"آمریکا باید از ترویج متعصبانه دموکراسی در مصر و به طور کلیتر خاورمیانه دست بردارد."
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، روزنامه نیویورک تایمز، در سرمقاله خود درخصوص رویکرد آمریکا در حمایت از دموکراسی در مصر و خاورمیانه مینویسد: «سرکوب خونین حامیان اخوانالمسلمین توسط ارتش مصر نشانه دیگری از سوی تاریک بیداری مردم کشورهای عرب است. در سراسر خاورمیانه جرقههای دموکراسی با خشونتها و آشوبهای سیاسی در حال خاموش شدن هستند. این واقعیت، اصلاح مسیر سیاست آمریکا بر اساس فکر و تامل را ضروری میسازد.
واشنگتن باید به جای آنکه پایان حکومتهای استبدادی را به عنوان لحظهای مناسب برای گسترش دموکراسی در منطقه تلقی کند، میبایست از بلندپروازی خود کوتاه آمده و با دولتهای موقت همکاری کند تا بنیان یک حکومت مسئول را حتی اگر این حکومت دموکراتیک نباشد، بنا گذارد.
از زمانی که ماه گذشته میلادی ارتش مصر قدرت را تصاحب کرد، دولت آمریکا با حمایت اغلب نخبگان سیاست خارجی خود خواهان بازیابی حکومت دموکراتیک در مصر شده است.
باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا به ژنرالهای ارتش مصر توصیه کرد تا به طور مسئولانه و به سرعت قدرت را به طور کامل به یک دولت غیرنظامی انتخاب شده به صورت دموکراتیک، واگذار کنند.
همچنین جان مککین و لیندسی گراهام، سناتورهای جمهوریخواه آمریکا به قاهره سفر کردند تا دولت جدید آن را برای بازیابی حکومت دموکراتیک تحت فشار گذاشته و تهدید به قطع کمکها به مصر در صورت عدم انجام این کار کردند.
با وجود آنکه واشنگتن باید قاطعانه خشونتهای رخ داده از سوی ارتش مصر را محکوم کند، اما هیاهو کردن برای بازگشت سریع به دموکراسی اقدامی اشتباه است.
این درست است که آمریکا بر اساس اصول اعتقادی خود حامی ترویج دموکراسی است و دموکراسیها سابقه رفتار بهتری به نسبت استبدادها دارند، اما علاقه فراوان برای آنکه دولتهای موقت را با عجله به سوی صندوقهای رای ببریم، بیشتر از آنکه فایده داشته باشد، اغلب ضرر دارد و منجر به روی کار آمدن حکومتهای ناکارآمد و غیرلیبرال میشود.
محمد مرسی، رئیسجمهور مخلوع مصر ممکن است عادلانه انتخاب شده باشد، اما مسئول سقوط تقریبی دولت مصر بوده و با مخالفان سیاسی خود با خشونت رفتار کرده است.
واشنگتن باید به جای آنکه با چربزبانی قاهره را متقاعد به برگزاری انتخابات کرده و تهدید به قطع کمکها به آن در صورت عدم انجام این کار کند، میبایست رهبران کنونی مصر را تحت فشار قرار دهد تا به استانداردهای مشخص رهبری مسئولانه از جمله پایان دادن به خشونت و سرکوب سیاسی، بازیابی کارآییهای اساسی دولت، تسهیل بازیابی اقتصادی، مقابله با شبه نظامیان افراطگرا و حفظ صلح با اسرائیل پایبند بماند.
در این لحظه حساس بیداری سیاسی در مصر، عملکرد دولت آن عامل تعیینکننده مهمتری برای دوام و مشروعیت آن است تا اینکه این عامل پیروزی در انتخابات باشد.
واشنگتن باید به طور کلیتر دست از ترویج متعصبانه دموکراسی در مصر و به طور کلیتر در خاورمیانه دست بردارد و این موضوع سه علت دارد.
در درجه اول حتی اگر دموکراسیهای لیبرال به دنبال عملکرد مناسب در داخل و خارج از کشور باشند اما گذار سریع به دموکراسی به طور تاریخی تاثیر عکس داشته است و حاصل آن بینظمی در داخل و بیثباتی در ورای مرزهای کشور خواهد بود. در کشورهایی که با نبود تجربه در خصوص پاسخگو بودن به صورت دموکراتیک و عمل بر اساس قید و بندهای قانون اساسی روبرو هستند، فاتحان انتخابات معمولا راهبردشان این است که همه چیز متعلق به برنده است. آنها مخالفان خود را سرکوب میکنند، آنگونه که خود مناسب میبینند رهبری کرده و همسایگان خود را آزار میدهند. دولتهای دموکراتیک جدید در کشورهایی نظیر بوسنی، روسیه، اوکراین، عراق و مصر یکی پس از دیگری با مخالفان خصومت پیدا کرده و با مشت آهنین حکومت کردهاند.
تغییر تدریجی، نتایج پایدارتری را تولید خواهد کرد. دموکراسیهای لیبرال باید از اساس ساخته شوند. قید و بندهای قانون اساسی، اصلاحات قضایی، احزاب سیاسی و خصوصیسازی اقتصادی،همگی بلوکهایی هستند که جوامع دموکراتیک به آنها برای ساخت دموکراسی احتیاج داشته و دموکراسی نیاز به ریشه دواندن با استفاده از آنها دارد. تجربه خود غرب نیز شواهد گستردهتری را ارائه میدهد. انگلیس پس از انقلاب سال 1688 تبدیل به سلطنت مشروطه شد، اما تا قرن بیستم تبدیل به دموکراسی لیبرال نشد. از طرف دیگر گذار به سوی دموکراسی در خاورمیانه پرمخاطرهتر از دیگر مناطق جهان است که علت آن فاکتورهای خاص این منطقه است. از جمله این فاکتورها قدرت اسلام سیاسی و همچنین سرسپردگیهای جاافتاده قبیلهای و فرقهای است.
همچنین سیاستهای قبیلهای و فرقهای باعث خواهند شد که انتقال قدرت دموکراتیک در خاورمیانه از مسیر خارج شود. احساس تعلق خاطر ملی خواهر دوقلوی دموکراسی است. ملیگرایی عامل پیوند اجتماعی است که باعث کارآیی سیاستهای مبتنی بر اتفاقنظر میشود. مصر همچون ترکیه و ایران این شانس را داشته که از یک هویت ملی قدرتمند که به قرنها پیش بازمیگردد، برخوردار شود اما مصر با تلاش برای از بین بردن ریشههای دموکراتیک قدرتمند خود در اشتباه است.
انسجام اجتماعی در بسیاری از کشورهای دیگر منطقه نظیر لبنان، سوریه و عراق سختتر به دست خواهد آمد. در این کشورها خطر چند پارهگی در اثر اختلافات قبیلهای، نژادی و فرقهای وجود دارد.
در پایان باید گفت که اراده واشنگتن برای ترویج دموکراسی اعتبار آن را به خطر میاندازد، زیرا چنین کاری بر خلاف سیاستها و عمل خود این کشور بوده است. نزدیکترین همپیمانان آمریکا در منطقه یعنی شیخهای خلیج فارس کشورهایی هستند که کمترین نشان از دموکراسی را دارند. هنگامی که حماس در سال 2006 در انتخابات فلسطین پیروز شد آمریکا سریعا به دنبال تضعیف دولت جدید حماس بود.
مسلم است که مبنا قرار دادن اصول دموکراتیک با منافع ملی مشخصی هدایت میشود اما با تداوم بیداری عربی، تا زمانی که واشنگتن حرفش با عملش یکی نباشد نفوذش تضعیف خواهد شد.
آمریکا باید هر آنچه که میتواند انجام دهد تا ورود دموکراسی لیبرال به مصر و دیگر بخشهای خاورمیانه را هدایت کند اما بهترین کار این است که آهسته قدم برداشته و به کشورهای منطقه کمک کند که دولتهای مسئول و کارآمد بسازند. دموکراسی میتواند منتظر بماند.»
انتهای پیام
نظرات