مکان سوم دیگر نه تنها یک فضای فیزیکی بلکه یک مفهوم اجتماعی و فرهنگی به شمار میرود که با درهم تنیدن عناصر معماری، جامعهشناسی، فلسفه و هنر، بستری برای تجربههای غنی انسانی فراهم میآورد و از این حیث قابل تامل و بررسی بیشتر است.
مزدا نوبری، عضو هیات علمی گروه معماری و شهرسازی دانشگاه خیام مشهد در گفتوگو با ایسنا در خصوص مفهوم فضای سوم از دریچه جهان معماری اظهار کرد: ما باید الگوی طراحی شهری را از موضوع مکان به موضوع ادراک فضا تبدیل کنیم. باید به جای مکان سوم، فضای سوم در بستر اندیشه و زیست ما جاری باشد. فضایی که ویژگی اصلی آن اندیشیدن است و چرخهای پیوسته با تعامل اجتماعی دارد.
وی گفت: مکان سوم، کلمه ترجمه شدهای از Third Place است که «اولدنبرگ» یکی از تئوریسینهای حوزه جامعه شناسی شهری، آن را مطرح کرده است. این تفکیک در واقع یک تفکیک فیزیکی است. اولدنبرگ میگوید مکان اول، خانه است که در آن روزمرگی ما میگذرد، پس از آن، محل کار به عنوان مکان دوم قرار میگیرد و سپس نوبت به مکان سوم میرسد که شامل فضاهای مختلفی چون کافهها، میادین، پارکها، پیادهروها و غیره است.
وی افزود: قابلیت تفکیک فیزیکی فضا، شاید برای انسانی در جامعه اولدنبرگ وجود داشته باشد، یعنی امکان داشته باشد که فرد پس از استراحت و انجام امور منزل، کاملا ذهنش را از خانه کنار گذاشته و به محل کار خود رفته و ساعاتی بعد وارد بخش دیگری به نام مکان سوم شود، اما در سیستم ایرانی حداقل یک جایی از این تعریف ناقص است.
نوبری ادامه داد: به عقیده من ما باید یک مرحله از این موضوع جلوتر برویم و به جای مکان سوم به فضای سوم فکر کنیم؛ به این معنی که به یک فضای ذهنی سوم، چراکه ما ایرانیها همیشه خیلی جدی به مسئله تامل و اندیشه نگریستهایم. ما همان مردمی هستیم که میگوییم «ای برادر تو همان اندیشهای/ مابقی تو استخوان و ریشهای» پس آیا مکان سوم آقای اولدنبرگ، فضای با اولویت اول ما نیست؟ این مکان سوم اصولا فضای اول زیستی ما نیست؟ حتما همینطور است و به نظر من شایستهتر آن است که نام این مکان را فضای سوم بگذاریم و پس از آن، این فضا را در تمام زندگی خود جاری کرده، آن را بهتر درک کنیم و بر ویژگیهای آن تاکید ورزیم.
مکانِ سوم ایرانی، فضای آدمیت و اندیشه است
وی با اشاره به حضور همیشگی فضای سوم در معماری و شهرسازی ایرانی، گفت: به ابوسعید ابوالخیر میگویند در نیشابور عارفی آمده که صاحب کرامات بسیار زیادی است، میپرسد چه کراماتی؟ میگویند بر هوا میپرد، ابوسعید میگوید مرغی نیز این کند. میگویند بر دریا میرود، میگوید خسی نیز این کند، میگویند در آنی از شرق به غرب و از شمال به جنوب رود، میگوید ابلیس نیز این کند، میگویند پس کرامت چیست؟ میگوید کرامت آن است که در میان مردم و با مردم زید، از دختران ایشان بستاند و از دختران خود به ایشان دهد، با ایشان داد و ستد کند لیک یکدم از یاد خدا غافل نباشد. این از نظر ابوسعید کرامت است، اینکه ما بتوانیم نانوا و معلم و کاسب و غیره باشیم اما یک دم از یاد خدا غافل نباشیم. کرامت ایرانی اینچنین است و مکان سوم یعنی آن جایی که مکان آدمیت باشد، در خور چنین آدمی که از روزمرگی رهاست و میخواهد به سمت اندیشه برود، جایی که باید در همه زندگی جاری باشد و این جاری بودنش بیگمان، شکلی نیز میخواهد.
عضو هیات علمی گروه معماری و شهرسازی دانشگاه خیام مشهد افزود: فضاهای سوم را در گذشته معماری ایرانی زیاد میبینیم مثلا در بازارها چیزی تحت عنوان تیمچه داشتهایم که بازاریها میآمدند و مینشستند و یکدیگر را میدیدند. قهوهخانههای بازار نیز همه در تیمچهها بودهاند یعنی در واقع بازاریان، درست در بین کار یکدیگر را میدیدهاند و با هم به گفتوگوهایی کوتاه مینشستهاند. علاوه بر این در بازار ایرانی در کنار حجره، سکوییهایی وجود داشته به این صورت که سکوی یک حجره در سمت راست و در حجره دیگر در سمت چپ بوده است. بدین ترتیب کاسبان ۲ حجره در مواقعی روی این سکوها نشسته و با هم به گفتوگو میپرداختهاند.
نوبری با تاکید بر حضور پررنگ و معنادار فضای سوم در معماری ایرانی افزود: خانه ایرانی را در نظر بگیرید، در این خانهها نیز مکان سوم وجود داشته و خانه ایرانی با فضاهای سوم طراحی میشده است، برای مثال حیاط مرکزی خانه درست در میانه هیاهو و جنب و جوش زندگی، آن چیزی را که انسان از آسمان، زمین، گل، طبیعت و غیره میخواسته، برایش تامین میکرده است. همچنین در طراحی خانه ایرانی، خیلی وقتها خانهها فقط از کنار به هم چسبیده نبودند بلکه ممکن بود در چند ضلع با یکدیگر متصل باشند و هنگام زلزله در برابر مقاومت جانبی نیز همه با مقاومتی یکسان و شانه به شانه هم از شهر مراقبت کنند. اما امروز ما در طراحی این خانه ایرانی چهکردهایم؟ چه بلایی بر سر طراحی فضاهای سوم در این خانهها آمده است؟ زمان آن نرسیده که از خود بپرسیم آیا در دانشگاهها شیوه آموزش معماری صحیحی را برای دانشجویان این حوزه برگزیدهایم یا خیر؟ آیا سرفصلهای آموزشی ما باید آنهایی باشد که غربیها در آموزش معماری خود تعریف کردهاند؟
وی گفت: اگر بخواهیم به شیوه غربیها جلو برویم، مجبوریم همان نظام شهرسازی وحشتناکی را داشته باشیم که امروز برای خودمان درست کردهایم. البته غربیها از یک جایی به بعد متوجه شدند که اشتباه میکنند و الگوهای شهرسازی خود را تغییر دادند. ما متاسفانه همچنان همان الگوهای قدیمی غربی را پیاده و تکرار میکنیم، حتی در حال حاضر طرح تفصیلی مشهد را نیز بر اساس همان قواعد اجرا میکنیم . با توجه به چالشی که در حال حاضر در آن قرار گرفتهایم راه نجات این است که الگوی طراحی شهریمان را از موضوع مکان به موضوع ادراک فضا تبدیل کنیم، در غیر این صورت این آشفتگی و بیهویتی همچنان ادامه خواهد داشت.
عضو هیات علمی گروه معماری و شهرسازی دانشگاه خیام مشهد اضافه کرد: ما باید بدانیم که دیگر نه مکان سوم بلکه فضای سوم باید در بستر اندیشه ما وجود داشته باشد. آن موقع است که این فضای سوم را در جای جای فضاهایمان میگنجانیم و آن را به عنوان یک فضای جاری در نظر میگیریم.
جوان سرزمین من بیشتر از شکل و فرم به دیالوگ نیاز دارد
نوبری با اشاره به این بیت حافظ «هرچه هست از قامت ناساز بیاندام ماست/ ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست» خاطرنشان کرد: ادراک مردم و افراد کافی و وافی است، مردم ما فضا و خاصیت آن را میفهمند و بسیار خوب با آن ارتباط برقرار میکنند. مردم ما خودشان فضاها را تعریف میکنند و به آن شخصیت میدهند، حتی گاهی ممکن است شخصیتهایی را که ما برای فضاها تعریف میکنیم دوست نداشته باشند و ما به اشتباه نام این نپذیرفتن را ناهنجاری اجتماعی بگذاریم. در این مورد میتوانیم جامعه را به صورت یک کودک قلمداد کنیم که صادقانه تمناهای خود را بیان میکند و من به عنوان یکی از اعضای جامعه طراحان فضاهای زیستی معتقدم که ما صدای این کودک را نشنیدهایم و به آن توجه نکردهایم و والدین بسیار ظالمی دربرابر خواستههای آنها هستیم.
وی ادامه داد: حتی آن جایی که ادعا میکنیم این نیازها را شنیدهایم، پاسخهای شکلی به آن میدهیم درحالی که مردم از این مسئله عبورکردهاند. مردم تقاضای محیط و فضا دارند، تقاضای احساس در فضاهایشان را دارند و ما مطابق رشد آنها نسبت به خواستههایشان حرکت نکردهایم. ما همچنان به دنبال این هستیم که شکلها سفید باشند یا سیاه، قوس داشته باشند یا خیر. ما به دنبال نقد فرمها هستیم، ما در مورد شکلها دعوا میکنیم در حالی که جوان این سرزمین، بیشتر از شکل و فرم به دیالوگ، رودررویی و جایی برای مصاحبت نیاز دارد.
عضو هیات علمی گروه معماری و شهرسازی دانشگاه خیام مشهد افزود: وقتی از فضای معماری صحبت میکنیم، از ویژگیها و استانداردهای آن فضا نیز صحبت میکنیم، در این میان فضای سوم چندان استانداردپذیر نیست، بلکه ویژگیپذیر است و ویژگی اصلی این فضا این است که بتواند به شما قدرت اندیشیدن بدهد. این ویژگی اساسی یک چرخه پیوسته با تعامل اجتماعی نیز دارد.
نوبری گفت: از دیگر ویژگیهای این فضا میتوان به مقیاس اشاره کرد، مقیاس باید در تناسبی درست و صمیمی با ابعاد انسانی باشد. ویژگی بعدی انرژیهای شناخته شده در معماری مانند نور است، مورد بعدی فراهم کردن شرایط آسایش، گرما، سرما و غیره است و ویژگی مهم آخر بحث ماده و میزان استفاده از آن است. در فضای سوم چون صحبت از سکون برای اندیشیدن و تعامل میکنیم، ماده باید ترغیب به سکون و ماندن کند و هرچهقدر که این ماده از جنس طبیعت باشد بهتر این فضا را ایجاد میکند.
وی ادامه داد: معتقدم که نسل جوان ما آینده و فضاهای سوم خود را پیدا خواهد کرد. این نسل، امروز بهخاطر تغییر شیوههای کار و زندگی، نیازی نمیبیند که ازیک فضا به فضاهای دیگر برود بلکه اصولا فضای سوم در تمام کار و زندگی او جاری است. من درباره دنیا نمیتوانم نظر بدهم اما درباره جزیره کوچک خودمان، نظر خواهم داد؛ به قاطعیت میگویم که ما در حوزه معماری و شهرسازی از اندیشه این جوانان عقب افتادهایم. اندیشه جوانان ما در این حوزه بسیار پیشروتر است و آنها خودشان فضاها را برای خود خلق خواهند کرد.
انتهای پیام
نظرات