• یکشنبه / ۶ اردیبهشت ۱۳۸۸ / ۰۹:۵۱
  • دسته‌بندی: دولت
  • کد خبر: 8802-13194.98279
  • منبع : مطبوعات

مفاهيم روانشناسي - آشنايي با تاريخچه و مكاتب روانشناسي/‌5 نظريه روانكاوي/ ديدگاه فروم

مفاهيم روانشناسي - آشنايي با تاريخچه و مكاتب روانشناسي/‌5
نظريه روانكاوي/ ديدگاه فروم

اشاره:
آن چه كه در پي مي‌آيد، ويرايش نخست مقاله‌ي «آشنايي با تاريخچه و مكاتب روانشناسي» از مجموعه‌ي متون آموزشي آشنايي با «مفاهيم روانشناسي»، ويژه‌ي خبرنگاران سياستي و سياست‌پژوهان بخش سلامت روان است كه در سرويس مسائل راهبردي دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران، تدوين شده است.

مقالات «مفاهيم روانشناسي» با ادبياتي ساده مفاهيمي تخصصي را براي خواننده توضيح مي‌دهند كه با استفاده از آن‌ها تا حدودي مي‌توان به ارزيابي سياست‌گذاري سلامت روان پرداخت. سرويس مسائل راهبردي ايران، آشنايي با مفاهيم تخصصي و فني در هر حوزه را مقدمه‌ي ايجاد يك عرصه‌ عمومي براي گفت وگوي دانشگاهيان و حرفه‌مندان با مديران و سياست‌گذاران درباره‌ي سياست‌ها و استراتژي‌ها و برنامه‌ها در آن حوزه مي‌داند و اظهار اميدواري مي‌كند تحقق اين هدف، ضمن مستند سازي تاريخ فرآيند سياست‌گذاري عمومي و افزايش نظارت عمومي بر اين فرآيند، موجب طرح ديد‌گاه‌هاي جديد و ارتقاي كيفيت آن در حوزه‌هاي مختلف شود.
سرويس مسائل راهبردي ايران ضمن اعلام آمادگي براي بررسي دقيق‌تر نياز‌هاي خبرنگاران و سياست‌پژوهان محترم، علاقه‌مندي خود را براي دريافت (psy.isna88@yahoo.com) مقالات دانشجويان، پژوهشگران، حرفه‌مندان، مديران و سياست‌گذاران محترم در ارائه‌ي عناوين جديد مقالات و يا تكميل يا ويرايش آن‌ها اعلام مي‌كند. 

اين مقاله به توضيح درباره‌ي نظريه روانكاوي "اريك فروم" مي‌پردازد. در نظريه روانكاوي فروم شناخت ماهيت جامعه كليد درك شخصيت متغير انسان است؛ زيرا وي معتقد است فرهنگ جامعه زمينه‌ساز شكل‌گيري شخصيت انسان، خواه سالم و خواه ناسالم، مي‌باشد. 
به اعتقاد فروم انسان‌ها هر چه بيشتر كه آزادي را براي خود مهيا مي‌كنند، ايمني آن‌ها نيز محدود مي‌شود. وي پنج نياز را كه ناشي از دوگانگي ميان آزادي و ايمني است، مطرح مي‌كند. اين نيازها عبارتند از: نياز به وابستگي، نياز به تعالي، نياز به اصالت يا ريشه داشتن، نياز به هويت و نياز به مبناي جهت‌گيري.

اريك فروم (1980ـ 1900)، آلمان

فروم مي‌نويسد: « بر حسب ضرورت‌هاي جامعه‌اي كه در آن زندگي مي‌كنيم، ما هماني هستيم كه مجبوريم باشيم». فروم معتقد است به علت اهميت نيروهاي اجتماعي، فرهنگي، براي درك يكايك اعضاي جامعه، بايد ساخت آن جامعه (چه در گذشته و چه در حال) مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد.
بدين ترتيب شناخت ماهيت جامعه كليد درك شخصيت متغير انسان است. فرهنگ هر چه باشد، افراد همان خواهند بود. شخصيت، خواه سالم و خواه ناسالم بستگي به فرهنگ دارد، فرهنگ است كه مانع يا حامي رشد و كمال مثبت انسان است.
به اعتقاد فروم سلامت روان، شبيه به اين است كه جامعه تا چه اندازه نيروهاي اساسي افراد جامعه را برمي‌آورد، نه اين كه فرد تا چه اندازه خودش را با جامعه سازگار مي‌كند.
فروم به نحو بارزي از نظريه‌هاي كارل ماركس متاثر است و گاهي از او به عنوان يك نظريه پرداز پيرو مكتب ماركسيسم ياد مي‌كنند. يكي از موضوع‌هاي عمده‌اي كه در اكثر نوشته‌هاي فروم مي‌توان ديد، اين است كه انسان احساس تنهايي و از خود بيگانگي مي‌كند و اين به خاطر جدا شدن انسان از طبيعت و ديگر همنوعانش است. هر گونه جامعه يا گروهي كه بشر تشكيل داده، بيانگر تلاش او براي رفع اين احساس انزوا است. انسان زندگي تناقض‌آميزي دارد. زيرا در حالي كه پاره‌اي از طبيعت محسوب مي‌شود، از آن جداست؛ هم يك انسان است و هم يك حيوان. اين حالت ثنويت يا دو نقشي، يعني انسان خويي و حيوان صفتي، شرايط احساس دروني او را تشكيل مي‌دهد.
به اعتقاد فروم انسان‌ها هر چه بيشتر كه آزادي را براي خود مهيا مي‌كنند، ايمني آن‌ها نيز محدود مي‌شود. وي پنج نياز را كه ناشي از دوگانگي ميان آزادي و ايمني است، مطرح مي‌كند.
نياز به وابستگي، كه از طريق راه‌هاي ويرانگر و سازنده تحقق مي‌پذيرد. اين نياز از اين حقيقت سرچشمه مي‌گيرد كه آدمي، به لحاظ اين‌كه توانايي تصور و استدلال دارد، رابطه غريزي‌اش را با طبيعت از دست داده است. در نتيجه انسان بايد روابط خاص خود را بيافريند و رضايت آميز‌ترين رابطه، رابطه‌اي است مبتني بر محبت سازنده با انسان ديگر كه به غمخواري، مسووليت، احترام و تفاهم متقابل منجر مي‌شود. در واقع فروم بهترين راه براي ارضاي اين نياز را، عشق مي‌داند و هر نوع شكست در ارضاي حس وابستگي را منتهي به خودشيفتگي (نارسيسم) مي‌داند.
نياز به تعالي، آدمي نياز شديدي به اين دارد كه از طبيعت حيواني‌اش فراتر رود، او مي‌خواهد شخصي خلاق و خيال پرداز باشد؛ نه اين‌كه در حد يك مخلوق صرف باقي بماند.
نياز به اصالت يا ريشه داشتن، اين نياز ناشي از اين است كه انسان احساس مي‌كند كه جزء جدايي ناپذير جهان است و به جايي تعلق دارد.
نياز به هويت، نياز به (كسب) هويت، تلاش يك انسان براي اين‌كه فردي منحصر به فرد شناخته شود و احساس كند كه هويت خاصي دارد.
نياز به مبناي جهت‌گيري، عبارت است از نياز به شيوه‌ي استوار و ثابتي براي درك جهان. اين نياز مبتني بر دو نوع جهت‌گيري است؛ جهت‌گيري عقلاني و جهت‌گيري نامعقول.
فروم تصوير روشني از شخصيت سالم به دست مي‌دهد، چنين انساني عميقا عشق مي‌ورزد، آفريننده است، قوه تعقلش را كامل پرورانده است، جهان و خود را به طور عيني ادراك مي‌كند، حس هويت پايداري دارد، با جهان در پيوند است و در آن ريشه دارد. حاكم و عامل خود و سرنوشت خويش است.

تدوين:
سيدعلي اصغرحسيني
دانشجوي کارشناسي ارشد روان‌شناسي، دانشگاه تربيت معلم
خبرنگار روانشناسي سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران

منابع:
1 ـ شولتز، دوآن. روانشناسي كمال. ترجمه گيتي خوشدل، نشر نو، 1366.
2 ـ ورنون نوردبي، وكالولين هال، راهنماي نظريه: روانشناسان بزرگ. ترجمه به‌پژوه و همكاران رشد، 1369.

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha