به گزارش ایسنا، حمله سیستماتیک علیه مقاومت لبنان در مرحله کنونی بر ۲ محور اصلی استوار است:
اولی، ایجاد تردید در خصوص روایت مقاومت و مشروعیت آن و دومی، به چالش کشیدن مشروعیت سلاح آن و توصیف آن به شکلی نادرست.
تحریف روایت قانونی مقاومت
برخی رسانهها و تریبونهای سیاسی با نادیده گرفتن عامدانه این واقعیت که مقاومت به عنوان واکنشی عادی و قانونی به اشغال اراضی لبنان توسط اسرائیل ایجاد شد و این یکی از حقوق اصلی تضمین شده در قوانین بینالمللی و منشورهای انسانی بوده که نیازی به اجازه هیچ حاکمیت سیاسی یا طرف داخلی ندارد، تلاشهای برنامهریزیشدهای برای تضعیف روایت قانونی درباره مشروعیت مقاومت را دارند.
شایان ذکر است که سلاح مقاومت که همچنان منحصرا علیه رژیم اشغالگر صهیونیستی نشانه رفته، در هیچ درگیری داخلی در لبنان استفاده نشده و این امر توصیف نیروهای مقاومت به عنوان «شبهنظامی» را رد میکند که برخی دشمنان با استناد به قطعنامه شماره ۱۵۵۹ و برداشتی جزئی و برخلاف واقع مطرح میکنند.
این سلاح مشروعیت خود را از موارد زیر دارد:
قوانین بینالمللی و منشور سازمان ملل که حق مقاومت در برابر اشغالگر را برای ملتها به رسمیت میشناسد.
توافقنامه طائف که در آن به وضوح به مقاومت در برابر اشغالگری اسرائیل تصریح شده است.
بیانیههای وزرای لبنان که حمایت دولت از مقاومت را تایید کرده و سلاح آن را بخشی از دفاع مشروع ملی میدانند.
در مقابل طرفهایی که به مقاومت حمله کرده و آن را «گروهی شبهنظامی» میخوانند، همانهایی هستند که پیش از این در اقدامات خشونتآمیز داخلی و نقض حقوق غیرنظامیان شرکت داشته و حتی فراتر از اینها با دشمن صهیونیستی همکاری داشتند در حالی که مقاومت به اصول دفاع از سرزمین و حاکمیت ملی پایبند است.
موضع کشور لبنان در بیانیههای وزارتی حمایت دائمی از مقاومت است
از زمان توافقنامه طائف در سال ۱۹۸۹ در تمامی بیانیههای وزارتی دولتهای پیاپی لبنان تا سال ۲۰۱۴ بندهایی در حمایت از مقاومت وجود دارد.
در بیانیههای قبل از سال ۲۰۰۰ مقاومت لبنان شجاع توصیف شده و بر حق ملت لبنان در مقاومت مشروع تاکید شد، بعد از عقبنشینی رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان و با وجود اینکه سازمان ملل اعلام کرد که قطعنامه شماره ۴۲۵ به طور کامل اجرا شد اما دولت لبنان تاکید کرد که بخشهایی از خاک آن همانند مزارع شبعا و ارتفاعات کفرشوبا همچنان تحت اشغال است.
در دولت نجیب میقاتی در سال ۲۰۰۵ بندی افزوده شد که مقاومت و سلاح آن در واقع انعکاس واقعی حق دفاع از سرزمین هستند. دولتهای بعد از جنگ ژوئیه ۲۰۰۶ نیز همین موضع را در کنار پایبندی لبنان به قطعنامه ۱۷۰۱ تکرار کردند.
بعد از توافق دوحه، معادله «ارتش، ملت و مقاومت» در مرکز بیانیههای وزارتی قرار گرفت و بعدها به عنوان معادله تقویت استحکام ملی ادامه یافت.
الحاج حسن: این حملات با اهداف دشمن همسو هستند
«حسین الحاج حسن» وزیر سابق لبنان در گفتوگویی با سایت «المنار» تاکید کرد: برخی گروههای سیاسی لبنان مواضع منفی را نسبت به مقاومت در پیش گرفتند و در مناسبتهای مختلف آنها را بیان کردند اما امروز همسو با فشارهای خارجی بر لبنان در سخنرانیها و اظهارات خود لفاظیهای خود را تشدید کردهاند.
الحاج حسن افزود: این گروهها از توصیفهای اشتباهی همانند «گروه شبهنظامی» استفاده میکنند که موجب تحریف واقعیت میشود در حالی که در منشورهای بینالمللی و قانون اساسی لبنان تعریف روشنی برای مقاومت وجود دارد و از سلاحهای مقاومت تنها برای دفاع از لبنان در برابر اشغالگری و تجاوز استفاده میشود.
این وزیر سابق لبنان در پایان نیز گفت: مقاومت تنها یک گزینه نبوده بلکه بخشی از تاریخ جدید لبنان و ستونی در معادله حاکمیت ملی آن است و تعرض به آن و یا سلاحش تنها در راستای طرحهای خارجی است.
بر این اساس سلاح و روایت مقاومت لبنان بر مشروعیتی ملی، حقوقی، مردمی و بینالمللی استوار بوده و نمیتوان از آن عبور کرد و یا آن را نادیده گرفت و هر فراخوانی برای خلع سلاح آن در این مرحله را نمیتوان از فشارهای خارجی علیه لبنان و یا پروژههایی که به نحوی با اهداف دشمن صهیونیستی مرتبط است، جدا دانست.
آنچه امروز نیاز است ایجاد یک استراتژی دفاعی ملی جامع است که به جای ورود به کارزارهایی که در راستای منافع دشمن است، تعادل بازدارندگی را حفظ کرده و از لبنان در برابر طمعورزیها حمایت کند.
انتهای پیام
نظرات