به گزارش ایسنا، شاهر الشاهر، استاد روابط بینالملل دانشگاه چین در یادداشتی که در پایگاه راهبرد معاصر منتشر شد نوشت:
منطقه در شرایط تنش، بیثباتی و احتمال سرایت گلوله های آتشین جنگی به سر میبرد که دامنه آن بسیاری از کشورهای منطقه را دربر میگیرد؛ کشورهایی که مشخص شده است با تمام قدرت به دنبال جلوگیری از ورود به جنگ علنی با رژیم صهیونیستی هستند.
محور مقاومت در سیاستی منطقی خواهان جنگ نیست و بر راهبرد پیروزی با کسب امتیاز تمرکز میکند و می داند بروز درگیری با رژیم صهیونیستی پای دیگر کشورها را به تقابل منطقه ای باز می کند. رژیم بحران زده صهیونیستی که در نتیجه شکست راهبردی خود در دستیابی به اهداف اعلام شده اش قبل از جنگ غزه سرخوردگی بزرگی تجربه می کند، تنها طرفی است که می خواهد پای آمریکا را به جنگ غزه و گسترش آن باز کند.
تحریک ایران به وسیله رژیم صهیونیستی در رأس روندها قرار دارد، به ویژه اینکه ایران امروز به نخستین تهدید برای رژیم صهیونیستی تبدیل شده است و در تقابل مستقیم با آن قرار دارد. ترور شهید اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی سابق حماس در تهران نمی تواند بدون پاسخ باشد، به ویژه اینکه صهیونیست ها در هر صورت به سیاست ترور مسئولان ارشد مقاومت ادامه می دهند.
آنچه در ایران اتفاق افتاد به تنهایی مربوط به تهران نیست، بلکه پیامی برای محور مقاومت است. واکنش واحد و همزمان مقاومت نیز غیرمنتظره و غیرقابل تصور است، به ویژه اینکه ایران به تنهایی قادر به پاسخگویی است، بنابراین، طبق چشم انداز خود عمل خواهد کرد. ابهام در زمان و نوع پاسخ قطعی ایران خسارت های اقتصادی بزرگی بر رژیم صهیونیستی وارد کرده است و شهرک نشینان در وحشت و ترس شب را به صبح می رسانند. می توان گفت، خوانخواهی ایران دارای نکات مثبت بسیاری برای مقاومت است.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی و تأکید مقام های ایرانی مؤید این است پاسخ و خونخواهی جمهوری اسلامی قطعی خواهد بود و هیچ کس حق ندارد ایران را از این کار منصرف کند، زیرا بخشی از حقوقی است که به وسیله قوانین بین المللی برای تهران محفوظ عنوان می شود. محاسبات ایران پیچیدهتر، منطبق با قوانین بینالمللی است و به جهان تأکید میکند اگر شورای امنیت سازمان ملل متحد میتوانست عدالت را اجرا کند و رژیم صهیونیستی را از تکرار جنایت هایش باز دارد، ایران وارد مرحله پاسخگویی و به اقدام انتقام جویانه متوسل نمیشد.
نقض قواعد بینالملل به وسیله رژیم صهیونیستی قبل از هر چیز توهین به آمریکاست، به ویژه اینکه مبنای کار خود را برای هماهنگی با روندهایش در رهبری جهان بنا نهاده است و میخواهد به جهانیان ثابت کند همچنان قادر به محافظت از آنهاست.
رژیم جعلی صهیونیستی از بدو تأسیس ناقض قوانین بینالمللی بوده، تا جایی که به این باور غلط رسیده است که باید اینچنین باشد و همینطور باقی بماند. ترور شهید هنیه ما را وادار می کند درباره ایده تفرقه در کابینه جنگی رژیم صهیونیستی تجدید نظر کنیم؛ آنچه اتفاق افتاد چیزی جز نتیجه طرحی امنیتی که به وسیله نهادهای امنیتی رژیم صهیونیستی اجرا و به بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر این رژیم ارائه شد، نیست.
قطعی بودن پاسخ ایران
منطقه غرب آسیا با توجه به اهمیت راهبردی و نقشی که در حفظ امنیت نفت و گاز بسیاری از کشورهای جهان دارد، قلب تپنده جهان است و این اهمیت پس از جنگ اوکراین افزایش یافت. با توجه به ثروت منطقه و تمایل رژیم صهیونیستی به کنترل آن، نمی توان ایده جنگ غزه را از تمایل رژیم صهیونیستی برای انتقال جمعیت خود به سرزمین های اشغالی جدا کرد، زیرا نمی تواند تصور کند چنین ثروتی به فلسطینیان بازگردد.
رژیم صهیونیستی دارای پنج میدان گازی بزرگ است که سال گذشته ۲۲ میلیارد متر مکعب گاز تولید کرد، ۴۴ درصد آن به صادرات خارجی اختصاص دارد و مابقی برای مصارف داخلی است. قبل از عملیات «طوفان الاقصی»، رژیم صهیونیستی آرزو داشت به هاب منطقه ای صادرات گاز تبدیل شود.
حفاظت از میادین گازی ۱ میلیارد دلار بار مالی بر دوش رژیم صهیونیستی گذاشته است، به ویژه اینکه هدف قرار دادن آن، این رژیم را به دوران قبل از اتصال برق برمی گرداند و حرکت حمل و نقل به آنجا را فلج می کند. این خسارت بر اردن و مصر نیز تأثیر خواهد گذاشت، زیرا مصر روزانه ۱ میلیارد و ۱۵۰ فوت مکعب از رژیم صهیونیستی و اردن ۹۸ درصد گاز خود را از رژیم صهیونیستی وارد می کنند.
کشورهای اروپایی نیز نگران هستند، به ویژه اینکه در حال حاضر بسیاری از نیازهای نفت و گازی خود را به ویژه پس از جنگ اوکراین از منطقه مدیترانه شرقی تأمین می کنند. در این میان زمزمه هایی از تلاشهای عربی و بینالمللی برای متقاعد کردن تهران به پاسخ ندادن شنیده می شود. از منظر عملی و با توجه به درک دیدگاه و موضع تهران در قبال جنایت رژیم صهیونیستی که فقط با خون پاک میشود، به نظر میآید تلاش ها با شکست مواجه شود.
نکته عجیب اینکه وقتی به رژیم صهیونیستی حمله میشود، غرب شعار «حق دفاع از خود رژیم صهیونیستی » را مطرح میکنند و زمانی که این رژیم به محور مقاومت حمله میکند، فریاد «کاهش تنش» بلند میشود. صحبت از مذاکره آمریکا با ایران و دادن امتیاز بیشتر به ایران مشکلی را حل نمی کند، زیرا در ظاهر ممکن است مذاکره به قیمت خون فلسطینیان به نظر آید.
جمهوری اسلامی ایران از نقض حاکمیت خود نمی گذرد و انتقام خون میهمانش را می گیرد. رویکرد آمریکا به آنچه در منطقه اتفاق میافتد، حمایت مطلق از رژیم صهیونیستی و تمایلش برای دفع حملات به این رژیم است، اما به هر کسی که حمله کند، حمله نخواهد کرد، بهویژه اینکه راهبرد جنگ نیابتی را مشابه آنچه در اوکراین اتفاق می افتد، ترجیح داده است.
دامنه نفوذ رژیم صهیونیستی در منطقه کاهش یافته و افسانه «ارتش شکست ناپذیر» به زباله دان تاریخ پیوسته است و آمریکا دیگر آن نقش حمایتی گذشته را ندارد. آمریکا متعهد به حفاظت از رژیم صهیونیستی است و می خواهد آن را از دست ندهد، لذا ظاهراً به دنبال توقف جنگ است که بر ناتوانی خود و صهیونیست ها سرپوش بگذارد.
ایران میان آنچه در غزه در حال وقوع است و حق خود در پاسخ به رژیم صهیونیستی تمایز قائل می شود و میخواهد به گونهای جلوه ندهد که گویی مانع روند حل مناقشه است، بنابراین تأکید میکند از هر چیزی که فلسطینیان میپذیرند، حمایت میکند.
انتهای پیام
نظرات