به گزارش ایسنا، بررسی و مطالعه فرآیند توسعه محیطهای مسکونی در شهرهای ایران، نمایانگر شــکلگیری بحران کیفیت و شــرایط نابسامان این محیطها اســت که میتواند ناشــی از مهمترین پیامدهای سیاستهای توسعه شــهری باشــد. این بحران در درجه اول، حاصل تغییــر در ویژگیهای جمعیتــی- اجتماعی و نگرشهای فرهنگی و پاســخ به نیازهای متنوع و فزاینده در بازار مســکن اســت و در درجه دوم، حاصل توسعه نگرش تکبعدی و کمیتگرا به محیطهای مســکونی به عنوان تفکر برخاسته از زمینه اجتماعی و اقتصادی و نیاز سریع به تأمین مسکن اقشار مختلف مردم است. این نیاز کمی، توجه به کیفیتهای بنیادین محیطهای مسکونی را محدود کرده و در اولویتهای بعدی قرار داده است.
بنا بر گفتههای صاحبنظران، کمتوجهی به کیفیتهای محیطی در طول زمان به عدم رضایت خودآگاه یا ناخودآگاه از محیطهای مسکونی منجر میشود. از طرف دیگر با توجه به ماهیت چندگانه مفهوم کیفیت و وجــود مراتبی از رویکردهای عینیت محور تا ذهنیت محور در ارتباط با مســاله کیفیت که نگرشهای گوناگونی را نســبت به جهان هستی نشــان میدهد، میتوان نتیجه گرفت که کیفیت به مفهومی نســبی با ابعاد گسترده و بار معنایی فراتر از معنای بدیهی و معمول آن مبدل شده است که شناخت مؤلفههای معرف کیفیت را جهت کیفیت بخشی به محیط دچار مشکل میکند. به علاوه تا مؤلفههای معرف کیفیت و معیارهای طراحی جهت کیفیت بخشـی به محیط مشخص نشـوند، نمیتوان به بحث در زمینه عوامل مؤثر در کیفیت بخشی به محیطهای مسکونی جهت رفع بحران کیفیت دســت یافت.
در تحقیقی که با محوریت این موضوع توسط پژوهشگران دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران انجام شده است، عوامل مؤثر بر ارتقاء کیفیت محیط مجتمعهای مسکونی مورد تحلیل واقع شدهاند.
آنها برای پاسخ به این پرسش اساسی که چه عواملی بر ارتقاء کیفیت محیط مسکونی تأثیرگذار بوده و چگونه این عوامل، سنجش کیفیت فضا را در گونههایی از مسکن میسر میکنند، مشخصات فردی ساکنان، قابلیت فضاهای بینابینی و کیفیت طراحی معماری را در نظر گرفتند.
نتایج این تحقیق نشان میدهند که مدت سکونت، سطح تحصیلات، سن و نوع تملیک در بخش مشخصات فردی در کیفیت بخشی به محیط مؤثر هستند.
به گفته علیرضا عینیفر، استاد و محقق دانشکده هنر و معماری پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران و همکارانش، «نتایج حاصل از سنجش نشان داد که بیشترین میزان نارضایتی ساکنان از محیط مسکونی و مهمترین شاخص جهت ارتفاء کیفیت بنا مربوط به دسترسیپذیری در سطح مجتمع مسکونی است».
آنها میگویند: «نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل عناصر تشــکیلدهنده کیفیت محیط نشان داد که فضای موسوم به فضای ۲ در سطح واحد همســایگی (که به ویژگیهای فضاهایی که محیط مســکونی را بــه محلههای همجوار مرتبط میکند، میپردازد)، فضای ۲ در ســطح مجتمع مســکونی (که به ویژگی فضاهای واقع شــده در محوطه بین بلوکها مانند فضاهای سبز، محلهای نشستن و جمع شدن، زمینهای بازی، زمینهای ورزش و محلهای پارک ماشین میپردازد) و فضای ۳ در سطح واحد مسکونی (که به ویژگی های فضاها و جدارههایی که بین واحد مسکونی و محیط مســکونی قرار میگیرند، میپردازد)، فضاهای مهمتری از نظر ساکنین هستند».
همچنین بر اساس یافتههای این تحقیق، شاخصهای فضای ســبز و سرزندگی اجتماعی در فضای ۲ ســطح واحد همســایگی (با توجه به اهمیتی که در سیمای ظاهری مناســب منطقه و اهمیتــی که در تجمع افراد در این ســطح دارند)، دسترســیپذیری در فضای ۳ ســطح مجتمع مســکونی (با توجه به اهمیتی که این شاخص در تشــخیص و شناسایی جدارهها و مرزهای اطراف محوطه دارد) و فضای ســبز و احساس تعلق در فضای ۲ سطح واحد مســکونی (با توجه به اهمیتی که فضای سبز در محفوظ بودن از عوامل محیطی، حفظ حریم امن واحدهای مسکونی و احساس آرامش ســاکنان و اهمیتی که احساس تعلق به ماندن طولانی در فضا به دلیل امکان ارتباط اجتماعی مناســب دارد)، مهمترین شاخصها در ارتقاء کیفیت بنا هستند.
این یافتههای علمی پژوهشی که توجه به آنها میتواند موجبات بهبود کیفیت محیط مجتمعهای مسکونی را فراهم آورد، در فصلنامه «هویت شهر» متعلق به دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات منتشر شدهاند.
انتهای پیام
نظرات