به گزارش ایسنا، متنی که میخوانید یادداشت کمال میرزا، تحلیلگر اردنی است که در پایگاه خبری تحلیلی راهبرد معاصر منتشر شده است:
دروغگویی، دروغگویی و دروغگوییهای بسیار، سیاست دشمن از روز نخست جنگ سیستماتیک نابودی مقاومت بوده، ولی پس از آغاز نبرد «طوفان الاقصی» به وسیله قهرمانان مقاومت فلسطین چیزی جز شکست صهیونیستی-آمریکایی رقم نخورده است.
اکنون مشکل این است رژیم صهیونیستی تلاش می کند از سه باگ امنیتی که توانست به آن دست یابد (جاسازی مواد منفجره در پیجرها، بستن شبکه تلویزیونی الجزیره و ترور فرماندهان نیروهای رضوان) برای اعتبار بخشی به دروغهایی که گفته است، استفاده کند تا بلکه بتواند نقطه ثقل عملیات نظامی را به تنهایی به جبهه شمالی منتقل کند.
ازجمله دروغهایی که رژیم صهیونیستی منتشر میکند و متأسفانه رسانهها آن را نزد افکار عمومی بازنشر میکنند، ادعای بمباران موفقیت آمیز هزاران سکوی پرتاب موشک در جنوب لبنان در حملات شدید هواپیماهای نظامی اش در ۴۸ ساعت گذشته است.
چنین اخباری هرچند کوتاه ولی پرتیراژ است، اهداف زیر را دنبال می کند:
نخست، ایجاد این تصور غلط که رژیم صهیونیستی از تمامی مکان ها، استحکامات و زیرساخت های حزبالله در جنوب لبنان اطلاع کامل دارد و آنها را بهعنوان «فضای باز» میخواند و قادر است در چشم برهم زدنی هدف قرار دهد و از بین ببرد.
دوم، گسترش روحیه شکست، ناامیدی و سرخوردگی میان مردم و جا انداختن این باور غلط که حزب الله با سرعت فزاینده ای توانایی ها، مؤلفه ها و قابلیت هایش را از دست می دهد و «این موضوع بیش از نوشیدن یک فنجان قهوه بیشتر طول نمی کشد».
سوم، مهم تر از همه اینکه حزب الله مورد باج خواهی قرار می گیرد تا منطق، مهارت و تعادل خود را در مدیریت نبرد کنار بگذارد و برای اثبات قدرتش، دست به واکنشی عجولانه و موازی با حملات و ادعاهای صهیونیست ها بزند.
جنگ منطقه ای همان چیزی است که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی و باند جنگی اش آرزو دارند، میخواهند از بنبست خارج شوند و بر ناتوانی خود را در دستیابی به هر یک از اهداف اعلام شده و نشده جنگ سرپوش بگذارند. اهداف اعلام شده همچون بازگرداندن اسیران در غزه، از بین بردن توانایی های مقاومت، خنثی سازی خطرشان در آینده و بازگرداندن شهرک نشینان نوار غزه و شمال به شهرک های خود. اهداف اعلام نشده نیز عبارتند از اشغال مجدد و الحاق نوار غزه و کرانه باختری به سرزمین های اشغالی، آواره کردن فلسطینیان (ازجمله فلسطینیان ۱۹۴۸) و بهانه تراشیدن و مساعد کردن اوضاع برای هدف قرار دادن تأسیسات هسته ای ایران .
با وجود این، اصرار رژیم صهیونیستی بر کوبیدن طبل جنگ، مقابله با حزب الله و همه سیاه نمایی های رسانه ای و تبلیغاتی با وجود گستاخی و قلدری، از ناامیدی آنها نسبت به آینده نبرد و تداوم جنایت هایشان حکایت دارد.
تاکتیک عاقلانه حزبالله در چنین شرایطی این است، سرعت و ضرباهنگش را برای تقابل و افزایش تنش در محدودهای که میخواهد حفظ کند ، بهگونهای که روند فرسایش ارتش صهیونیستی طولانی تر شود. علاوه بر این، با تمرکز بر تلاش و انتخاب دقیق اهدافی که از روز نخست دنبال و تثبیت کرده است، اجازه ندهد دشمن نیروهایش را فریب دهد و سرعت و ضرباهنگ خود را برای تقابل به مقاومت لبنان تحمیل کند.
هنوز هستند کسانی که می خواهند بر جنایت های صهیونیستی سرپوش بگذارند و به همین دلیل با وجود اینکه آن ها را دروغگو، فریبکار و ریاکار می دانند، اصرار بر کتمان و پنهان کاری خسارت های انسانی و مادی جنگ دارند. آنها همچنین بر انکار حزبالله و همه گروههای مقاومت پافشاری میکنند، هرچند بارها اعتراف می کنند آنها در رفتارشان صادق هستند. آخرین مورد تعهد سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان بود که گفت عملیات در جبهه شمال در هیچ شرایطی متوقف نخواهد شد تا توافقی در غزه حاصل شود که مورد قبول مقاومت فلسطین باشد و شروط آن ها را برآورده کند.
انتهای پیام
رژیم صهیونیستی در ابتدای جنگ لفاظیهایی می کرد مبنی بر اینکه لبنان را به عصر حجر برمیگرداند و قابلیتهای حزبالله را از بین میبرد و مجبور به عقبنشینی به آن سوی رودخانه لیتانی میکند، ولی اکنون با پذیرش شکست، همه لفاظی ها را کنار گذاشته است.
نظرات