به گزارش ایسنا، امین کریم الدینی، عضو سابق ایسنا در یادداشتی که به یاد "مهشاد" که در حادثه واژگونی اتوبوس حامل خبرنگاران در نقده جان خود را از دست داد، نوشته است: هیجان و گاه استرس برگزاری حتی یک جشن کوچک و ساده عروسی به اندازهای بزرگ است که تقریبا تمام تمرکز یک انسان را در روزهای قبل از آن میستاند.
چگونه ممکن است دغدغه و تعهدات حرفهای یک خبرنگار درباره مأموریتی که می توانست نرود، از احساسات او درباره مهمترین رویداد زندگیاش پیشی گیرد؟ مهشاد خانم چنان دلش برای ایران خانم میتپید که چند روز قبل از عروسیاش، در شرایط خطرناک درگیری کشور با بیماری کرونا، با اصرار ماموریت کاری را برای محیط زیست ایران عزیز و اطلاع رسانی درباره دریاچه خشکیده ارومیه انتخاب میکند.
این نکته ای است که اگر نادیده گرفته شود، بزرگی و صفای کار او و دغدغهها و رنجهای او را برای ایران و دریاچه ارومیهاش نادیده گرفتهایم.
او هم شهید رسانه است و هم شهید محیط زیست. او شهید دریاست، شهید منابع آب و دریاچهها و تالابهای خشکیده سرزمینمان؛درود بر شرفت دختر، که همه داغهای ما را زنده کردی.
مهشاد عزیز به یاد تو صد بار میگرییم، برای تو و برای آبهای سرزمینم، برای تو و برای دریا و دریاچه و تالاب؛ برای تو و برای ایران خانم.
داستان خبرنگار "مهشاد"، برجستهتر از دهقان فداکار، پتروس فداکار و ... است. اگر دهقان فداکار به دنبال نجات یک قطار بود، مهشاد دنبال نجات همه افرادی بود که سوار بر قطار بیخیالی و بیتوجهی، نشسته بر سر شاخ، تمام بن حیات و هستی محیط زیست خود را میبرد. پتروس فداکار دنبال نجات یک شهر بود و او با قلمش دنبال نجات یک کشور.
کریمالدینی در ادامه این یادداشت آورده است: من اصلا دوست ندارم با پیشوندهایی که او را رفته و از دست رفته میدانند بخوانمش؛ او زنده است اگر ما زنده بودن او را فراموش نکنیم.
او تقریبا نیمی از سن برخی از ما نسل اول ایسناییها را داشت، اما برای همه ما الگو و انرژی بخش شد. باید به یادش کارهای بزرگ انجام داد. البته دنبال کردن مجازات مقصران حادثه بس پراهمیت است.
این عضو سابق خانواده ایسنا در ادامه نیز تاکید کرده است: حادثه از نظر صنفی چیزی شبیه یک جنایت بزرگ است که باید پیگیری شود. ایسنا در ۲۰ سالگیاش به طور متوسط هر ۷ سال یک شهید داده است و تکرار این حوادث تلخ و باورنکردنی قابل تحمل نیست اما برای بزرگداشت او باید به آرمانهایش، به دغدغههایش برای ایران پرداخت.
باور کنید ما خبرنگاران، تنها زمانی قدردان مهشاد خانم خواهیم بود که کاری بزرگ برای ایران خانم انجام دهیم. اگر میخواهیم انتقام هم بگیریم، از تمام قتلهای جادهای انتقام بگیریم.
او بزرگتر از این است که فقط به حادثه خودش بپردازیم.
اما به خاطر بزرگی او باید در یادواره او انتقام تمام قتل عامهای دائمی جادهای را بگیریم. چه بسیار از این خبرها را که هر سال منتشر میکنیم و هیچ کس اعتنایی نمیکند.
ما دچار پدیده بیاعتنایی به جان انسانها در ایران هستیم، حقوق بشر در ابتداییترین و بدویترین سطح ممکن دچار بیاعتنایی است. ما حیات انسانهای آزاد را هم در تهدید میبینیم. هر سال به اندازه یک جنگ کشته میدهیم. نگاهی به اطرافتان بیاندازید، تقریبا هیچ خانواده ایرانی نیست که از تصادف لطمهای ندیده باشد. ما در یک قتلگاه در بستر چیزی شبیه یک جنگ زندگی میکنیم لذا به یاد او هر رسانه و هر خبرنگار باید یک کار بزرگ رسانهای برای قتلهای جادهای انجام دهد.
وی در ادامه یادداشت خود آورده است: میتوان پیشنهاد داد خیابان و ساحلی را در ارومیه و یا خیابان و میدانی را در پایتخت به نام او مزین کنند، داستان او را در کتابهای درسی بنویسند، اما ما خبرنگاران باید در یادوارهاش بنیاد یک کار خبری پیگیرانه را برای نجات مردم ایران بگذاریم و با نجات محیط زیست ، کاری بزرگ برای ایران انجام دهیم.
و یا یک کار بزرگ رسانهای برای منابع آب رو به مرگ و تالابها و دریاچههای خشکیده به ویژه دریاچه ارومیه عزیز انجام دهیم. آب شاید مهمترین مساله محیط زیستی و شاید مهمترین چالش اقتصادی کشور است.
کسی هنوز نمیداند با قحطی آب چه قحطی غذایی فراگیری بر ایران حاکم میشود؟ هزینههای تأمین غذا چند برابر افزایش مییابد؟ قیمت ارز به دنبال فزونی گرفتن واردات مواد غذایی چند برابر میشود؟ موضوع محرومیت همه طبقه متوسط از خرید میوه نیست، با نابودی منابع آب و کشاورزی ایران، به زودی همه مواد غذایی با قیمتهای نجومی پیش روی شما گذاشته میشود.
اگر کاری برای ایران خانم، انجام دادید، روح مهشاد خانم از ادامه راهش شاد خواهد شد.
مهشاد بزرگ باعث شد تا یکبار دیگر در داغ شهدای گذشته و شهدای امروز ایسنا و همراه با ماتم زدگان نابودی آب و حیات و محیط زیست در ایران، بگرییم. مهشاد شهیده محیط زیست و ایرانمان شد پس برای گرامیداشت و زنده ماندن یادش، ایرانمان را دریابیم.
انتهای پیام
نظرات