انسانهای بزرگ را باید یک بزرگ وصف کند تا شاید حق مطلب ادا شود.
به گزارش ایسنا، مهدی بهزاد - چهره ماندگار ریاضی ایران - در یادداشت خود در شرق نوشت: اهدای جایزه «فیلدز» به خانم «مریم میرزاخانی» اسباب مسرت جامعه علمی ایران و بهویژه جامعه ریاضیدانان ایران است؛ چراکه از یکطرف نشاندهنده ظرفیتهای علمی ایران و از طرف دیگر بیانگر تواناییهای بانوان کشورمان در حوزههای علمی است.
البته لازم به یادآوری است که موفقیتهای خانم «مریم میرزاخانی» یکباره به دست نیامده و سالهاست که مجامع ریاضیات جهان، وی را میشناسند. برای مثال وی پیش از این نیز برنده جایزه «کلی» شده و روز گذشته نیز جایزهای را دریافت کرد که بسیاری آن را از لحاظ اعتبار علمی و اهمیت، همتای نوبل در زمینه ریاضیات میدانند، هرچند مبلغ مالی آن از جایزه نوبل کمتر است.
جایزه «فیلدز» اولینبار در سال 1936 (78 سال پیش و سال تولد اینجانب) اهدا شد که طی این مدت هیچ خانمی در جهان موفق به دریافت این جایزه نشد و همین موضوع گویای جایگاه علمی «مریم میرزاخانی» در دنیای ریاضیات است. اما اعطای این جایزه از لحاظ دیگر هم برای من بسیار هیجانانگیز بود. اینجانب بهتازگی معرفی کتابی درباره 92 ریاضیدان برجسته و زنده ساکن در ایالات متحده آمریکا را آغاز کردم که هماکنون در مراحل پایانی است. این کتاب تالیف خانم «ماریانا کوک» است که انتشارات دانشگاه پرینستون در سال 1999 منتشر کرد. گردآورنده این کتاب به هرکدام از ریاضیدانان دو صفحه اختصاص داده است. در یک صفحه تصویری از این ریاضیدانان چاپ شده و در صفحه مقابل آن شرح مختصری از فعالیتهای علمی آن ریاضیدان ذکر شده که به قلم خود آنان تنظیم شده است. البته روی جلد این کتاب نیز تصویر 25 ریاضیدان قرار دارد که خانم «میرزاخانی» یکی از آنهاست. برای آنکه به اهمیت کتاب پی ببریم خوب است اشاره کنم یکی از ریاضیدانان این کتاب «جان نش» ریاضیدان برجسته آمریکایی است که فیلم «یک ذهن زیبا» بر مبنای زندگی و دستاورد علمی او تهیه شده. وی ریاضیدان برجستهای است که بهدلیل ارایه نظریههای جالب در حوزه اقتصاد، برنده نوبل اقتصاد هم شده است.
خوب است به همین مناسبت بخشهای مربوط به خانم «میرزاخانی» را برای خوانندگان روزنامه «شرق» بیان کنم. خانم «کوک» در مقدمه کتاب میگوید: «یکی از آخرین ریاضیدانانی که عکسش را برای تنظیم این کتاب تهیه کردم، یکی از جوانترین ریاضیدانان هم هست: خانم مریم میرزاخانی. من با وی مصاحبه کردم. پس از صحبت درباره علاقه اولیهاش، از کار تخصصیاش نیز جویا شدم. کنجکاوانه به من نگاه کرد و کوشید بفهمد چقدر از پاسخش خواهم فهمید. تحتتاثیر ملاحظهکاریاش قرار گرفتم. فنجانی را از روی میزش برداشت و درباره شکل دسته فنجان به سخن پرداخت. اینکه این شکل چگونه میتواند تغییر کند و در فرآیند تغییر چه پرسشها و پاسخهایی در زمینه ریاضیات میتوان مطرح کرد، صحبت کردیم. ضمن خوشحالی از اینکه توانستم اندکی از پاسخش را بفهمم به او گفتم که عکس ریاضیدان دیگری بهنام دنیس سالیوان را هم گرفتهام. فریاد برآورد که سالیوان پدربزرگ علمی من است و مکمولن رابط بین ماست. پروفسور مکمولن که استاد من بود، زمانی دانشجوی سالیوان بود. بین ریاضیدانان همبستگی چشمگیری وجود دارد. دانشجویان، وقت و زحمات استادان خود را ارج مینهند و خود نسل بعدی را پرورش میدهند.» اما در صفحه مربوط به خانم «میرزاخانی» زندگینامه خودنوشت وی نیز نقل شده است. وی میگوید: «تخصص من نظریه ارگودیک و هندسه هذلولی است و هماکنون استاد ریاضیات دانشگاه پرینستون هستم. (البته خانم میرزاخانی در آن زمان استاد دانشگاه پرینستون بود و هماکنون استاد دانشگاه استنفورد است.) من در ایران متولد شدم و رشد کردم و دوران کودکی شادی داشتم. در بین اعضای خانواده ما کسی دانشمند نبود اما من از برادر بزرگتر خود که همواره به ریاضیات و علوم علاقه داشت، مطالب بسیاری آموختم.
در آن روزگار به خانمها توصیه میکردند مستقل باشند و علایق خود را دنبال کنند. به خاطر دارم که در آن زمان، تلویزیون ایران درباره خانمهای متشخص و توانایی مانند ماری کوری و هلن کلر برنامههایی پخش میکرد، از کسانی تمجید میکردم که کارشان را با جدیت انجام میدادند. من تحتتاثیر کتابهایی مانند «شور زندگی» (زندگینامه «ونسان ونگوگ») قرار گرفتم، با وجود این همیشه در رویای نویسندگی بودم و با خواندن داستانهای گوناگون، اوقاتفراغتم را پر میکردم. بعدها درگیر رقابتهای ریاضی شدم و علاقهام به ریاضیات بیشتر و بیشتر شد.
دوستان صمیمی زیادی داشتم که آنها هم به ریاضیات علاقه داشتند که سالهای تحصیل در دوره کارشناسی را مهیج و الهامبخش میساختند. من برای ادامه تحصیلات به دانشگاه هاروارد رفتم. در هاروارد زیر نظر پروفسور مکمولن فعالیت میکردم و به شاخههای گوناگون ریاضیات علاقهمند شدم. در آن زمان در بخشهای ریاضی دانشگاهها به خانمها چندان توجه نمیکردند، البته به من بیتوجه هم نبودند و من همیشه از لطفشان برخوردار بودم. ولی هنوز هم تا آن جایگاه مطلوب فاصله داریم.»
اهدای این جایزه را یکبار دیگر به جامعه علمی ایران تبریک میگویم و امیدوارم این رویداد باعث تشویق جوانان و دانشجویان ما شود. ذات و طبیعت بشر اینگونه است که از تشویقها خشنود و خرسند میشود، بهویژه جوانان و نوجوانان. به همین دلیل از قدیم جوایز مختلفی را در حوزههای گوناگون علمی پایهریزی کردند تا باعث سرافرازی جوانان شود. از بدو تاسیس انجمن ریاضی ایران در سال 1350، یک مسابقه ریاضی بین دانشجویان دورههای کارشناسی ریاضی سراسر کشور برگزار شد که مسوولیت اولین دوره آن با من بود. خوشبختانه این مسابقه تداوم پیدا کرد و هنوز هم ادامه دارد. یکی از نکات جالب، آنکه خانم «میرزاخانی» علاوه بر شرکت در مسابقات المپیاد دانشآموزی، در این مسابقات نیز شرکت کرده است. در پایان ذکر این نکته ضروری است که خانم «میرزاخانی» بسیار بیش از اینها بر گردن جامعه ایران حق دارد و شایسته است که مطبوعات و رسانههای کشور در روزهای آینده نیز به این موضوع بپردازند و اطلاعات کاملتر و دقیقتری را به مخاطبان ارایه دهند و به همین یادداشت تلفنی اینجانب اکتفا نکنند.
انتهای پیام
نظرات