بهزاد اتونی در سالروز بزرگداشت فردوسی در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: زندهنگهداشتن نام فردوسی، صرفاً یادبود تقویمی نیست؛ شاهنامه همچون رودی است که از هزار سال پیش جاری شده و هنوز هم در بستر فرهنگ ما میخروشد. هر بار که بیتها را میخوانیم، صدای آب را میشنویم؛ زبانی که جان دارد و جان میبخشد.
وی با اشاره به ویژگیِ زبانپردازی فردوسی، خاطرنشان کرد: ارزشِ اثر فقط در واژگان خوشتراش خلاصه نمیشود. شاهنامه ستون فقرات تاریخِ خیالِ ایرانی است؛ افسانه و واقعیت چنان در هم تنیدهاند که از هم جدایی نمیپذیرند.
دانشیار زبان و ادبیات فارسی با اشاره به مفهوم «حماسه» در شاهنامه، اضافه کرد: حماسۀ فردوسی، فقط صحنۀ نبرد نیست. در متن، دو جبهه داریم؛ نیروی جسم و نیروی خرد. رستم گرز برمیدارد و گودرز پند میدهد؛ آنگاه که این دو با هم همصدا میشوند، حماسه رخ میدهد. اگر یکی کم شود، شاهنامه از تعادل میافتد.
اتونی بیان کرد: «داد» محورِ مرکزی شاهنامه است. فردوسی هر پادشاهِ ستمگری را به زیر میکشد و هر شهریار دادگر را بر صدر مینشاند. حتی جمشید که مظهر خیر است، وقتی سایۀ داد از دلش میرود، فرمانرواییاش فرو میپاشد.
وی با اشاره به داستان رستم و سهراب، تصریح کرد: در داستان پدر و پسر، فردوسی حماسۀ خون و آهن را کنار میزند و تراژدیِ شناخت را میآورد. قهرمانِ نادان به ریشۀ خود، در نهایت ضربه میخورد. این هشدار، امروز هم شنیدنی است: اگر ریشهات را نشناسی، ممکن است در مهمترین لحظه، بر عزیزترین کس خنجر بزنی.
این دانشیار با اشاره به جایگاه زنان در شاهنامه، افزود: هما، رودابه، تهمینه و گُردآفرید فقط حاشیه نیستند؛ هر کدام در بزنگاهی مسیر سرنوشت را عوض میکنند. فردوسی تصویر زن را نه در گوشۀ خانه، که در متنِ تصمیمهای بزرگ مینشاند؛ این دیدگاه برای زمان خودش کمنظیر است.
اتونی اظهار کرد: شاهنامه برای نسل شبکههای اجتماعی میتواند کتاب راه باشد. وقتی پندنامه رستم به فرزندش را میخوانی، انگار پای توصیهی یک فیلسوف یا مصلح اجتماعی نشستهای؛ میگوید: دانا باش، دادگر باش، و تن به ناروا مسپار. این همان مهارتی است که در عصر ما به آن «شایستگی اخلاقی» میگویند.
وی خاطرنشان کرد: حماسه فقط روایت گذشته نیست، نقشه آینده هم هست. فردوسی توضیح میدهد چگونه ملتی میتواند از هیچ، همهچیز بیافریند؛ کافی است بر خرد تکیه کند. اگر امروز ما در فناوری یا مدیریت دچار تردید میشویم، شاهنامه بهزبان تمثیل یادآور میشود که سرمایهٔ بزرگ ما نخست در اندیشههای روشن است.
عضو هیات علمی دانشگاه اضافه کرد: شاهنامه مثل یک آینه چندضلعی عمل میکند؛ هر ضلع، یک بُعدِ انسانی را نشان میدهد. شجاعت، وفاداری، محبت، حتی شک؛ همه کنار هماند و همدیگر را کامل میکنند. به همین خاطر است که وقتی داستانِ بیژن و منیژه را میخوانی، بعد از جنگهای خونبار، چشمهایت خیس میشود؛ چون حماسه بدون عشق ناقص است.
اتونی با تاکید بر نیازِ «خواندنِ مداوم»، گفت: شاهنامه متنِ یکبار خواندن نیست؛ هر بار برگ میزنی، معنایی تازه رو میشود. انگار فردوسی عمداً لایه به لایه نوشته تا هر نسل سهم خود را پیدا کند. راز ماندگاریاش هم همین است: متن تمام نمیشود، بلکه همراه تو بزرگ میشود.
وی با اشاره به دو عنصر کلیدی خرد و امید، ادامه داد: اگر یک نفر بپرسد شاهنامه در یک جمله چیست، من میگویم: سرگذشتِ امیدِ خردمندانه. فردوسی میخواهد ثابت کند ملتی که اندیشیدن را بلد باشد، حتی در گردنههای سخت تاریخ هم میتواند بر تاریکی غلبه کند.
به نیکی گرای و میازار کس / ره رستگاری همین است و بس
انتهای پیام
نظرات