حبیبه حیرتی در گفتوگو با خبرنگار ایسنا با بیان اینکه در میان انواع خشونتها اعم از خانوادگی، اجتماعی و دولتی، خشونتهای خانوادگی یک آسیب جدی اجتماعی است که با وجود پیشرفتهای فرهنگی و فکری همچنان در جامعه خودنمایی میکند.
حیرتی افزود: خشونت خانوادگی، خشونتی است که در محیط خصوصی به وقوع میپیوندد و عموما در میان افرادی رخ میدهد که به سبب صمیمیت، ارتباط خونی یا قانونی، به یکدیگر پیوند خوردهاند و بیشترین میزان آن علیه زنان و کودکان اعمال میشود.
وی با اشاره به اینکه خشونت در سطوح مختلف فرهنگی رخ میدهد و به طبقه خاصی اختصاص ندارد، اظهار کرد: اعمال این خشونتها، افزون بر ایجاد عوارض جسمی و روحی و هزینههای درمانی و اجتماعی، پیامدهای جبران ناپذیری همچون افزایش موارد فرار از خانه، افزایش میزان خودکشی و خودسوزی، همسرکشی و بیماریهای روحی روانی چون افسردگی را به دنبال دارد.
این فعال اجتماعی ادامه داد: طبیعی است در جامعهای که خشونت مورد اغماض قرار میگیرد، قربانیان خشونت نیز اعمال خشونت بر خود را میپذیرند یا متهم به ایجاد زمینه مناسب برای اعمال خشونت میشوند. همه کسانی که مورد خشونت قرار میگیرند مقصران بالقوه به حساب میآیند و به این ترتیب، مردان، زنان و کودکان باور میکنند که خشونت میتواند به عنوان وسیلهای موثر در خانه و اجتماع مورد استفاده قرار گیرد و اگر زمینهای فراهم شد همه میتوانند اعمال خشونت کنند.
این روانشناس خاطرنشان کرد: رفتار خشونت آمیز و اصرار به تداوم آن، گاه سبب برانگیختن خشمی میشود که بازتاب آن به صورت آزار جسمی شدید تجلی مییابد. علل گوناگون فکری، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی از جمله فقر فرهنگی و مادی، اعتیاد، اجبار دختر به ازدواج، فاصله سنی زیاد زن با شوهر، نابسامانیهای زندگی جنسی، وجود شخص ثالث و خیانت همسر و عوامل دیگر ممکن است موجب رفتارهای پرخاشگرانه علیه زن، شوهر یا فرزندان گردد.
وی با بیان اینکه زنان تحت خشونت خانگی احتمالا بیشتر دچار اختلالات روانی از قبیل افسردگی و اضطراب هستند، گفت: با توجه به این نتایج، خشونت به عنوان یک شاخص سلامت زنان اهمیت زیادی دارد. بررسیها نشان داده که علاوه بر اعتیاد که عامل مهمی در بروز انواع خشونت از جمله خشونت روانی همچون بدبینی شدید به قربانی و حبس و زیر نظر گرفتن بیمارگونه رفتارهای قربانی و نیز خشونت فیزیکی مثل ضرب و شتم و انواع آزارهای بدنی است، عوامل دیگری مثل پر جمعیت بودن خانواده ها با توجه به فضای ناکافی خانه، درآمد پایین یا در برخی موارد بیکاری یا از کار افتادگی سرپرست خانواده که موارد آن زیاد مشاهده شد، عامل مهمی در بروز خشونت در خانوادهها است.
حیرتی ادامه داد: همچنین عوامل دیگری مثل مصدومیت جسمی و بیماری سرپرست خانواده که در برخی موارد سبب بروز حالات عصبی و پرخاشگرانه در فرد مصدوم میشود عامل دیگری در بروز خشونت در خانواده است.
این فعال اجتماعی یادآور شد: بدیهی است که بروز خشونت پی در پی در خانواده سبب لطمه خوردن سلامت روانی اعضای خانواده به ویژه همسر که نزدیک ترین هدف مورد خشونت است و سپس فرزندان میشود. عامل مهم دیگری که به نظر میرسد ارتباط نزدیکی با سلامت روانی این خانوادهها داشته باشد مساله مهاجرت و دوری از بستگان و وطن است.
وی با بیان اینکه خانواده مهمترین نهاد اجتماعی در جوامع انسانی است که تکوین و پرورش شخصیت افراد در آن شکل میگیرد، گفت: برای این که خانواده بتواند کارکردهای اصلی خود را به خوبی ایفا نماید، لازم است امنیت و آرامش در کانون آن رخنه کند. در صورتی که افراد از حقوق و تکالیف خود در روابط اجتماعی آگاهی داشته باشند، با تلاش برای حفظ حقوق خود، نسبت به رعایت حقوق دیگران و انجام تکالیفی که جامعه بر عهده آنها قرار داده است، احساس مسئولیت میکنند و به این ترتیب جامعه مسئولیت پذیر میگردد و هر فرد در هر جا و هر مقام به ایفای مسئولیت خود میپردازد.
انتهای پیام
نظرات