علی راد، دانشیار دانشکده الهیات دانشکدگان فارابی در چهارمین نشست «همایش وفاق ملی» تحت عنوان «الهیات وفاق» که امروز ۱۷ دیماه در دانشکدگان فارابی برگزار شد، اظهار کرد: الهیات وفاق مبحث تازهای است که میتوان از دو منظر مورد واکاوی قرار داد؛ و جایگاه این بحث را در مطالعات دین پژوهی یا مطالعات میان رشتهای و مناسبات دین با سیاست و جامعه شناسی بررسی کرد.
وی ادامه داد: زمانی ما الهیات وفاق را به مثابه یک وفاق کلاسیک در نظر میگیریم یا الهیاتی که به عنوان الهیات موصوف یاد میکنیم در تقابل با الهیات مضاف؛ لذا میتوان یک زمان الهیات وفاق را یک الهیات مضاف به مفهوم مدرن دید و گاهی وجه موصوفی الهیات وفاق برای ما برجسته است
دانشیار دانشکده الهیات دانشکدگان فارابی بیان کرد: در برداشت سنتی و کلاسیک از الهیات وفاق میبینیم که دین در مورد وفاق دارای چه نظریهای است؛ در این نگاه عملاً کار تفسیری انجام میدهیم و گزارههای مرتبط و متناسب را با متون قدسی دین استخراج و صورت بندی میکنیم.
وی اضافه کرد: گفتمان الهیات وفاق تاکنون در بدنه حوزویان و حتی برخی دانشگاهها با این خوانش است، یعنی خوانش کاملاً سنتی و ایستا؛ ویژگی این خوانش از الهیات وفاق این است که نتیجه آن ایستا و تاریخمند است چون نگاه در زمانی به الهیات ، تک بعدی و ناظر به مسئله و چالشهای جامعه و دولت نیست و اساسا نمیتواند خیلی کارآمد باشد و از منظر پژوهشی هم توسعه پذیر نیست جزء با رویکرد تطبیقی، که در نهایت از این خوانش از الهیات وفاق میتوانیم نظریه الهیاتی وفاق را با مسیحیت و یا یهود مقایسه کنیم.
راد افزود: دومین خوانش از الهیات وفاق به مثابه الهیات مضاف و مدرن است در این تلقی از الهیات وفاق آنچه مهم است سویه وفاقی این ترکیب است و به عبارت دیگر بحث متمرکز در مضاف الیه است که آیا الهیات میتواند در حوزه چالش وفاق برای انسان مدرن راهکاری را ارائه کند یا خیر.
وی در ادامه اظهار کرد: در این خوانش از الهیات وفاق به معنای مدرنی آن اساساً پیش فرض این است که جامعه انسانی مدرن دچار نوعی گسست و شکاف در بدنه است و فاصلهها وجود دارد بین بدنه دولت و مردم، یعنی انسان مدرن دچار یک گسست است و گسلهای متعددی جامعه و زیست او را تهدید میکند؛ سوال اینجاست آیا اساساً الهیات میتواند نسبت به این نوع شکافهای انسان مدرن پاسخگو باشد.
راد گفت: الهیات در حوزه وفاق به معنای مضاف آن کارآمدی برای انسان مدرن را دارد؛ دین برای انسان نه انسان برای دین؛ در این خوانش میتوانیم ادعا کنیم که دین یا الهیات میتواند چالش شکاف را در جوامع انسانی مدرن ترمیم، انسجام و وحدت در سطح ملی ایجاد کند.
مولفههای وفاق قرآنی
راد یادآور شد: ما با یک چالش جدی در حوزه وفاق هم در ساحت درون دینی و هم برون دینی مواجه هستیم و اینگونه نیست که ما تفسیر معین از وفاق داشته باشیم؛ ما میتوانیم یک فرا نظریه در وفاق ارائه کنیم از الهیات اسلامی که بتواند هم سازگاری و هم تفاهم را ایجاد کند، اما مهم این است که آن فرا نظریهای که بتواند چالشهای وفاق را در عرصههای گوناگون را مرتفع کند.
وی یادآور شد: به طور مشخص در ایران اگر بخواهد الهیات وفاق نتایج عملی خود را نشان بدهد و به دولت کمک کند، پیشنهاد بنده این است که باید به سراغ خوانشی از وفاق برویم که مورد قبول تمامی جریانهای فکری باشد و قابل الزام معرفت شناختی باشد.
راد عنوان کرد: به نظر بنده وفاق قرآن بنیاد میتواند این اختلافاتی را که در حوزه وفاق داریم تا حد زیادی برطرف کند و از قدرت اقناع سازی بالاتری نسبت به سایر خوانشها از وفاق دارد، از سوی دیگر این وفاق قرآنی از یک فراگیری برخوردار است؛ لذا نظرم خوانش قرآنی از وفاق است و به مثابه قرآن به منشور ملی وفاق است.
دانشیار دانشکده الهیات دانشکدگان فارابی اظهار کرد: قرآن به وفاق توجه جدی دارد اما نظریه قرآنی وفاق واکاوی نشده و جا دارد که در این زمینه کار کنیم. پیوند اخوت که قرآن بین آحاد امت برقرار میکند یا آسیب شناسی که از فقدان وفاق ارائه میکند مصداق همین مسئله است.
راد بیان کرد: وفاق قرآنی، فطرت نهاد است از نظر قرآن تنها راهبرد انسداد و اختلاف است، وفاق از مولفههای عزت و سیطره است و به مثابه سرمایه اجتماعی برای امت سازی و تمدن سازی است و گام نخست در تغییر اجتماعی است؛ انسداد راه نفوذ دشمن و تولد یک امت است ما ادعا داریم که یک امت هستیم و در تجربه تاریخ میبینیم که به دلیل نبود وفاق تحت سیطره جریانهای کفر بوده است.
در ادامه این نشست، مهراب صادق نیا، دانشیار دانشگاه ادیان و مذاهب، با بیان اینکه وفاق در دو معنای کلی به کار میرود، اظهار کرد: وفاق در یک معنا عبارت است از؛ وفاق هنجاری یه معنای پیوستگی هنجارها و توافق بر محور هنجارها و یا وفاق بر مبنای اخلاقیات، سنت و مذهب این یک تعریف است و گونه دوم از وفاق که از به وفاق تفاهمی یاد میکنند به معنای پیوستگی اجتماعی بر پایه تفاهم و دگرپذیری است.
وی ادامه داد: در معنای اول وفاق، الهیات وفاق عبارت است از؛ خوانشی از مذهب که امکان هنجاری، ارزشی، سنتی و مذهبی را فراهمتر میکند، با این پیش فرض که میتوانیم خوانشهایی از مذهب داشته باشیم که این وفاق هنجاری را فراهم نکند، بر این اساس الهیات وفاق گونهای از تبیینهای مذهبی است که امکان این وفاق هنجاری را فراهم میکند در حقیقت در این گونه خود این الهیات به منزله چسب اجتماعی عمل میکند.
صادقنیا، عنوان کرد: در گونه دوم یعنی وفاق تفاهمی الهیات وفاق خوانشی از مذهب به عنوان یک متغیر موثر در ایجاد تفاهم بین گروههای اجتماعی نقش ایفا میکند در اینجا خودش به عنوان چسب اجتماعی عمل نمیکند بلکه متغیر اثرگذاری برای پیدایش وفاق تفاهمی است.
وی تصریح کرد: جامعه ایران به دلیل تنوع فرهنگی و قومی که دارد به گمان بنده امکان وفاق هنجاری در آن سخت است و اساسا شدنی نیست؛ در ایران گروههای مذهبی زیادی داریم که قاعدتا چون شهروندان ایران هستند امکان وفاق هنجاری وجود ندارد و چالش بعدی این است که وقتی مذهب را به عنوان چسب اجتماعی استفاده کنیم با تفسیرها متنوع روبهرو هستیم و این باعث عدم امکان انسجام بر پایه مذهب خواهد بود.
وفاق یعنی موافقت بر تمایز نه تشابه
صادقنیا یادآور شد: در وفاق به معنای تفاهم دین و الهیات میتوانند نقش پررنگی ایفا کنند؛ وقتی از وفاق صحبت میکنیم از مبنایی ترین اصل یعنی بقای جامعه صحبت میکنیم به این معنا اگر اندیشههای نابی هم داشته باشیم تا وقتی جامعه وجود خارجی ندارد امکان اصلاحگری وجود ندارد.
وی اضافه کرد: باید بدانیم وفاق تفاهمی چگونه پدید میآید و الهیات چه کمکی میتواند داشته باشد؟ به نظرم الهیات به این معنا که امکان وفاق را فراهم میکند در جامعه ایران با دو چالش اساسی روبهرو است؛ چالش اول این است که باید ابتدا جهان لیبرال را قانع کند که امکان توانمندی و حضور در حوزه عمومی و ایجاد انسجام را دارد. در واقع خوانشی از مذهب ارائه کنیم که نه تنها باعث شکاف نمیشود بلکه باعث انسجام میشود.
دانشیار دانشگاه ادیان و مذاهب ادامه داد: چالش دوم الهیات وفاق این است که باید گروههای خودی را قانع کند که این خوانش به اندازه کافی دینی است و از طریق نصوص دینی قابل حمایت است و در جامعه ایران برای تحقق الهیات وفاق این چالش سخت تر است.
صادق نیا گفت: وفاق در جوامع سنتی تلاش برای افزایش مشابهت است به همین دلیل وفاق عمدتا یک مفهوم درونی است، این برای جوامع سنتی تصویر درستی است اما در جهان جدید وفاق یعنی موافقت بر تمایز است نه تشابه؛ لذا باید بر این توافق کنیم که هر دو حق زیستن در جامعه را داریم و یا در خیر عمومی سهیم باشیم فارغ از اینکه دیگری چه عقیده ای دارد.
وی یادآور شد: الهیات وفاق در حوزه سیاسی بر نوعی پرهیز استوار است به این معنا که باید به معتقدات خودم پایدار باشم و از تلاش برای به حاشیه راندن دیگری پرهیز کنم؛ وفاق از مصادیق خیر عمومی است و مشارکت همه اعضا را میطلبد.
دانشیار دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: وفاق مصداق خیر عمومی است یعنی افراد باید با هر ذهنیت گرایش و باور بر تحقق خیر عمومی سهیم شوند و وفاق بر مبنای تمایز و پرهیز است و صرفا بناست که همدیگر را بپذیریم به این معنا که تلاش نکنیم دیگری را تغییر دهیم.
انتهای پیام
نظرات