به گزارش ایسنا، بر اساس تعریفی که در لغتنامه دهخدا آمده است، قسم نوعی اقرار و اعتراف است که شخص از روی شرف و ناموس خود بیان میکند و خداوند یا بزرگی را شاهدِ حرف یا عمل خود میگیرد. قسم به «حضرت عباس(ع)» از جمله قسمهای رایجی است که مردم نقاط مختلف کشور در گفتار خود به کار میبرند. حضرت عباس(ع) به دلیل جایگاه ویژهای که در واقعه کربلا دارد، در میان مردم به «علمدار کربلا»، «سقای دشت کربلا»، «قمربنی هاشم» و القاب دیگری مشهور است. از این رو در میان قسمهای مربوط به «حضرت عباس(ع)» گاهی از القاب آن حضرت نیز در عبارت قسمها یاد میشود. در ادامه به برخی از «قسمهای حضرت عباس(ع)» که در شهرهای مختلف معروف است میپردازیم.
در کنگاور استان کرمانشاه یکی از قسمهای معمول مردم «حضرت عباس وکیلی» است که در هنگام معامله یا خرید و فروش جنس و اختلاف در قیمت اجناس به زبان میآورند. در شهر صحنه این استان نیز هنگامی که شخصی میخواهد با دیگری شراکت داشته باشد و یا معاملهای بکند یا پولی به اسم امانت یا قرض به دیگری بدهد، قبض و رسید پول را مابین خود و آن شخص میگذارد، سپس آن را به عنوان «شمشیر ابوالفضل(ع)» قلمداد میکنند و سپس هر دو به وجدان خود قسم میخورند که هیچکدام به خطا نروند و به عهد خود وفادار بمانند. همچنین در میان مردم شهر صحنه عباراتی چون «به حضرت عباس قسم» و یا «به ابوالفضل قسم» سوگندهایی معمول است.
در بخش یزدان آباد شهر زرند استان کرمان، مردم اینگونه با عبارات «به حضرت عباس»، «به تیغ برنده حضرت عباس»، «عباس وکیلی» و «به قمر بنی هاشم» در روابط خود قسم میخورند.
در زیوان فشاپویه شهر ری نیز عبارت «به دستهای قطع شده حضرت عباس» از جمله قسمهایی است که مردم در مواقع خاص بر زبان جاری میکنند.

مرا ناامید نکن چنانچه حضرت عباس(ع) ناامید نشد
اهالی شهر قزوین در قسمهای خود از نام حضرت عباس(ع) برای انکار کاری و یا یاری خواستن از خداوند برای برآورده شدن حاجت خود استفاده میکنند؛ مثلاً اگر کسی کاری را به او نسبت داده باشد ولی او انکار کند، قسم میخورد که: «به دست ابوالفضل که در نهر القمه از تن افتاد قسم» من این کار را نکردهام و یا این طور قسم میخورد: «به چشم تیر خورده حضرت عباس قسم» و یا «به مشک تیر خورده قمر بنیهاشم». همچنین مادرانی که در حالت ناامیدی و تضرع از خداوند طلب حاجتی داشته باشند، این طور قسم میخورند: «به چشم تیر خورده، مشک تیر خورده و دو دست قلم شده حضرت عباس قَسَمِت میدهم، خدایا مرا ناامید مکن آنچنان که حضرت عباس ناامید نشد.»
حوالهات به شمشیر حضرت عباس(ع)
در میان اهالی ایزدخواست آباده یکی از قسمهایی که گفته میشد این عبارت بود: «به حضرت عباس قسم که عثمانلو بیوضو اسمش نمیاره»، یعنی به حضرت عباس قسم که عثمانلو (یکی از سران ایلهای عشایری) بدون وضو نام او را بر زبان جاری نمیکند. همچنین شمشیر حضرت عباس(ع) میان اهالی ایزدخواست در هنگام گفتگوی دو نفر، واسط و شاهد برای انجام کار قرار میگیرد و میگویند: «به حضرت عباس بین من و تو اگر فلان کار را بکنی یا فلان کار را نکنی» و یا میگویند: «حوالهات به شمشیر حضرت عباس(ع)» باشد.
در روستای لطفآباد بخش درگز شهر مشهد، قسم خوردن به حضرت عباس(ع) به گویش محلی و به این عبارت ادا میشود: «حضرت عاباس حَقی چَن» و یا «حضرت عاباسی کَسِلَن قولی چن».
میان اهالی شهر لردگان در استان چهار محال و بختیاری نیز مردم به زبان لُری، به آن حضرت قسم یاد میکنند و میگویند: «وه دو دَسَّ بُرییه ابوالفرض»، یعنی به دو دست بریده ابوالفضل(ع) قسم.
در شهر گلپایگان برای آنکه کسی را قسم بدهند، یک تو دویی (تو دانی) در ابتدای عبارت قسم خود به کار میبرند. مثلاً میگویند: «تو دویی و حضرت عباس»، یعنی تو دانی و حضرت عباس نسبت به قول یا فعلی که مدنظر است.

ترس از قسمگیر شدن
همچنین مطابق یکی از اسناد موجود مربوط به شهر بوشهر، «دردشتیها» که از اهالی خورموج هستند، زیاد قسم میخورند و موقعی که صحبت میکنند به خاطر آنکه طرف مقابل باور کند، مدام به خدا و پیغمبر و امامان قسم یاد میکنند؛ از جمله این قسمها نام حضرت عباس(ع) است که میگویند: «به حضرت عباس» و یا «به شمشیر ابوالفضل». در تنگستان بوشهر نیز همین قسمها رایج است و در «برازجان» مردم هنگام قسم خوردن میگویند: «به همو حضرت عباس» و یا «به همو ابوالفضل العباس».
اهالی شهر دردشت بندرعباس کمتر قسم میخورند و معتقدند که قسم بلافاصله دامنگیر شخص قسم خورده میشود؛ ولی زمانی که ناچار باشند و کاملا هم از گفتار خود مطمئن باشند، قسم میخورند. البته آنها «به حضرت عباس (ع)» اصلاً قسم نمیخورند، چون میترسند که فوری قسمگیر شوند.
در شمال کشورمان در بخش عالیچنگل شهر آمل، از جمله قسمهای مرسوم این عبارت است: «مِر به ابوالفضل» و یا «مِر به حضرت عباس». معنی این عبارت سوگند به حضرت عباس(ع) است. در بندر انزلی نیز قسمهایی چون «به ابوالفضل العباس»، «به ابوالفضل»، «به قمر بنیهاشم»، «به دست بریده ابوالفضل» و «به دو بازوی شده ابوالفضل» میان اهالی شایع است.

حوالهام به این عَلَم!
در شهر لای بید اصفهان اگر کسی را بخواهند به حضرت عباس(ع) قسم دهند، او را پای عَلَم حضرت عباس در یکی از تکیهها و یا مسجد محل میبرند، سپس شخص دست خود را به عَلَم گرفته و برای طرف مقابل قسم یاد میکند و میگوید: «حواله من به این عَلَم حضرت عباس اگر من اطلاعی از فلان احوال شما داشته باشم» و به این طریق خود را بیگناه و مبرا میکند.
در خرمآباد لرستان نیز برخی از قسمها به این صورت ادا میشود: «وِ حضرت عباس»، یعنی به حضرت عباس و یا «حضرت عباس مابِنَ»، یعنی حضرت عباس بین ما و یا «حضرت عباس نوم رِئم بِگِرِ»، یعنی اگر فلان کار را بکنم حضرت عباس جلوی راهم را بگیرد.
جالب ترین سندی که درخصوص قسمها موجود است در ناظم شهر ملایر و مربوط به قسم خوردن به حضرت عباس (ع) است. مردم این روستا قسم به ابوالفضل (ع) را از هر قسم دیگری معتبرتر و مهمتر میدانند. در این روستا یکی از قسمهایی که میان مردم مرسوم است قسم «تکیه ابوالفضل» نام دارد، به این صورت که اگر طلبکاری از بدهکار بخواهد به «تکیه ابوالفضل» قسم بخورد، او را نزدیک در تکیه میبرد و میگوید سه مرتبه بگو: «به این تکیه حضرت ابوالفضل من بدهکار تو نیستم و بعد برو دنبال کارت». سپس بدهکار روبه روی تکیه میایستد و در حالی که هر دو دست را مقابل صورت خود گرفته و اشاره به تکیه دارد، میگوید: «به این تکیه ابوالفضل من بدهکار تو نیستم».
آداب خاص قسم «هفت گام» در اختلافات عمیق
مهمترین و شدیدترین قسم به حضرت ابوالفضل (ع) در این روستا قسم «هفت گام» است. این قسم دارای یک تشریفات و آداب و رسوم خاص و در عین حال تکان دهنده است، از این رو خیلی کم و به ندرت یاد میشود؛ زیرا هرگاه پای قسم هفت گام به میان دو یا چند نفر بکشد، به دلیل اهمیتی که دارد، مردان خیر روستا جمع میشوند و میکوشند به هر طریقی که باشد، دعوا را فیصله دهند و اگر هم احیاناً طرفین حاضر به سازش نشوند و بخواهند قسم یاد کنند؛ همگی محل اجرای قسم هفت گام را ترک میکنند؛ زیرا عقیده دارند که مشاهده این قسم جایز نیست و بیننده باید مبلغی پول کفاره بدهد.
تشریفات و آداب «قسم هفت گام» به این نحو است که شخص قسم خورده باید ابتدا پاک و طاهر باشد، یعنی استحمام کند و بعد وضو بگیرد وقتی این کارها را انجام داد، در جای نسبتاً وسیعی رو به قبله میایستد و با پیمودن هفت قدم، هفت کُپه خاک هم با دست روی زمین جمع ، یعنی به فاصله هر یک قدم یک کُپه خاک به وجود میآورد و بعد بر میگردد. یک گام دورتر از اولین کپه ی خاک سرپا میایستد و سپس گام اول را بر میدارد و با صدای بلند میگوید: «این یک گام» و بلافاصله نیمخیز میشود و کپه خاک را با دست به اطراف پخش میکند. آن گاه به طرف کُپه دوم خاک میرود و به همین صورت عمل میکند تا به نزدیک کُپه هفتم میرسد. وقتی که به کپه آخر یعنی هفتم رسید با صدای نسبتاً بلندی میگوید این هفت و بلند میشود و هر دو کف دست را به موازات صورت خود میگیرد و میگوید: «این ابوالفضل خانهام را مثل این کپه خاک از هم بپاشد من مدیون فلانی نیستم» و پی کارش میرود.
البته با اینکه بزرگترهای روستا قدغن میکنند که کسی در محل اجرای سوگند بماند، با این وجود برخی بیتوجهی میکنند و برای تماشا جمع میشوند و پس از انجام مراسم قسم هر کدام سکهای به عنوان کفاره قسم در همانجا روی کُپه خاک میاندازند تا یک نفر که مستحق باشد، آن را بردارد. این قسم تنها موردی است که همراه با آداب خاصی صورت میگیرد و در مواقعی که اختلاف عمیق باشد یا میان طرفین شبههای خاص وجود داشته باشد که با وساطت ریش سفیدان روستا نیز به نتیجه نرسد، اجرا میشود.
پینوشت: این گزارش با استفاده از اطلاعات مقاله «تأملی بر قسمهای مربوط به حضرت عباس(ع) در فرهنگ مردم» نوشته سیدعلیرضا هاشمی، منتشر شده در فصلنامه «فرهنگ مردم» واحد فرهنگ مردم مرکز تحقیقات صدا و سیما تهیه شده است.
انتهای پیام
نظرات