جمشید مؤمنی نسب، رزمنده و یکی از روایان دفاع مقدس خراسان شمالی، در گفتوگو با ایسنا، میگوید: متولد سال ۱۳۴۴ و دارای سه برادر و شش خواهر هستم که از همان ابتدا با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همکاری داشتم و در آن زمان نیروهای ضد انقلاب در مدارس فعال بودند که به علت همکاری من با سپاه پاسداران، در سن ۱۶ سالگی از مدرسه اخراج شدم.
پس از اخراجم از مدرسه، رفتم جلو درب سپاه استان و با اشک و التماس در خواست کردم که افتخار همکاری با سپاه را داشته باشم و بعد از اینکه توانستم در سن ۱۶ سالگی پاسدار رسمی سپاه پاسداران شوم، در سن ۱۷ سالگی به عنوان اولین حضور جدی در عملیات داخلی کردستان شرکت کردم.
پیش از اینکه لباس سبز سپاه را بر تن کنم، در فعالیتهای تبلیغی حضور داشتم و از روزی که خواستم در جبهههای جنگ حضور داشته باشم، پدر و مادرم نگران بودند اما هیچگونه مخالفتی در این خصوص نداشتند و من هم افتخار این را داشتم که با شهید محمود کاوه هم رزم باشم.
عملیات کربلای ۵، والفجر ۹، فتح یک، جزیره مجنون و... از جمله عملیاتهایی بوده است که در مدت حضورم در جبهه مقاومت شرکت کردم و در عملیات جزیره مجنون برادرم به اسارت گرفته شد و ما به جبهه جنگ برگشتیم که بعد از مدت طولانی برادر از اسارت رها شد.
در سال ۶۵ من و دو برادرم به طور همزمان در جبهه دفاع مقدس حضور داشتیم و از همان اول انقلاب نیز امام خمینی(ره) تحول عظیمی در نگرش جوانان ایجاد کرند و جوانان شیفته نگرش امام(ره) شدند.
در زمان جنگ تحمیلی، صدام تنها نبود و ۴۲ کشور در ابتدای جنگ و ۶۵ کشور در پایان جنگ تحمیلی به صدام کمک میکردند ولی به واسطه رشادتهای جوانان که به سخنان امام خمینی(ره) لبیک گفتند، حتی یک وجب از خاک کشور را به دست دشمنان انقلاب اسلامی ندایدم.
۲۴۰ هزار شهید در راه انقلاب دادیم و امروز باید قدر جوانان را بدانیم و اطمینان دارم اگر امروز هم نیاز باشد که جوانان برای دفاع از مرز و بوم خود در جبهه جنگ حضور داشته باشند، جوانان با شجاعت کامل در جبهه جنگ حضور خواهند داشت.
شهید اسکندری در جبهه کردستان شاهکار کرد و زمانی که گروهی از رزمندگان دفاع مقدس در قله ۲۵۱۹ به اسارت گرفته شده بودند را آزاد کرد، خود به اسارت گرفته شد و نیروهای عراقی نیز برای اینکه روحیه ما را تضعیف کنند ۱۴ ماه جنازه شهید اسکندری را در بالای قله نگه داشتند و ما فقط ۱۵۰ متر با این قله فاصله داشتیم که پس از ۱۴ ماه توانستیم جنازه شهید اسکندری را به خاک خودمان برگردانیم و این از تلخ ترین خاطرات بنده در دوران دفاع مقدس بود.
در عملیات فتح یک ۲۵۰ نفر از رزمندگان به مدت هفت شبانه روز در داخل خاک عراق حرکت میکردیم که به مرکز اقتصادی کرکوک برسیم و توانستیم پالایشگاه نفت عراق را منفجر کنیم و به خاک ایران برگردیم. برگشت از این عملیات برای ما غیر ممکن بود که با توکل بر خدا و همت رزمندگان اسلام توانستیم به سلامت از عملیات بازگردیم و خاطرات خوبی از آن روزها به یادگار مانده است.
پس از دوران دفاع مقدس روایتگر آن روزها شدم و هر سال به کردستان اعزام میشوم تا روایتگر روزهای دفاع مقدس باشم و بتوانم خاطرات و حال و هوای روزهای دفاع مقدس را به نسل جوان منتقل کنم.
دارای چهار دختر هستم و هرسال خانواده خود را به مناطق جنگی برای بازدید میبرم و این بازدیدها موجب میشود تا از آن روزها فاصله نگیریم و هدف اصلی خود از انقلاب و دفاع مقدس را فراموش نکنیم.
انتهای پیام
نظرات