به گزارش ایسنا، به نقل از شهروند، نسلکشی، کشتار و ترورهای اسرائیل و از آنسو عملیاتهای ایران علیه این رژیم غاصب، منجر به تحلیلهای مختلفی در این ایام شد؛ تحلیلهایی که سعی داشتند درگیری ایران و رژیم صهیونیستی را از دریچههای مختلف بررسی کنند. ما هم در صفحات روزنامه شهروند تلاش کردیم ماجرا را از زوایای مختلف ببینیم و به شما نشان بدهیم. امروز اما از نگاه ژئوپلتیک سراغ ماجرا آمدهایم. رویکرد ژئوپلتیک به این معناست که اگر میخواهیم اسیر بزرگنماییهای تبلیغاتی دشمن نشویم، باید برای تحلیل، از جغرافیا نیز کمک بگیریم. البته عدهای مفهوم «ژئوپلتیک» را بسیار فراتر از تأثیر جغرافیا بر سیاست در نظر گرفتهاند که در ادامه آن را هم توضیح دادهایم. اما در مجموع، برای شناخت دقیقتر گردنکشیهای تبلیغاتی رژیم صهیونیستی علیه ایران، بهتر آن است که جغرافیا، جمعیت و عوامل محیطی هر دو طرف را هم بشناسیم. به همین منظور سراغ مقالهای از یکی از کارشناسان جغرافیا و برنامهریزی رفتیم به نام «پدافند جاودانه؛ وسعت و وحدت سرزمینی ایران». این مقاله به نوشته فؤاد شمس، در نشریه «فراز» به چاپ رسیده و میتواند بخشهایی از نکات مغفول ماجرا را برایمان روشن کند. آنچه در ادامه میخوانید البته صرفا خلاصهای از این مقاله نیست. بلکه تلاش کردیم توضیحاتی مقدماتی را هم برای آن دسته از خوانندگانی که ممکن است با بعضی اصطلاحات آشنایی نداشته باشند، فراهم کنیم.
ژئوپلتیک به چه معناست؟
«ژئوپلتیک» از دو واژه «ژئو» به معنای «زمین» و «پلتیک» به معنای «سیاست» تشکیل شده است. در واقع با دقت به معنای لغوی آن میتوان دریافت در «ژئوپلتیک» ما با معلوماتی سر و کار داریم که از ارتباط بین جغرافیا و سیاست سخن میگویند. این واژه برای نخستین بار در سال ١٨٩٩ میلادی توسط رودولف کیلن، محقق و سیاستمدار سوئدی استفاده شد. البته پیشتر از او اندیشمندان و متفکرانی در چین و یونان و ایران هم دربارهاش سخن گفته بودند. به عنوان مثال میتوان از سون تزو، فیلسوف چینی نام برد که در کتاب «هنر جنگ»، به این مفهوم نظر داشته. یا کمبوجیه، پادشاه ایران که تلاش میکرده با بررسی نقش جغرافیای ایران در رقابت با پادشاهان دیگر نواحی، نقاط ضعف و قوت خود را بسنجد. هرچند باید در نظر داشت این کلمه در طول تاریخ تکوین خود، با معانی مختلفی همراه شده اما آنچه تا حدودی میتوان بر سر آن تا حدودی توافق داشت این است که «ژئوپلتیک»، به نقش عوامل جغرافیایی، محیطی و جمعیتی تأثیرگذار در علت وقایع و رخدادهای سیاسی از جمله جنگ میپردازد.
عمق استراتژیک
عمق استراتژیک داخلی یعنی وجود فاصله طولانی از دشمن و موانعی برای رسیدن هر نیروی نظامی خارجی به پایتخت کشور دیگر. عمق استراتژیک خارجی نیز ایجاد فاصله بین دشمن و سرزمینی است که باید از آن دفاع شود. حالا با توجه به این تعاریف، رژیم اسرائیل با وجود همه اشغالگریهایی که کرده، در تقابل با ایران، در این دو مؤلفه، با ضعف مواجه است. البته ممکن است عدهای بر این باور باشند که در دنیای امروز با فناوریهای پیشرفته نظیر جنگندههای هوایی، میتوان در نبردها به فتح رسید اما کارشناسان نظامی بر این باور هستند که اگر روی زمین نتوانید به دشمن خود نزدیک شوید، از راه دور و با پیشرفتهترین جنگندهها هم کاری از پیش نخواهید برد؛ نهایتا چند ضربه میزنید که لزوما منجر به شکست طرف مقابل نمیشود. حالا در ادامه خواهیم گفت چرا جغرافیای ایران، اجازه تحرکات گسترده زمینی به دشمن را نمیدهد.
گنبد طبیعی کوهستانی
در نبرد ایران با هر کشوری، وسعت و وحدت سرزمینی کشورمان (فارغ از جمعیت و باور مردمانش)، خود عاملی مؤثر در مقابل هر مهاجم خارجی بوده است. در طول تاریخ شاید ایران ضرباتی خورده باشد، اما توانسته هزاران سال هسته مرکزی تمدنی و سرزمینی خود را با تکیه بر همین عمق سرزمینیِ متکی بر فلات کوهستانیاش حفظ کند. در واقع این مؤلفه بزرگترین سد دفاعی تاریخی میهن ماست که امروز هم جلوی هر دشمنی، از جمله اسرائیل و حتی کارفرمایان بزرگش نظیر آمریکا و غرب را میگیرد.
گنبد مصنوعی آهنین!
هیچ دقت کردهاید چرا اسرائیل پیش از عملیاتهای «وعده صادق» ایران، روی سامانه گنبد آهنین خود تأکید داشت؟ غیر از مسائل تبلیغاتی، یکی از دلایل این بود که این رژیم، جغرافیایی شبیه به ایران ندارد. در واقع اسرائیل نه تنها دچار بیریشگی در تاریخ و هویت است بلکه از یک مشکل بزرگ دیگر هم رنج میبرد. جغرافیایی که اسرائیل آن را اشغال کرده، نه در داخل و نه در خارج، از عمق استراتژیک برخوردار نیست. چراکه از نظر جغرافیایی بیشترین عرض مرزهای این رژیم، تنها ۱۳۷ کیلومتر و در باریکترین نقطه، تنها ۱۵ کیلومتر است! این درحالی است که فقط طول مرزهای خاکی ایران، بیش از ٦ هزار کیلومتر در خاک است و حدود ٢٧٠٠ کیلومتر هم مرز آبی دارد.
ایران ٧٥ برابر اسرائیل است...
ایران یک میلیون و ۶۴۸ هزار و ۱۹۵ کیلومتر مربع مساحت دارد، در حالی که وسعت اسرائیل یا در اصل فلسطین اشغالی در مقایسه با کشورمان به سختی به ۲۱ هزار و ۹۳۷ کیلومتر مربع میرسد. این یعنی وسعت کل اسرائیل فقط به اندازه استان همدان است که میتواند دید مناسبی از تفاوت مساحت ایران و اسرائیل روی نقشه به ما ارائه بدهد. بهطور دقیقتر، اسرائیل فقط ۱.۳۳ درصدِ ایران وسعت دارد یا به عبارتی دیگر، وسعت ایران حدود ۷۵ برابر بیشتر از اسرائیل است.
١٧ در برابر ١٣٢
ایران با مساحت بیش از ۱.۶ میلیون کیلومتر مربع، در رتبه ۱۷ جهان و اسرائیل با ۲۰ هزار کیلومتر مربع در رتبه ۱۳۲ جهان قرار دارد. همچنین ایران حدود ٢٧٠٠ کیلومتر خط ساحلی و اسرائیل ۲۷۳ کیلومتر خط ساحلی دارد. ایران در این زمینه در رتبه ۴۱ جهان و اسرائیل در رتبه ۹۳ ایستاده است. همچنین ایران آبراهههای مهمی را در اختیار دارد. داشتن آبراهه از آن جهت مهم است که به منزله قدرت نظامی بیشتر است. ایران ۸۵۰ کیلومتر آبراهه دارد که یکی از مهمترینشان، تنگه هرمز است. این تنگه به تنهایی شاخص مهمی برای قدرت نظامی ایران به شمار میرود.
بحران جمعیتی
رژیم صهیونیستی همچنین به لحاظ جمعیتی نیز با بحران مواجه است. جمعیت اعلامی این رژیم کمی بیش از ۹ میلیون نفر است که بخشی از آن هم اعراب هستند؛ مردم عربی که به خاطر اشغالگری اسرائیل، هیچ دلبستگی به این رژیم ندارند. این در حالی است که جمعیت ایران بیش از ٩٠ میلیون نفر، یعنی در حدود ١٠ برابر اسرائیل است. ضمن اینکه نیمی از جمعیت و اکثر مراکز صنعتی، تجاری و اجتماعی رژیم صهیونیستی در یک نوار ساحلی باریک متمرکز شده که حدود ١٠٠ کیلومتر است. این نقطه ضعف باعث شده که صنایع و زیرساختهای نظامی رژیم صهیونیستی از خارج از مرزها، بهراحتی در دسترس باشد.
جایی شبیه به پادگان!
همچنین ۵۵ درصد از قلمروی سرزمینهای اشغالی را صحرای نقب تشکیل داده که توانایی استقرار جمعیت در آن وجود ندارد. به همین دلیل است که از زمان آغاز اشغالگری اسرائیل، سران این رژیم همواره نگران عدم وجود عمق استراتژیک بودند. اکثر جنگهایی هم که با همسایگان خود یعنی مصر، لبنان، اردن و سوریه راه انداختند برای ایجاد یک حائل به خاطر نداشتن عمق بود. این محدودیتها موجب شده که موجودیت این رژیم همواره در حالت پادگانی و جنگی دائمی باشد.
انتقال نبرد به خاک دیگری
با این تعاریف میتوان دریافت چرا بن گوریون (نخست وزیر پیشین صهیونیستها)، سیاست امنیتیشان را با این عبارت توضیح میداد: «انتقال نبرد به خاک دشمن، با توجه به فقدان عمق استراتژیک». برای همین اسرائیل در سیاست جنگی خود دو عنصر پیروزی سریع در جنگها، بازدارندگی هستهای و استفاده عمدی از خشونت نامتناسب و حتی جنایتکارانه علیه غیرنظامیان را در دستور کار قرار میدهد. هرچند درباره پیروزی سریع باید گفت بیش از یک سال است که اتفاق قابل توجهی جز جنایتکاری بیشتر برای این رژیم نیفتاده و فتحی برایش حاصل نشده است!
اسرائیل در تنگنای ژئوپلتیک
جمعیت کم، قلمرو ارضی اندک و تمرکز صنایع نظامی در یک باریکه کوچک ساحلی مهمترین ضعفهای عمق استراتژیک داخلی است. به همین دلیل شهرکها و صنایع داخلی این رژیم بهشدت در معرض آسیبپذیری قرار دارند و در جنگ طولانیمدت با مشکلات جدی روبهرو خواهند بود. در واقع اسرائیل در نبرد با ایران که هیچ، حتی در جنگ طولانیمدت با نیروهای چریکی فلسطینی، حوثیهای یمن و حزبالله لبنان هم با چالشهای جدی مواجه میشود. چراکه بیش از ۸٠ درصد اسرائیلیها در منطقهای به فاصله ١٢٠ کیلومتری از سواحل حیفا و اسدود سکونت دارند؛ مناطقی که در جنگهای اخیر هدف موشکهای حزبالله و نیروهای فلسطینی بودند. حتی تل آویو پایتخت رژیم صهیونیستی هم بارها مورد اصابت موشکهای جنبشهای مقاومت منطقه قرار گرفت. «حیفا» در ماههای اخیر هدف ثابت حزبالله لبنان شده و بندر ایلات، هدف تمرینی حوثیها! در کنار این همه، دو عملیات موشکی وعده صادق ایران هم ضربههای مهلکی به اسرائیل زد. همه اینها نشان میدهد جغرافیا چگونه میتواند برای یک کشور دردسرساز و برای دیگری مزیت باشد.
منطقهای خوراک موشکها
همه آنچه ذکر شد بهروشنی نشان میدهد اسرائیل به چه شکلی در تنگنای ژئوپلتیک است. به زبان ساده کل مساحت سرزمینهای اشغالی به راحتی زیر برد موشکهای هر نیروی چریکی نزدیک به مرزش است. نبود کوههای بلند و ناهمواریهای سطحی و غیرسطحی جغرافیایی در سرزمین اشغالی، رژیم اسرائیل را شدیدا آسیبپذیر کرده. حال تصور کنید روزی حمایت همهجانبه آمریکا و متحدان غربی دیگر اسرائیل نباشد؛ آنوقت چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در آن شرایط قطعا حتی نیازی به حمله زمینی یک ارتش کلاسیک به اسرائیل هم نیست؛ بلکه گروههای زبده چریکی هم میتوانند به صورت زمینی اسرائیل را عرصه تاخت و تاز قرار بدهند.
ترور، تنها راه چاره صهیونیستها
صهیونیستها برای جبران ضعف ژئوپلتیک خود مقابل ایران به جنگ هوایی با پشتیبانی آمریکا و کشورهای غربی و همچنین اعمال تروریستی و خرابکاری متکیاند. خوشبختانه ایران با درایت و مبتنی بر عزت و مصلحت و همچنین وحدت سرزمینی و ملی درونی خودش بالهای تروریستی اسرائیل را خنثی کرد. اسرائیل تلاش داشت در اطراف ایران خصوصا شمالغرب، غرب و جنوبشرقی جغرافیای ایران گروههای تروریستی وابسته به خود را مستقر کند. استقرار مستقیم و غیرمستقیم در کردستان، آذربایجان، باکو و بلوچستان در دستورکار اسرائیل بود که ایران با مذاکره مقتدرانه و گاهی برخورد سخت تاکنون امنیت کامل در شمالغرب و غرب را برقرار کرده. تنها در منطقه جنوب شرقی متاسفانه گاهی شاهد برخی تحرکات حقیر تروریستی هستیم که ایران با اقتدار توانسته علیهشان بایستد.
اعتراف وزیر جنگ پیشین اسرائیل
تمام اینها را بگذارید کنار مؤلفههای دیگر کشورمان؛ ایران بسیار وسیع است با دهها کلانشهر و جغرافیایی بسیار متنوع که خود به خود آمادگی دفاعی فراوانی ایجاد میکند. در واقع حتی در بدترین سناریوها، همین جغرافیای ایران خصوصا کوهستانی بودن مناطق غربی ایران مثل یک سد جلوی هر مهاجم خارجی حتی دهها برابر قویتر از اسرائیل را میگیرد. به همین دلیل است که خود صهیونیستها گاهی به این تفاوتها اشاره کردهاند و میدانند جنگ تمامعیار با ایران غیرممکن است. آویگدور لیبرمن، وزیر جنگ پیشین اسرائیل، به این ضعف ذاتی رژیم اشغالگرش معترف است و مقایسهاش با ایران را واقعبینانه اینگونه بیان میکند: «ایران ٧٤ بار از ما بزرگتر و جمعیت آن ۹ برابر ماست. در اسرائیل همه چیز در مرکز متراکم است، اما در ایران فاصله دو کلانشهر تهران و مشهد ۹۰۰ کیلومتر است. وضعیت ما با ایران کاملا متفاوت است!» (رقم درست ٧٥ برابر است که وزیر جنگ پیشین اسرائیل آن را کمی کمتر عنوان کرده. جمعیت ایران هم در حال حاضر بیش از ١٠ برابر اسرائیل شده است.)
در مسیر «وعده صادق ٣»
خلاصهای از درگیریهای ایران و رژیم صهیونیستی در چند ماه اخیر
٧ اکتبر سال گذشته ( ١٥ مهر ١٤٠٢) بود که حماس حملهای غافلگیرانه به نام عملیات «طوفان الاقصی» را در جنوب اسرائیل آغاز کرد. بعد از این حمله اسرائیل شروع کرد به بمباران غزه و در این مدت چنان به کشتار و نسلکشی غیرنظامیان ادامه داد که آمار شهدا تا همین حالا به بیش از ٤٣ هزار نفر رسیده است. جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا هرگونه دخالت یا اطلاع قبلی از حمله حماس را تکذیب کرد اما اسرائیل در ادامه بهانهجوییهای خود در اول آوریل (١٣ فروردین ١٤٠٣)، با حمله به سفارت ایران در دمشق، چندین تن از جمله سردار زاهدی از فرماندهان ارشد سپاه قدس و سرلشکر حاجرحیمی جانشین او را به شهادت رساند. این تعدی آشکار و نقض حقوق بینالمللی از جانب رژیم صهیونیستی، به تحقق عملیات «وعده صادق ١» و حمله موشکی ایران در ساعت پایانی ١٣ آوریل و بامداد ١٤ آوریل (٢٥ و ٢٦ فروردین) به خاک اسرائیل منجر شد. هرچند اسرائیل در ١٩ آوریل (٣١ فروردین) تلاش کرد با هدف قرار دادن پایگاهی نظامی در اصفهان، عملیات ایران را پاسخ بدهد اما این حمله با بازتاب موفقی مواجه نشد. هرچند تمامیتخواهی رژیم صهیونیستی همچنان ادامه یافت و به ترور اسماعیل هنیه (رهبر سیاسی حماس) در ٣١ جولای (١٠ مرداد) در تهران منجر شد. اسرائیل حدود ٢ ماه بعد از این حمله، ٢٧ سپتامبر (٦ مهر)، با حملهای هوایی به منطقهای مسکونی در بیروت، بیش از چند صد نفر از غیرنظامیان را به شهادت رساند که در میانشان سید حسن نصرالله (رهبر حزبالله) و سردار عباس نیلفروشان (معاون عملیات سپاه) هم شهید شدند. این ترور ناجوانمردانه نیز از سوی ایران بیپاسخ نماند و به عملیات «وعده صادق ٢» در اول اکتبر (١٠ مهر) انجامید که تصاویر شکوهمند آن مردم کشورمان را سرشار از غرور کرد؛ موشکهایی که یک به یک از گنبد آهنین میگذشتند و در خاک این رژیم اشغالگر فرو مینشستند. اسرائیل که زیر بار افکار عمومی به خاطر قتل عام مردم غزه و عملیات تنبیهی ایران قرار گرفته بود، در ٢٦ اکتبر (٥ آبان) حملهای هوایی را به ایران تدارک دید. این حمله که با واکنش قابل تحسین پدافند ایران همراه بود، به شهادت ٥ تن از هموطنان عزیزمان از جمله ٤ تن از نیروهای پدافند ارتش منجر شد. این در واقع خلاصهای از درگیریهای ایران و اسرائیل بود که احتمالا چنانچه برخی مقامات نیز گفتهاند، مسیر را به سمت عملیات «وعده صادق ٣» خواهد برد.
انتهای پیام
نظرات