به گزارش ایسنا، خراسان نوشت: سریال «پایتخت ۷» شروع پرسروصدایی داشت. از کیفیت فصل جدید گرفته تا دستمزد عوامل، درآمد بالای سریال برای صداوسیما، تغییرات ظاهری شخصیتها و بازدید میلیونی در تلوبیون، همه و همه موضوعاتی بودند که موجی از واکنشهای مخاطبان را برانگیختند. درباره نقاط قوت و ضعف «پایتخت ۷» واکنشهای متفاوتی وجود دارد. عدهای از مخاطبان، منتقدان و کارشناسان از فصل جدید استقبال کردهاند و عدهای دیگر معتقدند این مجموعه از فصل ششم همچنان در سراشیبی است. با وجود نظرات مثبت و منفی مختلف، آنچه انکارناشدنی و مسلم است، همراهی مخاطبان با «پایتخت» و جریانی است که این سریال به راه انداخته است. شخصیتهای سریال با پشتوانه چندین و چندسالهای که دارند، همچنان برای مخاطبان دوستداشتنی هستند، خانواده «پایتخت» هنوز هم میتوانند مخاطبان را پای تلویزیون بکشانند و برند «پایتخت» همچنان محبوب است. در ادامه مطلب نگاهی داشتیم به واکنش و نظرات کارشناسان، منتقدان سینما و تلویزیون به «پایتخت ۷»، همچنین اهمیت تولید و پخش این مجموعه.
لزوم حفظ سرمایهها و غفلت مدیران
محمود گبرلو با انتشار پستی در صفحه اینستاگرام خود، با تیتر «تنابنده با «پایتخت» تلویزیون را نجات داد» به اهمیت «پایتخت» برای مخاطبان و صداوسیما اشاره کرد. او با اشاره به نقاط ضعف «پایتخت ۷» نوشت: «میتوان به فصل هفتم سریال «پایتخت»، نقد و تحلیل داشت و کم و کاستیهای این فصل را برشمرد و ادعا کرد تنابنده در ورطه تکرار افتاده و یا تلویزیون را مورد حمله قرار داد که از موقعیت یک سریال کمدی آگهی های میلیاردی جذب کرده و یا برای جذب تنابنده و تیمش میلیاردها تومان هزینه کرده... اما نکته مهم تماشاگران ثابت تلویزیون هستند، آنها چه گناهی کردهاند که باید تقاص اشتباه، ندانمکاری و نابلدی دیگران را بدهند.» این منتقد همچنین نوشت: «محسن تنابنده با «پایتخت» نشاط و شادابی را به ارمغان آورد و فضای تلویزیون را از تلخی و ناکامی نجات داد و صد البته جامعه فعلی را». گبرلو همچنین از عملکرد مدیران صداوسیما انتقاد کرد و نوشت: «حفظ سرمایههای ارزشمند که در تلویزیون برنامهسازیهای موفق دارند، از وظایف اولیه و کمترین کار مدیریتی محسوب میشود که متاسفانه چند سالی است برخی مدیران تلویزیون، متکبرانه، مغرورانه و بیخود و بیجهت، این سرمایههای گرانبها را به بهانه تحول ارزشمدارانه کنار گذاشتند و سطحیترین شیوه برنامهسازی و ضعیف ترین نیروها را جایگزین کردند تا شاید روزی، شاهد تحول آرمانگرایانه باشند، اما زهی خیال باطل! چون این اندیشه از ابتدا سست و بی محتوا بنیان گذاشته شد و به این بهانه، همه بناهای آرمانگرایانه گذشته را تخریب کردند... محسن تنابنده با پایتختش همانند برخی برنامههایی که به بهانه آرمانخواهی تعطیل شدند، یک برند موفق و موثر برای جذب تماشاگر ایرانی است. این سرمایههای گرانبها، به راحتی به دست نیامده که با غفلت برخی مدیران نادان، به راحتی از دست برود.»
جذابیت دنبالهدار «پایتخت»
طهماسب صلحجو منتقد سینما نیز در گفتوگویی، از «پایتخت ۷» تمجید کرد و گفت: «همان شیرین کاریها و ماجراهای جذاب همیشگی را در «پایتخت» امسال میبینیم... معتقدم عنصر جذابیتبخش سریال پایتخت خط و ربط داستان نیست. بلکه کاراکترها و شخصیتهای مجموعه جذابیت ایجاد می کنند.» این منتقد همچنین با اشاره به تغییر احوالات مردم نسبت به فصول گذشته سریال توضیح داد: «سریال «پایتخت» هیچ وقت داستان عجیب و غریبی نداشته و «پایتخت ۷» هم به لحاظ ساختار سریالی مثل همه قسمت ها جذاب است. چون کاراکترها فرقی نکردهاند. اشکال قضیه جای دیگری است. مردم پای تلویزیون مینشینند تا حالشان عوض بشود. اما شاید روحیه آن ها طوری است که هیچ اتفاقی نمیتواند آن را تغییر بدهد.» حسین سلطانمحمدی منتقد سینما نیز در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران، به انبوه خردهروایتها در فصل هفتم به عنوان یک ضعف اشاره کرده و در پاسخ به سوالی درباره اهمیت «خانواده» در سریال «پایتخت» گفته است: «خانواده در «پایتخت» یک اصل است. شما هیچ موقع قهرمان فرعی نمیبینید. همچنان میبینیم ارسطو میخواهد تشکیل خانواده بدهد، رحمت ازدواج کرده و طلاق گرفته است. در ذهن «فهیمه»، «رحمت» میآید که انگار میخواهد خانواده تشکیل بدهد. حتی اوس موسی با این تعداد فرزند تبلیغ فرزندآوری میکند.»
کلیشههای «پایتخت» و سهم بالای تبلیغات
جبار آذین منتقد سینما و تلویزیون، نظر متفاوتی درباره کیفیت «پایتخت ۷» دارد. این منتقد در گفتوگو با خراسان ضمن انتقاد از این موضوع که تبلیغات و حامی مالی، سریال را تحتالشعاع قرار داده، میگوید: «در فصل هفتم شاهد آب بستن به «پایتخت» هستیم، با یک سری ماجراهای به شدت پیش پا افتاده مانند خواستگاری و ازدواج دخترها، مسئله سقوط شهاب سنگ از آسمان یا وضعیت نه چندان پسندیده «بهتاش»، اینها چه چیزی را میخواهد به مخاطب ارائه کند؟ غیر از این است که سعی شده با کشدارکردن صحنهها و داستانها، درآمد بیشتری از تلویزیون و از طرفی هم از طریق آگهی برای اسپانسر، داشته باشند.» آذین همچنین با اشاره به شخصیتهای قصه توضیح میدهد: «ما یک تعداد شخصیت ثابت مثل «نقی معمولی» و خانوادهاش را با همان رفتارها، گفتارهای تکراری و کلیشهای میبینیم. در طول زمان تحول فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی شامل حال این آدمها نشده است. همانطور که فرزندان خانواده به لحاظ سنی رشد کردند، این رشد را باید در خانواده هم ببینید، اما در همان وضعیت فکری و فرهنگی سابق ماندهاند.» این منتقد و کارشناس همچنین در واکنش به این موضوع که تغییراتی در شخصیتها رخ داده، میگوید: «بله، اما این تغییرات بسیار سطحی و نامشهود است. تغییرات بیشتر فیزیکی و مربوط به شکل و شمایل بعضی شخصیتها بوده است. آیا سریال میخواهد با این شخصیتها از مناسبات خانوادگی ایرانیان، از فرهنگ دینی و ملی مردم صحبت کند که هیچکدام در آن دیده نمیشود، اما با قاطعیت میگویم که این موضوع در فصل اول و دوم دیده میشد و یکی از امتیازات خوب و بزرگ «پایتخت» در فصلهای اول و دوم عنایت به فرهنگ ایرانی و اسلامی بود.»
دوربرگردان تلویزیون
فارغ از کیفیت سریال «پایتخت» در فصل هفتم و میزان موفقیت آن نسبت به فصول گذشته و حواشی سریال که نظرات مثبت و منفی مختلفی درباره آن وجود دارد، دیده شدن «پایتخت» و آشتی بسیاری از مخاطبان با تلویزیون به واسطه این مجموعه، موضوع بدیهی است. گواه آن نیز جو حاکم بر فضای مجازی و جامعه است. آمار و اخبار از بازدید میلیونی سریال در تلوبیون و حتی کاهش مصرف اینترنت هنگام پخش این سریال حکایت دارد، صفحات اینستاگرامی با بریده ویدئوهای سریال، دیالوگهای بامزه و موقعیتهای خاص آن، محتواهای فراوان و پربازدیدی تولید کردهاند، تکیهکلام شخصیتها میان مخاطبان راه پیدا کرده است و همه توجهات به «پایتخت» معطوف است، تا جایی که میتوان گفت این فضا نمایش خانگی را نیز به نوعی تحت تاثیر قرار داده و فعلا به حاشیه برده است. «پایتخت ۷» و بازتاب گسترده آن در رسانهها و فضای مجازی، با یک تلنگر و یادآوری مهم برای مدیران صداوسیما همراه بود. معمولا افت مخاطبان تلویزیون با بهانههایی مانند گرایش مخاطبان به فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و تنوع محتوا، توجیه میشد، اما اکنون میبینیم که «پایتخت ۷» در همین شرایط توانسته موج ایجاد کند. استفاده از برند و چهرههای محبوب در همین شرایط، همچنان جواب میدهد به شرط آن که این عزم و اراده جدی برای بازگرداندن مخاطب به تلویزیون و جبران کاستیها وجود داشته باشد. همان طور که دیدیم تلویزیون در بعضی زمینهها مانند استفاده از چهرهها در برنامههای تلویزیونی همان مسیر قبلی را ادامه داد.
انتهای پیام
نظرات