دکتر عزت الله سپهوند در گفتوگو با ایسنا با این بیت به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد، بیان کرد: نور این سخن درخشان، سرآغاز دیباچه خردنامه حکیم ایرانی مسلمان شیعهای است که شاهکار حکمت و حماسه ی خود را با کلیدواژههایی چون خداوند و جان و خرد و اندیشه آغاز کرده است.
وی ادامه داد: در پی آن، راه رستگاری ایرانیان را در دین و دانش یافته و چنین در گوش هر ایرانی فروخوانده است که تو را دانش و دین رهاند درست، در جستجوی درِ رستگاری، به گفتار پیغمبرت راه جوی.
سپهوند اظهار کرد: این حکیم بزرگ در ادامه با گذراندن انسانِ ایرانی از دروازهای سر به آسمان ساییده، اینچنین به بزرگترین شهر دانش جهان می رساند، تو را دانش و دین رهاند درست ره رستگاری ببایدت جست و به گفتار پیغمبرت راه جوی دل از تیرگیها بدین آب شوی و چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی خداوند امر و خداوند نهی که من شهر علمم علیم در است درست این سخن گفت پیغمبر است ... بر این زادم و هم بر این بگذرم چنین دان که خاک پی حیدرم.
این شاهنامه پژوه اضافه کرد: شاهنامه فردوسی با چنین دیباچه دین باورانه و خردورزانهای، در حقیقت خردنامه بزرگ قوم ایرانی و فراخوان و دعوت نامه حکیم توس برای جامعه ایرانی است.
وی بیان کرد: او از ایرانیان می خواهد با پناه بردن به دین وری و خردورزی، برای همیشه تاریخ، با سلاح دین و دانش، به میدان رویارویی با اهریمن و دشمنان خود بروند و در کشاکش بد و نیک روزگاران، تا ابد ایران خود را سربلند و پیروز نگه دارند.
سپهوند یادآور شد: متن شاهنامه در نقطه تلاقی اسطوره و تاریخ از سویی و رمز و خرد از سوی دیگر ایستاده است و این نکته را پیش از همه خود حکیم توس به خوانندگان کتابش یاد داده و یادآوری کرده است که تو این را دروغ و افسانه مدان به یکسان، رَوِشْنِ زمانه مدان بدو هرچه، اندر خورد با خرد دگر بر ره رمز معنی برد
او گفت: بر همین اساس است که در رمزگان اساطیری شاهنامه، دیو بنا به رمزگشایی خود فردوسی(تو مر دیو را مردم بد شناس/ کسی کو ندارد ز یزدان سپاس) نماد مردمان وارونه وش و نادان و خدانشناس و ناسپاس میشود. سیمرغ و زال و سیندخت نماد خرد آریایی میشوند. رستم، جهان پهلوان پیر ایرانی، رمز فرهنگ دیرپای ایران زمین و سهرابِ نابالغ در دامان تورانیان پرورده شده، رمز نافرهنگ نوین بیگانه ای که به جنگ فرهنگ کهن آمده تا سنت نیاکان پدری در براندازد!
این استاد دانشگاه افزود: پادشاهان اهریمن سرشتی چون افراسیاب و گشتاسب و از همه بدتر انسان اژدهای سه سری چون ضحاک، نماد آز و زیاده خواهی می شوند و پیامبر حکیم شهریار پهلوانانی چون فریدون و کیقباد و کیخسرو نماد ولایت و حکمرانی دینیِ شهریاران خداباور و مردمداری که ایرانیان جلوه آنان را در فرهنگ شیعی ایرانی خود را در امامتِ شاه مردان، مولانا علی ابن ابیطالب (ع) دیدهاند.
شاهنامه پژوه و استاد دانشگاه صحبتهایش را این چنین ادامه میدهد که متن شاهنامه، اگرچه ظاهری پر از داستانهای جنگ و ستیز زورمندان دارد اما باطنی مبتنی بر پیروزی خردمندان و خداباوران دارد چرا که از همان آغاز "توانایی" را در "دانایی" یافته و راز جوانیِ دل "ایران پیر" را در همین "دانش" یافته و چنین به ایرانیان پیشکش کرده است توانا بود هر که "دانا" بود ز دانش دل پیر "برنا" بود! و این بیت شاه کلید فهم کل متن شاهنامه حکیم مسلمان و شیعه ایرانی توس نیز هست.
عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور لرستان گفت: چنانکه کلید رمزگشایی از زایش تا مرگ رستم، نیز همین است؛ جهان پهلوانی که با پناه بردن زال به سیمرغ (دانای کل) زاده (رستمزاد) میشود، با گذار از هفت خوان به بلوغ عقلی می رسد، بر دیو سپید و اکوان دیو با بهرهمندی از خرد و دانایی خود چیره میشود. چشمان اسفندیار روئین تن را به یاری خرد سیمرغ به تیر دوشاخ گَزین و گُزین خود می دوزد و سهرابِ جوانِ نیمه تورانی، را در کشتی دوم با خردی که "ز پیکارش اندازه ها برگرفتِ" پس از کشتی نخست، قربانی خاک ایران و فرهنگ هزاران ساله ی ایرانیان می کند. رستم اگر سرانجام در چاه نابرابری چون شغاد می افتداز این رو ست که
کسی کو خرد را ندارد ز پیش
دلش گردد از کرده خویش ریش
وی بیان کرد: این فراز و فرود رستم، بلند و نشیب هر انسانِ ایرانیای است که خرد را و به تعبیر بهتر "دین و دانش" پیش پای هر گام خود نگه می دارد یا نگه نمی دارد، متن شاهنامه، خردنامه فرهنگ ایرانی است و فرامتن شاهنامه حماسه حکیمانه مردمانی است که برای "ایران" ماندن "ایران" رنج دوران برده و خون دلها خوردهاند و از همین روست که بسیاری از ما ایرانیان بر این باوریم که فردوسی پاسدار زبان فارسی، پرچمدار هویت ایرانی-اسلامی و مفسر حماسه و حکمت ایرانی-شیعی ماست.
این شاهنامه پژوه گفت: منِ ایرانی، هنوز صدای فردوسی را که از اعماق تاریخ و اساطیر به پناه بردن به "دین و دانش" برای ساختن تمدن نوین ایرانی-اسلامی، فرا می خوانَدَم- چنان واضح میشنوم که "گویی دو گوشم بر آواز اوست،
به نام خداوند جان و خرد
کز این برتر اندیشه برنگذرد
انتهای پیام
نظرات