«محمد جواد جزینی» در کارگاه تخصصی «بومی گرایی در داستان امروز» با بیان اینکه واژه بومیگرایی به نظر من درست نیست و صحیح آن "آقلیمگرایی" است، اظهار کرد: در کشور ما بیشتر واژه بومی گرایی به کار می رود، اما وقتی دقیق تر به آن مینگریم درمییابیم که داستانهای بومیگرا به داستانهایی می گویند که حیات انسانی و جانوری در بازگو می کنند و به همین دلیل داستانهای اکوسیستمی تلاش می کنند قصه روایت انسان در ارتباط با محیط پیرامون خود را بیان کند.
وی اضافه کرد: اگر خیلی راحت به داستان های اقلیمی اشاره ای داشته باشم، باید گفت به داستانهایی اقلیمی می گویند که بستر رویدادهای آن در یک فرهنگی غیر از فرهنگ رسمی کشور در حال جریان است و نویسنده تلاش می کند قصه ای را بازگو کند که ممکن است در زمان های دور و در منطقه ای دیگر و دور از مرکزیت کشور و جامعه خود باشد.
جزینی با اشاره به اینکه اولین اصل در داستان نویسی اقلیمی این است که محل وقوع حوادت و جریانات داستان در جغرافیایی غیر از مرکز باشد، ادامه داد: در این نوع داستان نویسی باید خواننده از مطالعه کتاب در جریان باشد که این داستان در کدام جغرافیای کشور اتفاق افتاده است، به عبارتی نویسنده، باید خواننده را با نشانه هایی که در داستان خود می آورد به سمت جغرافیای مورد نظر هدایت کند به عنوان مثال اگر در شمال کشور است باید دریا و سرسبزی و اگر در قسمت های بیابانی اتفاق افتاده است باید رگه هایی از ان منطقه را بازگو کند.
این نویسنده با تاکید بر اینکه جغرافیای داستان می تواند معلوم باشد یا ناکجا آباد را به تصویر بکشد، عنوان کرد: در خیلی از داستان ها می توان به راحتی جغرافیای محل داستان را شناسایی کرد، اما در برخی این مورد وجود ندارد و نویسنده یک جغرافیای خیالی و شبیه را درست می کند که قابل شناسایی نیست.
جزینی با اشاره به اینکه اصل دیگر در داستان نویسی اقلیمی، جغرافیای فرهنگی است، خاطرنشان کرد: بعد از جغرافیای طبیعی نویسنده اقلیمگرا به حغرافیای فرهنگ توجه بسیار دارد، جغرافیای فرهنگی برعکس طبیعت چیز معلومی نیست و تشکیل شده از مجموع خرده فرهنگهایی است که در یک منطقه شکل می گیرند که نویسنده به این خرده فرهنگ ها نگاه علمی ندارد و تنها از آن برای متریال داستان استفاده می کند.
وی تاکید کرد: در کشور ما بیشمار خرده فرهنگ و باور وجود دارد که برخی از آنها هم خرافه هستند، اما مردم آن منطقه مناسبتهای خود را با همین باورها تنظیم می کنند؛ بنابراین نویسنده اقلیمگرا به دنبال همین خورده فرهنگ ها و باورهای مناطق می گردد هرچند با حضور رسانه های جدید خیلی از این باورها از بین رفته باشد.
جزینی با اشاره به اینکه جغرافیای طبیعی نوع پوشش و نوع گویش و زبان را هم به مردمان خود تحمیل می کند، تصریح کرد: جغرافیای فرهنگی فقط باور و مناسبت نیست، نوع پوشش، برایند نام گذاری افراد هم هست و در داستان نویس این موارد را باید حتما لحاظ کند.
وی ادامه داد: بزرگترین چالش در داستان نویسی اقلیم گرا، زبان است، به عبارتی نویسنده چگونه می تواند داستانی بنویسد که در یک منطقه عرب، کرد، بلوچ و جاهای دیگری که زبان آنها زبان معیار کشور نیست، در حال جریان است، در صورتی که می خواهد آن را با زبان دیگر و مخاطب فهم بنوسید. این خود یک تناقض است، اما این چالش با ایجاد یک شبه زبان برطرف می شود و این مورد هم به توانایی نویسنده ارتباط مستقیم دارد، به نوعی نویسنده با ایجاد شبه زبان خواننده را گول می زند اما در عین حال خواننده هم متوجه جریان داستان خواهد شد.
جزینی در پایان این کارگاه آموزشی ضمن اشاره به اینکه در داستان اقلیم گرا دو مورد جغرافیای سیاسی و اجتماعی منطقه ها هم دخالت دارد، عنوان کرد: مهمترین چیز در این نوع نویسندگی انگیزه نویسنده است و باید فهمید که چرا نویسنده به جای بازگو کردن شرایط حال امروز جامعه، داستانی را بازگو می کند به در زمان های دور اتفاق افتاده و به عبارتی به خورده فرهنگ های مناطق شاید دور افتاده از مرکزیت کشور رجعت می کند.
انتهای پیام
نظرات