«فصل هفت منشور سازمان ملل» در مورد استفاده از قوه قهریه است؛ فصلی که به کشورهای عضو شورای امنیت اجازه میدهد «در صورت بروز نگرانیهای جدی در مورد فعالیت یک کشور علیه مردمش یا علیه صلح جهانی و تمامیت ارضی کشورهای دیگر» با آن کشور از طریق اعمال تحریم حمل و نقل، مبادله پول، واردات و صادرات کالا و برقراری روابط دیپلماتیک برخورد و در نهایت اگر باز هم نگرانیها برقرار بود، امکان حمله نظامی به آن کشور را فراهم کنند.
شورای امنیت تا کنون بیش از دو هزار قطعنامه صادر کرده است، از جمله در مورد نگرانیهای حقوق بشری در کشورهای مختلف دنیا از رواندا و آفریقای جنوبی گرفته تا رژیم اسرائیل. اما کشورهای کمی به حق یا ناحق، مشمول تحریمهای اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک این نهاد شدهاند که سرنوشت برخی از آنها جالب است.
کره شمالی، تحریم بعد از یک نزاع ایدئولوژیک
دهه پنجاه میلادی سالهای پر فراز و نشیب برای شبهجزیره کره بوده است، درگیری نظامی بین دو قطب ایدئولوژیک دنیا، کره به دو قسمت تقسیمشده را، درگیر جنگی طولانی کرد که در آن یک بار آمریکا به حمایت از کره جنوبی، در کره شمالی پیشروی کرد و به فاصله یک سال، چین با حمایت از کره شمالی باعث اشغال کره جنوبی شد.
در همین سالها کره شمالی برای اولینبار مشمول تحریمهای فصل هفت منشور سازمان ملل متحد شد. این کشور که از نظر قریب به اتفاق کشورهای عضو شورای امنیت خطری برای صلح جهانی به حساب آمد، در فهرست تحریمهایی قرار گرفت که روزبهروز با افزایش تحرکات نظامی و هستهایاش بیشتر هم شد.
در تازهترینِ این تحریمها، بعد از یک آزمایش اتمی در کره شمالی، شورای امنیت قطعنامهای در تقبیح آزمایشهای موشکی و هستهای کره شمالی صادر کرد و در پی آن، این کشور دنیا را به جنگ اتمی تهدید کرد؛ جنگی که هم پتانسیل و جسارت تصمیمگیری در مورد آن در رفتار رهبران این کشور دیده میشد و هم تسهیلات نظامی آن در کره شمالی وجود داشت.
لیبی، نگرانی از فشار بر مردم، دستمایه فشار بینالمللی بر دولت
لیبی بعد از انقلاب سرهنگ قذافی علیه حکومت پاداشاهی این کشور، با لغو یکطرفه قراردادهای نفتی این کشور با شرکتهای خارجی در مرکز چند رسوایی قرار داشت که به محکومیت رژیم قذافی و پرداخت غرامتهای مالی سنگین بابت لغو قرارداد در دعوای شرکت تگزاکو - لیامکو - بیپی منجر شد.
بعد از ماجرای لاکربی، قطعنامههای شورای امنیت علیه این کشور با استناد به اعمال زور توسط حکومت قذافی علیه مردمش انجام شد؛ تحریمهایی که طی این قطعنامهها برقرار شد، علاوه بر تجویز توسل به زور علیه لیبی، تحریمهای تجاری و اقتصادی نیز وضع کرد که موجب میشد شرکای تجاری این کشور احتیاط گستردهای به خرج دهند تا مطمئن شوند که در معاملات و روابط تجاری خود با مؤسسات و شرکتهای لیبیایی یا در معاملات با هر شخص یا مؤسسهای که از طرف لیبی یا به دستور لیبی عمل میکند و حتی در معامله با مؤسسات و شرکتهایی که متعلق به آنهاست، به خشونت و استفاده از زور علیه شهروندان لیبی کمک نمیکنند.
این تحریمها در نهایت با سقوط رژیم قذافی در جریان انقلابهای عربی چندسال اخیر، موضوعیت خود را از دست داد.
افغانستان دوره طالبان، درگیر نزاع داخلی و متهم به حمایت از تروریسم
حمله شوروی سابق به افغانستان میتوانست پایانی برای درگیریهای مسلحانه گروههای مختلف در این کشور باشد، اما افغانستان زیر چکمه سربازهای شوروی به یکی از اقمار این حکومت تبدیل نشد، با این وجود بعد از خروج نیروهای شوروی از این کشور، جمهوری کمونیستی که ایجاد شد هم نتوانست ثبات در این کشور را حاکم کند.
با روی کار آمدن طالبان در افغانستان، این کشور رسماً به تهدیدی علیه صلح در تمام جهان تبدیل شد، حاکم شدن قوانین غیرعادلانه علیه شهروندان این کشور، عدم تعهد حکومت طالبان در افغانستان به معاهدههای بینالمللی و هدایت عملیاتهای تروریستی در خاک کشورهای دیگر از دل افغانستان توسط نیروهای القاعده و با حمایت طالبان، دلایل کافی برای صدور بیانیههای پی در پی شورای امنیت با عنوان افغانستان را فراهم کرد.
در نهایت بعد از بارها سرباز زدن رژیم حاکم بر افغانستان از جامه عمل پوشاندن به خواستههای آمریکا و تحویل سرکردههای القاعده به این کشور، قطعنامهها علیه افغانستان، با اعلام جنگ آمریکا علیه این کشور از موضوعیت خارج شد.
حمله به یک همسایه، عراق را مشمول تحریمها کرد
بعد از جنگ عراق علیه ایران، دردسر بعدی که رژیم صدام حسین برای امنیت بینالمللی ایجاد کرد، حمله این کشور به کویت بود. عراق در پی ناکامی در اضافه کردن خوزستان ایران به خاک خودش، مدعی شده بود که کشورهای عربی باید ترتیب کمکهای مالی به این کشور را بدهند و با کاهش تولید نفت به گران شدن آن کمک کنند تا عراق بتواند درآمد بیشتری بدست بیاورد و بازسازی کشور را از سر بگیرد، همچنین عراق خواهان بخشیده شدن بدهیهایش به کویت بود، اما از آنجا که هیچکدام از این سه اتفاق رخ نداد، عراق به کویت حمله و خاک این کشور را ضمیمه خاک خودش کرد.
این اقدام از سوی جامعه جهانی غیرقابل قبول بود. بعد از اینکه اخطارهای شورای امنیت مؤثر نیفتاد، دولت آمریکا و نیروهای متحدش به عراق حمله کردند تا این کشور را به عقبنشینی از مواضعش وادار کنند.
در ادامه درگیریهای نظامی و انتشار اخبار تولید سلاحهای شیمیایی در خاک عراق، تحریمها علیه این کشور سنگینتر و سنگینتر شد. بعد از اینکه عراق در 1998 اجازه دسترسیهای گاه به گاه بازرسان جهانی به مراکز تولید سلاحهای شیمیاییاش را لغو کرد، نگرانیها در مورد این کشور افزایش یافت. با این وجود تحریمها فشارهای گستردهای به معیشت و سلامت مردم وارد میکرد و در نهایت سازمان ملل را مجبور کرد که اجازه فروش بخش اندکی از نفت خود را در ازای تهیه دارو و غذا به این دولت بدهد.
تحریمها علیه عراق هم در نهایت با جنگ یک ائتلاف جهانی به رهبری آمریکا با رژیم صدام حسین، در پی آنچه افزایش نگرانی از میزان تولید سلاحهای شیمیایی در این کشور اعلام شد، لغو شد؛ جنگی که علاوه بر تحریمها، دولت عراق را هم ساقط کرد.
شبهه در مورد پرونده هستهای، ایران را به لیست تحریمیها اضافه کرد
درگیر شدن ایران با تحریمهای ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل متحد، نه تحت تاثیر جنگ سرد بین دو قطب ایدئولوژیک جهان، نه به دلیل جنگ داخلی، نگرانیهای حقوق بشری یا حمایت از ترورسیم و نه به دلیل آغاز جنگ با یک کشور دیگر و ادعای ارضی در مورد یک سرزمین دیگر، بلکه در پی شدت گرفتن اختلافها بر سر پرونده هستهای رخ داد.
بعد از روی کار آمدن محمود احمدینژاد به عنوان رییسجمهور و توقف مذاکرات بر سر برنامه هستهای ایران، پرونده هستهای ایران هم به شورای امنیت ارجاع شد؛ جایی که در آن به طور اختصاصی در مورد موضوعات تهدیدکننده صلح و امنیت جهانی مذاکره میشود.
تازه از اینجا به بعد بود که پرونده هستهای ایران بدون اثبات وجود هرگونه فعالیت نظامی در این رابطه و بدون اقدام علیه امنیت کشورهای دیگر، بهانه شش قطعنامه و چهار دوره تحریم سازمان ملل، به علاوه تحریمهای مستقل آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران شد که علاوه بر توان اقتصادی و نظامی دولت، معیشت مردم را هم تحت تأثیر قرار داد، تأمین دارو برای بیماران را دشوار کرد و فروش نفت ایران را به میزان قابل توجهی کاهش داد.
برای اولینبار، خروج از شمول فصل هفت، دیپلماسی به جای جنگ
وقتی قطعنامههای شورای امنیت به انضمام تحریمها علیه ایران، یکی پس از دیگری صادر میشد و حلقه تحریمها را تنگتر میکرد، برخی در تریبونهای رسمی حرف از بیتأثیری تحریمها میزدند. همزمان در کلاسهای درس، سوال اصلی دانشجویان از استادان تاریخ روابط بینالملل این بود که «مرحله بعدی اقدام علیه کشوری که تحریمهای شورای امنیت علیه آن تجویز شده است، چیست؟»
تاریخ روابط بینالملل نشان میدهد که کشورهای درگیر تحریمها، قدم در راه جنگ میگذارند؛ بنابراین با وجود قدرت بازدارندگی ایران و تاکیدش بر سیاسی بودن پروندهای که درگیرش شده بود، در تمام این سالها نگرانی از احتمال بروز جنگ علیه ایران آن قدرها هم دور از نظر نبوده است.
امروز اما شرایط فرق میکند، یکی از دستاوردهای مذاکرات نفسگیر وین برای ایران، همانگونه که رئیسجمهور حسن روحانی به آن اشاره کرد، خروج پرونده برنامه هستهای از شورای امنیت و لغو تحریمهاست؛ اتفاقی که در تاریخ روابط بینالملل بیسابقه است، خروج یک کشور از فهرست تحریمهای شورای ملل، بدون جنگ و تغییر نظام سیاسی و تنها با مذاکره و طی یک فرآیند دیپلماتیک.
حتی اگر از تمام فایدههای اقتصادی و سیاسی مذاکرات اخیر هم چشم بپوشیم، مهمترین دستاورد مذاکرات اخیر، کناررفتن سایه بند هفت از سر کشور خواهد بود؛ بندی که جنگ محتمل ناشی از آن، تا پیش از دستیابی به توافق دیپلماتیک، یکی از گزینههای همیشه مطرح بود و هر از چندی تبش بالا میگرفت.
* البته کشورهای دیگری هم هستند که به دلایل مختلف مشمول تحریمهای شورای امنیت شدهاند، اما در این گزارش تلاش شده است نمونهای از دلایل متفاوت برای توسل جامعه جهانی به تحریم علیه کشورهای مختلف ارائه شود.
ایسنا - فاطمه کریمخان
انتهای پیام
نظرات