تجربه غذایی بد برای تغییر عادات غذایی یک عمر کافی است و اکنون، محققان، منطقه دقیق مغز و مسئول این نوع حافظه قدرتمند را شناسایی کردهاند. نتایج تحقیق کنونی دانشگاه پرینستون که در نشریه Nature منتشر شده است، نشان میدهد که چگونه مغز با پردازش سیگنالهای روده، بیزاری طولانیمدت از غذا را ایجاد میکند. محققان دریافتند که پیامهای مرتبط با بیماری از طریق مسیر عصبی خاص به مغز منتقل میشوند و حافظه و تصمیمگیری را در این فرآیند تغییر شکل میدهند.
چرا مسمومیت غذایی تاثیری ماندگار بر جای میگذارد؟
رابطه بین دستگاه گوارش و مغز ما که بهعنوان «محور مغز- روده» شناخته میشود، در علوم اعصاب مورد توجه قرار گرفته است. این شبکه ارتباطی دوطرفه هضم غذا را تنظیم میکند اما بر احساسات، شناخت و رفتار نیز تاثیر میگذارد. یکی از نمونههای این ارتباط، ایجاد بیزاری از غذا پس از مسمومیتهای غذایی است. این تجربیات نشاندهنده ارتباط قوی بین روده و مغز است، جایی که بیماری جسمی میتواند منجر به تغییرات پایدار در ترجیحات و رفتارهای غذایی شود. بسیاری از افراد میتوانند زمانی را به یاد آورند که مصرف غذایی خاص باعث بیمار شدن آنان شده و موجب شده است تا سالها بعد یا حتی یک عمر از آن اجتناب کنند.
از لحاظ تاریخی، تحقیقات در مورد شرطی شدن بیزاری از طعم یک غذا، بینشهایی را در مورد اینکه چگونه تجربیات منفی مرتبط با برخی غذاها میتواند منجر به اجتناب از آنها شود، ارائه کرده است. نتایج تحقیقات نشان دادهاند، وقتی افراد غذای خاصی را مصرف میکنند و متعاقب آن حالت تهوع یا استفراغ را تجربه میکنند، اغلب نسبت به آن غذا بیزاری نشان میدهند که گاهی برای چندین دهه ادامه دارد.
نتایج تحقیقات منتشرشده در سایت ارث، نشان داد، با وجود این یافتهها، مکانیسمهای دقیق زیربنای تعامل روده و مغز در زمینه شکلگیری حافظه ناشناخته باقی مانده است. سوالات در مورد چگونگی پردازش سیگنالهای سیستم گوارش توسط مغز برای تاثیرگذاری بر یادگیری و حافظه وجود دارد. پرداختن به این شکافها در توسعه مداخلات برای شرایطی که ممکن است این ارتباط مختل شود، ضروری است.
چگونه سیگنالهای روده بر شکلگیری حافظه تاثیر میگذارد؟
نتایج تحقیق کنونی به دنبال درک چگونگی تاثیر سیگنالهای مربوط به بیماری از روده بر حافظه و تصمیمگیری بود. محققان برای ردیابی فعالیت عصبی در مناطق مختلف از تصویربرداری مغز استفاده کردند. آنان دریافتند که نورونها در آمیگدال مرکزی، ناحیهای که در یادگیری عاطفی دخیل است، در چندین نقطه فعال میشوند. نتایج همچنین نشان داد که سایر نواحی مغز، ازجمله آنهایی که در درک چشایی، پردازش حسی و یادگیری عاطفی دخیل هستند، در شکلگیری و بازیابی حافظه بد، نقش دارند.
این گروه همچنین ارتباط عصبی مهم بین روده و مغز را مشخص کردند. آنان مجموعهای از نورونها را در مغز شناسایی کردند که پپتید مرتبط با ژن کلسیتونین (CGRP) را تولید میکنند و پروتئینی است که برای انتقال سیگنالهای درد و ناراحتی شناخته میشود.
برای آزمایش اینکه آیا این نورونها مسئول ایجاد بیزاری از غذا هستند، محققان از فناوری اپتوژنتیک، برای تحریک مصنوعی نورونهای پپتید مرتبط با ژن کلسیتونین در موشهای سالم استفاده کرد. وقتی محققان این نورونها را غیرفعال کردند، موشها پس از تجربه بیماری نتوانستند از مواد غذایی بیزاری ایجاد کنند و تایید میکند که نورونهای پپتید مرتبط با ژن کلسیتونین برای این فرآیند یادگیری ضروری هستند.
یافتههای این تحقیق که در سایت فناوری منتشر شده، بسیار فراتر از بیزاری از غذا است. بسیاری از شرایط مربوط به ارتباط روده و مغز، مانند سندرم روده تحریکپذیر (IBS)، اختلالات اضطرابی و حالت تهوع مزمن، ممکن است مسیرهای عصبی مشابهی را در بر گیرند. افراد مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر اغلب حساسیت رودهای را تجربه میکنند و نتایج تحقیقات نشان میدهد که استرس عاطفی میتواند علائم آنها را تشدید کند. بهطور مشابه، افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی اغلب ناراحتی گوارشی را گزارش میکنند که ارتباط پیچیده بین تنظیم هیجانی و سلامت گوارش را برجسته میکند.
این بررسی با شناسایی مدارهای عصبی که سیگنالهای ناراحتی روده را به مغز منتقل میکنند، پایهای برای کشف راهبردهای درمانی جدید فراهم میکند. هدف قرار دادن نورونهای پپتید مرتبط با ژن کلسیتونین (CGRP) یا اتصالات آنها به آمیگدال مرکزی میتواند راههای جدیدی را برای کاهش علائم در شرایطی ارائه دهد که ناراحتی روده باعث ناراحتی عاطفی میشود. داروهایی که فعالیت پپتید مرتبط با ژن کلسیتونین (CGRP) را تعدیل میکنند در حال حاضر برای میگرن مورد بررسی قرار گرفتهاند و بهطور بالقوه میتوانند برای اختلالاتی که در آن ارتباط روده مغز تنظیم نشده است، سازگار شوند.
انتهای پیام
نظرات