارتار و محمد نوازی هم وارد ماجرا شدند و در نهایت همهشان سر از بازداشتگاه درآوردند.
او تعریف میکند که خودش و علی پروین بعد از بازی سردرگم شهر را میگشتند که ببینند بازیکنان را کجا بردهاند. به قول او این مدل اتفاقها برای دو باشگاه بزرگ طبیعی بود، اما مدیریت درستی نمیخواستند انجام بدهند و همین بیسامانی بحران را بزرگتر کرد.
خوششانس که در زمین نبود
ادموند بزیک، پیشکسوت پرسپولیس میگوید در دربی سال ۷۹ از قضا در زمین نبود و حالا فکر میکند شاید همین شانسش بوده، چون وارد آن جنجال بزرگ نشد. خودش آن سال را دوران افتش میداند؛ کمتر بازی میکرد و از نظر روحی هم سرحال نبود. با این حال بعدها با اعتماد پروین دوباره جان گرفت.
در مورد درگیری معروف پایان بازی، میگوید فقط از دور تماشا کرده و درست نفهمیده چه حرفهایی بین بازیکنان رد و بدل شده. به باور او اگر امروز همان صحنه تکرار شود، درگیری آنچنانی رخ نمیدهد و نهایتش چند جمله تند رد و بدل میشود. آن زمان بازیکنان تعصب زیادی داشتند و با کوچکترین جرقه آماده تنش بودند؛ جرقهای که آن روز با درگیری رافت و برومند زده شد.
بزیک یادآوری میکند که خودش در مسابقهای قبلی با تیم امید تجربه تلخی از کنترل نکردن عصبانیت داشت و اخراج شده بود، برای همین این بار وارد درگیری نشد. به گفته او اگر بازیکن نتواند خودش را نگه دارد، خسارتش بزرگ است؛ مثل پرویز برومند که دروازهبان توانایی بود و حتی میتوانست برای رقابت با عابدزاده مطرح شود، اما حواشی همان دربی ضربه سنگینی به مسیرش زد.
رفاقت بیرون زمین، جنگ وسط زمین
ستار همدانی، پیشکسوت استقلال میگوید بیرون از زمین همیشه رابطه بازیکنان استقلال و پرسپولیس خوب بوده؛ آنقدر نزدیک که بعضیها رفتوآمد خانوادگی داشتند. خودش با حمید استیلی هفتهای چند بار بیرون از فوتبال همدیگر را میدیدند و رفاقتشان محکم بود.
اما به محض ورود به زمین، فضا عوض میشد. حضور هوادار، فشار مسابقه و توقع شادی بعد از بازی باعث میشد هرکس تمام توانش را وسط بگذارد. به گفته او در آن دربی هم مثل هر بازی بزرگ دیگری، یکسری شیطنتها و تحریکها وجود داشت؛ کارهایی که طبیعی است و در تمام فوتبال دنیا اتفاق میافتد.
با این حال همدانی میگوید سعی کرده تمرکزش را فقط روی بازی نگه دارد. تنها جایی که حاشیه کوچکی ساخت، تکلی بود که ناخواسته پشت پای حمید استیلی را زد و باعث اعتراض او شد، اما همانجا هم ماجرا جمع شد و ادامه پیدا نکرد.
از رفاقت تا محرومیت دوبرابری
مهدی تارتار، پیشکسوت پرسپولیس آن دربی جنجالی را بازیای میداند که از همان ابتدا حساسیتش با حضور مهدی هاشمینسب در استقلال چند برابر شده بود. خودش تا حدود دقیقه ۶۵ یا ۷۰ در زمین بود و بعد از تعویض او، تیم عقب افتاد و علی کریمی با ضربه قیچی بازی را مساوی کرد.
به گفته او، درگیریها اول بین پایان رافت و پرویز برومند شکل گرفت و بعد از سوت پایان، جلوی نیمکت پرسپولیس، حمید استیلی با محمد نوازی درگیر شد. تارتار که با استیلی سابقه همبازی بودن داشت، میگوید از همان رفاقتهای قدیمی یاد گرفته بودند وسط دعوای دوستشان فقط تماشاچی نباشند. همین ورود او به درگیری باعث محرومیت شد و به فوتبالش ضربه زد.
او ماجرای معروف کمیته انضباطی را هم تعریف میکند؛ فیروز کریمی تلفنی به او پیشنهاد داده بود در کمیته انضباطی بگوید برای جدا کردن دو بازیکن وارد صحنه شده و هنگام پریدن ناخواسته استوکش به نوازی خورده است. تارتار همین روایت را تکرار کرد اما وقتی فیلمها پخش شد، ماجرا روشن شد و به خاطر همین دروغ، مدت محرومیتش از سه ماه به شش ماه افزایش یافت. او این اتفاق را نتیجه اعتماد سادهدلانهاش به حرف فیروز کریمی میداند.
فشار روی هاشمینسب همهچیز را به هم ریخت
سیروس دینمحمدی، پیشکسوت استقلال آن دربی پرتنش سال ۷۹ را بازیای میداند که از شدت فشار و هیجان، دیر یا زود قرار بود به جنجال برسد. میگوید جو سنگینی روی بازیکنان بود و مخصوصا مهدی هاشمینسب که تازه از پرسپولیس جدا شده بود، آنقدر تحت فشار تماشاگران قرار گرفت که وسط بازی غش کرد و همین ماجرا همه چیز را بدتر کرد.
به اعتقاد او اگر هاشمینسب بیهوش نمیشد، استقلال شانس برد بیشتری داشت. خودش بعد بازی هم به هاشمینسب گفته بود و مهدی هم قبول کرده بود، فقط دیگر توان تحمل آن فضای سنگین را نداشت.
درباره درگیریهای بعد از سوت پایان، دینمحمدی میگوید تنها تلاشش آرام کردن ماجرا بوده، هرچند وسط آن شلوغی چند ضربه هم ناخواسته به خودش خورده. با خنده هم تاکید میکند که خودش کسی را نزده و فقط جداکننده بوده.
در مورد مشت جنجالی پرویز برومند به صورت پایان رافت هم حرفی از قوانین نمیزند، فقط حدس میزند شاید داور کرهای در آن جو پرتلاطم جرأت نکرد پنالتی برای پرسپولیس اعلام کند.
انتهای پیام


نظرات