به گزارش ایسنا، وطن امروز در سرمقاله خود به قلم محمدحسین مهدویزادگان اهمیت سفر رئیسجمهور به پاکستان را بررسیکرده که در ادامه میخوانید:
رئیسجمهور کشورمان در راس هیاتی بلندپایه به اسلامآباد سفر کرد تا ضمن تاکید بر عزم جمهوری اسلامی ایران و همسایه شرقی برای تقویت و تعمیق روابط، استراتژی تکثیر زمینهای بازی در حوزه سیاست خارجی کشورمان را در عمل پیادهسازی و اجرا کند.
استراتژی تکثیر زمینهای بازی، در تعارض با استراتژی کدخدامحوری و در راستای تبلور سیاست خارجی متوازن (بر اساس وزن راهبردی بازیگران و نسبت آنها با منافع ملی کشورمان) طراحی شده و در دولت سیزدهم، شاهد تکمیل بایستهها، اجزا و مولفههای آن هستیم. واقعیت امر این است که آمریکا و رژیم اشغالگر قدس، حساسیت زیادی بر تعمیق روابط ۲ کشور همسایه دارند زیرا هر ۲ بازیگر، مسلمان و دارای قدرت موازنهسازی در منطقه شبهقاره هند و غرب آسیا هستند.
در جریان تحولات پسا یازده سپتامبر ۲۰۰۱، دولت جورج واکر بوش پاکستان را تبدیل به نقطه ثقل راهبردپردازی خود در آسیا کرد و حتی عملیات اشغال افغانستان را پس از تهدید ژنرال پرویز مشرف، رئیسجمهور وقت پاکستان و دعوت اجباری وی به انفعال، صورت داد. امروز خیزش گروههای ضد صهیونیست و شکلگیری جریاناتی که طرفدار سیاست خارجی ضد سلطه در اسلامآباد، لاهور، کراچی، کویته، راولپندی و پیشاور هستند، منجر به نگرانی و وحشت شدید تلآویو و واشنگتن شده است. در همین راستا، آمریکا با تقویت پنهان گروه تکفیری جیشالظلم و رهسپار ساختن آن به استان سیستانوبلوچستان در خاک کشورمان جهت انجام عملیاتهای تروریستی، سعی کرده است اختلافات امنیتی مزمنی میان ۲ کشور همسایه خلق کند.
اگر چه مطالبه جمهوری اسلامی ایران مبنی بر مبارزه با جیشالظلم و اقدام قاطعانه کشورمان در قبال هر گونه تحرکی از سوی این گروه متوحش قویا به قوت خود باقی است اما در عین حال تهران ابعاد فرامنطقهای این ماجرا و نقش واشنگتن در خلق اختلافات راهبردی مزمن میان ۲ بازیگر بزرگ جهان اسلام را رصد میکند. بر همین مبنا بود که توطئه ماههای گذشته غرب و رژیم اشغالگر قدس مبنی بر خلق تنشهای دوطرفه میان ایران و پاکستان با هشیاری و ذکاوت طرفین ناکام ماند.
نکته دیگر اینکه به واسطه موقعیت ژئوپلیتیک ۲ کشور، همکاری و فراتر از آن، همافزایی تهران و اسلامآباد میتواند منتج به خلق منظومهای در شبهقاره شود که حکم یک «متغیر مستقل» را در معادلات و محاسبات استراتژیک و امنیتی این حوزه ایفا کند. بر این اساس، جریانات دوست و دشمن ملزم خواهند شد هرگونه تحرک خود در حوزه شبهقاره را اجبارا با ثوابت و ارکان این منظومه راهبردی تطبیق دهند و این موضوع قطعا کابوسی برای آمریکا و رژیم اشغالگر قدس محسوب میشود. عزم دولت سیزدهم برای گذار از انحصار تاکتیکی و مقطعی روابط تهران – اسلامآباد و ارتقای آن به سطح روابط راهبردی، قابل مشاهده و تقدیر بوده و سفر رئیسجمهور کشورمان به پاکستان نیز در همین راستا قابل ارزیابی و تحلیل است. بدون شک دشمنان موانعی را پس از این سفر در مقابل طرفین (در مسیر تعمیق روابط فیمابین) ایجاد خواهند کرد که مواجهه با آنها، درایت و نگاه عمیق این دو را میطلبد.
نکته آخر، معطوف به ظرفیت گسترده و استثنایی نهفته در سواحل مکران و تاثیر آن بر توسعه جایگاه اقتصادی متقابل هر ۲ کشور همسایه باز میگردد. رهبر معظم انقلاب اسلامی، همواره بر اهمیت سواحل مکران، به عنوان گنجی پنهان تاکید فرمودهاند. سرمایهگذاری زیرساختی و تبعی در این منطقه، مصداق تام و عینی همافزایی طرفین در مسیر رشد و توسعه اقتصادی است. بخشی از سواحل مکران در استان سیستانوبلوچستان کشورمان و بخش دیگری از آن، در ایالت بلوچستان پاکستان قرار دارد. از این رو میتوان سواحل مکران را به ۲ بال برای توسعه همزمان و متوازن اقتصادی در ۲ کشور تشبیه کرد. در این باره ما نیاز به تدوین نقشه راه اقتصادی و توسعهای مشترک داریم. از بین بردن موانع بروکراتیک، امنیتی و سیاسی موجود در تحقق ابعاد گوناگون همکاری ایران و پاکستان در توسعه سواحل مکران، یک الزام (و نه صرفا یک مطلوبیت) محسوب میشود و قطعا در این راستا، گامهای موثری در جریان سفر رئیس قوه مجریه به اسلامآباد برداشته خواهد شد.
انتهای پیام
نظرات