به گزارش ایسنا، مهدی فضائلی، تحلیلگر سیاسی در یادداشتی در سرمقاله صبح نو نوشت:
از اربعین بسیار گفته، شنیده و دیدهایم؛ از عظمتش، از فضای عجیب و غریبش که تا از نزدیک تجربه نشود فهمش دشوار است؛ از مهماننوازی موکبداران که پیوسته بذل و بخشش میکنند، از پیر و جوان، زن و مرد و سالم و ناتوان جسمی که مسیرهای طولانی را در سرما و گرما طی میکنند تا به کربلا برسند و بعضا همینکه گنبد و بارگاه حسین بن علی (ع) را میبینند، عرض ارادت کرده و باز میگردند!
از افراد صاحب مکنت و جایگاه اجتماعی که در این مسیر و این ایام به کارهای دون شأنشان با افتخار تن میدهند. از پاکستانیهای عاشق که چندین هزار کیلومتر را در کشور خود زمینی سفر میکنند تا به ایران برسند و بیش از دو هزار کیلومتر را در ایران میپیمایند تا به عراق و سپس کربلا برسند.
از حضور اهل سنت تا پیروان ادیان دیگر از زرتشتی گرفته تا مسیحی و بودایی!
از بزرگترین اجتماع بشری، طولانیترین مسیر پیادهروی، طولانیترین، متنوعترین و بیشترین پذیرایی از میهمانان و ترینهای دیگر. و دهها و صدها صحنه و نکته شگفتانگیز آشکار و پنهان دیگری که در این رویداد قابل مشاهده و یا نیازمند کشف است. حال این پرسش قابل طرح است که این همه صحنههای بینظیر و استثنایی را فقط باید دید، گفت و شنید و از کنار آنها عبور کرد یا این شگفتیها میخواهد ما را به حقیقتی رهنمون کند؟
میشود این رویداد عظیم را در همین ظواهر جذاب و منحصربهفردش، محدود و محصور کرد و از ریشهها و عمق آن غفلت کرد؟ قطعا نه! اربعین پرده دیگری از عاشورا و اصلا برای بهتر دیده شدن عاشوراست. اگر عاشورا تلفیقی از شور و شعور است، اربعین نیز چنین است و اگر شور عاشورا برای شعور بیشتر درباره این واقعه است؛ شور اربعین نیز راهی است برای شعور نسبت به خالق این رویداد که کسی نیست جز خود حسین بن علی (ع). حال اگر به زیارت کوتاه؛ اما عمیق اربعین نگاه کنیم میتوانیم پاسخ این سوال را دریابیم. زیارت اربعین که امام عسکری (ع) خواندنش را از ویژگیهای اهل ایمان برشمردهاند، فرازهای مختلفی دارد که به دو فراز آن اشاره میکنم. نخست، فرازی که به فلسفه قیام حضرت اباعبدالله الحسین (ع) اشاره میکند و میگوید:
«وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ.»
(و جانش را در راه تو بذل کرد تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی گمراهی برهاند.)
همه عاشورا برای این بود که انسانها از ظلمات گمراهی خارج و به وادی نور هدایت شوند و برای رهایی از نادانی و تحیر و سرگردانی در گمراهی. این جهالت و این تحیر، اختصاص به انسانهای روزگار امام حسین (ع) نداشت و در همه زمانها و همه مکانها قابل تکرار بوده و خواهد بود. بنابراین رویداد عظیم اربعین، نورافکنی به تاریکخانه جهالت و گمراهی است که ما و بشر دوران ما گرفتار آن است.
این جهالت و گمراهی یک بُعد فردی دارد و یک بُعد اجتماعی؛ اما ریشه هر دو، غرور، فروختن آخرت به ثمن بخس دنیا، فروافتادن در هواهای نفسانی و اطاعت از انسانهای حقیر به جای اطاعت از خدا و پیامبر (ص) است.
در فراز دیگر زیارت اربعین، به پیوند مستحکم خود با امام شهیدان تصریح و تأکید میکنیم تا جایی که برای همراهی با امام زمان (عج) آمادگی کامل خود را اینچنین اعلام میداریم:
«وَنُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّیٰ یَأْذَنَ اللّٰهُ لَکُمْ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لَامَعَ عَدُّوِکُمْ»
(و یاریام برای شما آماده است تا خدا به شما اجازه دهد، پس با شمایم نه با دشمنانتان.)
در این فراز، علاوه بر تجدید عهد با امام زمان (عج) و اعلام آمادگی برای یاری ایشان، یک نکته بسیار مهم دیگر نیز جلب توجه میکند و آن، مرزبندی و عدم همراهی با دشمنان است. اهل اربعین نمیتوانند با دشمنان اربعین و راه نورانی ائمه اطهار، همراهی و همسویی داشته باشند و این افتراق و جدایی را با صدایی رسا اعلام میکنند. اربعین باید بصیرت و عمق بینش ما را تقویت کند تا از تاریکیها، گمراهیها و تحیرها برهاند. اربعین به ما نوری میدهد تا یزید و شمر زمان خود و ادامهدهندگان راه نورانی حسین بن علی (ع) را بشناسیم و آنها را از هم تفکیک کنیم. آری، اربعین یک آیین یا فستیوال نیست که بر اساس یک عادت تکرار و سپس تمام شود، بلکه شوری است شعورآفرین و شعورافزا که آثارش باید در زندگی فردی و اجتماعی ما نمود یابد. اربعینها خواهند آمد و رفت و این راه تا ظهور منجی عالم بشریت حضرت صاحبالزمان (عج) هر روز پر رهروتر از قبل ادامه خواهد یافت، انشاءالله.
انتهای پیام
نظرات