• شنبه / ۱۰ خرداد ۱۴۰۴ / ۰۷:۰۰
  • دسته‌بندی: خوزستان
  • کد خبر: 1404031005692
  • خبرنگار : 50228

پورموسوی در ایسنا: در جلسات شبانه علیه من کودتا می‌کردند/ برای رفتن به یک تیم اول باید مهریه همسرم را بدهم!

پورموسوی در ایسنا: در جلسات شبانه علیه من کودتا می‌کردند/ برای رفتن به یک تیم اول باید مهریه همسرم را بدهم!

ایسنا/خوزستان سید اکبر پورموسوی پس از گذشت مدت‌ها همچنان معتقد است در لیگ بیست و سوم که هدایت استقلال خوزستان را بر عهده داشت علیه او در جلسات شبانه کودتا می‌کردند و به دنبال این بودند که تیم نتیجه نگیرد. او نسبت به توهین هواداران علیه حسین کعبی از اسطوره‌های فوتبال خوزستان و روزهای سخت سهراب بختیاری‌زاده در استقلال تهران نیز واکنش نشان داد و می‌گوید به سهراب بی‌مهری شد، هر چند در ادامه بوژوویچ و حتی جباری هم در این تیم در لیگ برتر موفق نبودند.

سید اکبر پورموسوی با حضور در ایسنا درخصوص مسایل مختلفی چون علت خداحافظی یکباره از استقلال خوزستان به دلیل مشکل با مدیرعامل باشگاه، جلسات شبانه عده‌ای جهت تخریب او، چرایی پذیرفتن هدایت مس رفسنجان در آن شرایط سخت جدولی، وضعیت فوتبال خوزستان، چرایی پوشیدن پیراهن سیاه با دکمه سفید، بی‌مهری به سهراب بختیاری‌زاده در استقلال و تاثیر تصمیمات همسرش در انتخاب تیم‌هایش، به صحبت‌ پرداخت که در ادامه می‌خوانید:


همچنین می‌توانید ویدیوی این گفت‌وگو را با عنوان «ویدیو/ روایت پورموسوی از کودتا در استقلال خوزستان!» تماشا کنید.


- آقای پورموسوی در ابتدا درباره جدایی از استقلال خوزستان آن هم در شرایطی که تیم را در لیگ بیست و سوم در وضعیتی خاص حفظ کردید، صحبت کنید.


در ابتدا باید از تمام کسانی که در بقای تیم استقلال خوزستان در لیگ بیست و سوم کنار ما بودند تشکر کنم؛ ناخواسته مجبور به جدایی از استقلال خوزستانی شدم که خیلی‌ها نیز از من ایراد گرفتند که باید می‌ماندی و ثمره کار خود را می‌دیدی اما یکسری اصول بود که باید به آنها پایبند می‌ماندم و به خاطر اختلاف نظری که با مدیریت باشگاه داشتم و می‌دانستم مسیر را به خوبی طی نخواهیم کرد و هر لحظه ممکن است در حین مسیر دچار بحران و چالش شویم و هم به خودمان و هم به تیم آسیب وارد شود، مجبور به جدایی شدم.

- در ادامه نیز هدایت مس رفسنجانی را پذیرفتید که همان شرایط استقلال خوزستان در لیگ بیست و سوم را داشت و باید برای بقا تلاش می‌کردید. تصمیم سختی نبود؟

بعد از اینکه از استقلال خوزستان جدا شدم تقریباً مربیان لیگ برتری مشخص بودند و البته از لیگ یک پیشنهاد داشتم اما با تمام احترام به تیم‌های لیگ یکی علاقه‌مند بودم همچنان در لیگ برتر مربیگری کنم. از هفته چهارم یا پنجم لیگ بیست و چهارم نیز پیشنهادهای خوبی به دست من رسید اما دچار وسواس شده بودم و طبیعتاً دوست داشتم با تیمی کار کنم که از نظر نیروی انسانی و امکانات، حداقل ۶۰ درصد راه موفقیت در آن دیده شود. به هر حال تا نیم فصل تیمی نداشتم تا اینکه از هفته هفدهم به بعد تیم مس رفسنجان به من پیشنهاد داد و با توجه به شناختی که از نیروی انسانی و امکانات این باشگاه داشتم، هدایت این تیم را پذیرفتم. شروع خوبی هم داشتیم و حتی در این مسیر خوب، توانستیم چادرملو را که مدت‌ها نباخته بود در خانه‌اش شکست دهیم.

پورموسوی در ایسنا: در جلسات شبانه علیه من کودتا می‌کردند/ برای رفتن به یک تیم اول باید مهریه همسرم را بدهم!

- شما می‌دانستید که مس شرایط سختی دارد آیا این شرایط شما را دودل نکرد که نباید بروید زیرا مجددا باید شرایط سختی را در مربیگری تجربه کنید؟

به عنوان یک مربی حرفه‌ای برایم سخت بود که بیرون بمانم. در آن برهه تیم مس رفسنجان با تیم چهاردهم و پانزدهم یک امتیاز فاصله داشت و با توجه به اینکه فکر می‌کردم جای خالی برای جذب بازیکن دارد هدایت مس را پذیرفتم اما در ادامه متوجه شدم پنجره تیم بسته است، در حالی که پیش از این به من گفته بودند پنجره باشگاه باز است. متاسفانه پس از چهار پنج بازی دچار مصدومیت‌ها و محرومیت‌ها شدیم که واقعاً شرایط خیلی سختی بود، حتی به مرحله‌ای رسیدم که به خودم می‌گفتم اشتباه کردم هدایت مس را پذیرفتم زیرا واقعاً دستم بسته بود و مجبور بودم بازیکنان را در پست‌های غیرتخصصی بازی دهم. جام حذفی را هم از دست دادیم البته از روز اول که فعالیتم را شروع کردم تمام تمرکز و هدف ما حفظ تیم در لیگ برتر بود. اما واقعا فکر نمی‌کردم که در این مجموعه نتوانم بازیکن اضافه کنم.

- در مدت زمان فعالیت در مس رفسنجان چالش‌های زیادی را پشت سر گذراندید و یکی از چالش‌ها اختلاف با مدیریت باشگاه بود. شرایط به چه صورتی پیش رفت؟

خاطره خوبی که از استقلال خوزستان دارم این است که در لیگ بیست و سوم برای بقای تیم همه کنار هم بودیم و وقتی هم با باشگاه مس رفسنجان صحبت کردم بارها گفتم وقتی به من اعتماد کرده‌اید اجازه دهید هفته سی‌ام شود و بعد من جوابگوی عملکردم باشم. شروع خوبی داشتیم اما پس از اینکه اولین باخت را متحمل شدیم فکر می‌کنم استرس و هیجانات جدولی مدیریت باشگاه را تحت فشار قرار داد و فکر می‌کنم به خاطر کم تجربگی آنها بود ولی من با توجه به تجاربی که داشتم می‌دانستم که با اتحاد و همدلی می‌توانیم به روزهای خوب هم برسیم. به هر حال اختلاف ما با مدیریت از بازی با شمس آذر آغاز شد و مدیرعامل با بدنساز تیم بحث کرد و اوج اختلاف ما در بازی با ملوان بود؛ وقتی مدیرعامل باشگاه روی سکوها نشسته بود به تصمیمات من در زمین بازی اعتراض نشان داده بود و حتی با یکی از همکاران من درگیر شد. من هم پس از بازی خیلی شفاف و صادقانه به او گفتم بهتر است دوستی‌ها و حرمت‌ها حفظ شود و استعفا می‌دهم و بهتر است شما هم بدون هیچ قید و شرطی موافقت کنید. البته او حضوری موافقت نکرد ولی در پشت پرده می‌دانستم با یکی دو گزینه برای سرمربیگری تیم صحبت کرده است.

وقتی من پست خداحافظی گذاشتم و دوستان حمایت کردند، مدیران و مردم بیدار شدند که یکسری اتفاقات در این باشگاه در حال رقم خوردن است و همین‌ها باعث می‌شود که تیم سقوط کند. پس از این اتفاقات نیز مدیریت شرکت به قضیه ورود کرد و بخشی از مشکلات برطرف شد و در نهایت اتفاقات خوبی رقم خورد.

به هر حال چون شروع خوبی در مس رفسنجان داشتیم برداشت دوستان این بود که ما باید می‌توانستیم ملوان را در انزلی و شمس آذر را هم در قزوین شکست دهیم و این در حالی بود که به داشته‌ها نگاه نمی‌کردند. در مدت زمانی که آنجا بودم به دلیل کمبود نیرو سعی کردم بیشتر از نظر روحی روانی با بازیکنان کار کنم و در مقطعی واقعاً دست من از بازیکن خالی بود.

پورموسوی در ایسنا: در جلسات شبانه علیه من کودتا می‌کردند/ برای رفتن به یک تیم اول باید مهریه همسرم را بدهم!

- چرا هواداران در ابتدا استقبال چندان خوبی از بازی‌های مس نداشتند ولی در ادامه حمایت آن‌ها باعث شد از تصمیم خداحافظی خود صرف نظر کنید؟

شرایط به صورتی بود که در آخرین بازی که در سال ۱۴۰۳ داشتیم فکر می‌کنم حدود ۵۰ هوادار به ورزشگاه آمده بود که واقعا ناراحت شدم و حتی عنوان کردم اگر دوستان و رفقایم جمع می‌شدند و به ورزشگاه می‌آمدند تعدادشان دو سه برابر این تعداد بود. البته من پیگیر نیامدن هواداران به ورزشگاه شدم و متوجه شدم اتفاقاتی که در بحث مدیریت رقم خورده بود، باعث قهر مردم با تیم شده بود و پس از آن پست خداحافظی که گذاشتم مردم متوجه شدند که واقعا باید کنار تیم باشند و فکر می‌کنم به فاصله ۱۰ تا ۱۵ روز بیش از ۵۰۰۰ هوادار برای بازی‌های مس رفسنجان به ورزشگاه آمدند و این نشان داد که مردم تیمشان را می‌خواهند و مسئولان هم پای کار هستند و شاید بودن این دوستان باعث شده بود که مردم از تیم دور شوند. به هر حال در ادامه حضور پررنگ مردم رفسنجان را در ورزشگاه می‌دیدیم. هواداران و مسئولان واقعا پای کار آمدند و این باعث دلگرمی ما شد.

- به عقب‌تر برگردیم؛ زمانی که شما برای زیارت به کربلا رفته بودید و در مسیر بازگشت متوجه شدید مدیریت باشگاه استقلال خوزستان تغییر کرده و مدیری روی کار آمده که نمی‌توانید با وی کار کنید و سریعاً خداحافظی کردید. فکر نمی‌کنید باید تامل بیشتری انجام می‌دادید، آن هم وقتی خیلی‌ها معتقدند اسم استقلال خوزستان و پورموسوی با هم عجین شده است؟

قطعاً اگر می‌ماندم از نظر مالی به نفع من بود ضمن اینکه دیگر نیاز نبود از خانواده‌ام دور شوم ولی شاید اگر ۱۰ بار دیگر آن اتفاق بیفتد من باز هم استعفا خواهم داد. اینکه بعد از ۳۰ سال متوجه شویم رفتار آدم‌ها بیانگر چه چیزی است باعث می‌شود که از یکسری چیزها فاصله بگیریم. همه می‌دانند از روزی که استقلال خوزستان تاسیس شد من این افتخار را داشتم که همیشه کنار استقلال خوزستان باشم و همیشه بلند پرواز بوده‌ایم چه زمانی که برای اولین بار به همراه استقلال خوزستان به لیگ برتر صعود کردیم و چه زمانی که قهرمان لیگ برتر شدیم و به لیگ قهرمانان آسیا رسیدیم.

پورموسوی در این بخش از صحبت‌های خود مدعی شد: به هر حال معتقدم برگرداندن این مدیر یک تصمیم سیاسی توسط افراد سیاسی بود و وقتی که طرز تفکر مدیریت جدید را می‌دانستم و مطمئن بودم به چالش کشیده خواهیم شد، تصمیم گرفتم همکاری نداشته باشم. در ۱۴ سالی که در استقلال خوزستان فعالیت داشتم می‌خواهم بدانم کدام روز این همه اعتصاب صورت گرفت، در حالی که در لیگ بیست و چهارم این تیم برای دفعات زیادی دست به اعتصاب زد و این‌ها نشان می‌دهد که باشگاه استقلال خوزستان از جایگاه و اصالت خود در حال دور شدن است. روزی که از استقلال خوزستان خداحافظی کردم با آمدن مدیریت جدید، بهمن روشنایی سرپرست قدیمی تیم را هم برکنار کردند. شاید خیلی‌ها بگویند چون نجفی مدیرعامل سابق باشگاه رفت شما هم استعفا دادی ولی به این صورت نیست. من معتقد بودم آن‌هایی که نجفی را از این سمت برداشتند کار سیاسی انجام دادند و همین تلنگری به من زد که باید خیلی باهوش باشم و بعد هم که روشنایی را برکنار کردن نشان دادند که برای تسویه حساب شخصی آمده‌اند. در مجموع متوجه شدم دلیلی برای ماندن وجود ندارد.

پیش از این هم که با همین آقایان کار کرده بودم در حین مذاکرات چیز دیگری به من می‌گفتند ولی پس از آن پای قرارداد حرف دیگری به من می‌زدند. مثلاً ابتدای لیگ بیست و سوم در جلسه هیئت مدیره باشگاه بودم که برای من پیامک آمد که باشگاه در حال مذاکره با نفر دیگری است و جالب است وقتی به آنها گفتم از شدت عصبانیت می‌خواستند یقه خود را پاره کنند و من هم معتقد بودم طرفی که به من پیامک داده است دروغ نمی‌گوید. به هر حال در آن برهه زمانی می‌دانستم برداشتن بهمن روشنایی برای تسویه حساب شخصی است و مطمئن بودم در مذاکره با من هم ممکن است درگیری ایجاد شود و بعد هم به مردم چیز دیگری بگویند. من هم دست آنها را باز گذاشتم و استعفا دادم. البته پس از استعفای من به همه می‌گفتند که ما منتظر پورموسوی هستیم ولی باید بگویم مدیریت باشگاه یک بار هم به من پیامک نداد و به نظر من از خدایشان بود که من استعفا بدهم و بروم.

پورموسوی در ایسنا: در جلسات شبانه علیه من کودتا می‌کردند/ برای رفتن به یک تیم اول باید مهریه همسرم را بدهم!


- استقلال خوزستان با توجه به بودجه‌ای که در اختیار داشت، حتی در اندیشه کسب سهمیه آسیایی هم بود. البته این مهم رقم نخورد و مشکلاتی در مسیر حرکتی‌شان ایجاد شد، دلیل این موضوع از نظر شما که سابقه چندین فصل همکاری با این باشگاه را دارید، چیست؟

اگر به آمار و ارقام استقلال خوزستان در فصلی که گذشت و آن فصلی که من هدایت این تیم را بر عهده داشتم نگاه شود مشخص می‌شود، بیش از ۴ برابر زمان ما هزینه شد ولی عملکرد معلوم است. شرایط به صورتی بود که مدیرعامل باشگاه استقلال ابتدای فصل گذشته با حضور در یک برنامه تلویزیونی قول داد که تیم سهمیه آسیایی کسب خواهد کرد و حتی به همین منظور مربی خارجی جذب کردند و تیم اردوهای خوبی را پشت سر گذراند و بازیکنان خوبی هم جذب شدند. با توجه به این اوصاف نمی‌توانند بگویند که برای ایجاد انگیزه گفته‌اند می‌خواهند سهمیه آسیایی کسب کنند، زیرا در واقع با دست پر وارد لیگ برتر شدند و از طرف دوستان در بانک ملی و شرکت گروه ملی هم حمایت خوبی از آنها صورت گرفت. به نظرم آن چیزی که اجازه نداد علی رغم مجموعه خوبی که در تیم دور هم جمع شده بود این تیم به نتیجه برسد، مدیریت باشگاه بود؛ فکر می‌کنم تنش‌ها و درگیری‌هایی که رقم خورد و سر و صدایی که مدیرعامل در برخی بازی‌ها داشت و حتی نوع برخورد با برخی بازیکنان، باعث شد استقلال خوزستان نتواند موفقیتی که در نیم فصل نخست داشت را ادامه دهد. فکر می‌کنم از روزی که مدیرعامل این باشگاه قول و قرارهایی گذاشت و عملی هم نشدند باعث شد استقلال خوزستان مسیر رو به افول را طی کند. ضمن اینکه به نظرم پس از این همه هیاهو و هزینه کرد، اختلاف امتیازی این فصل استقلال خوزستان با فصل گذشته تنها ۳ امتیاز بود که کار ارزشمندی نبود. به نظر من هزینه‌ها در باشگاه استقلال خوزستان مدیریت نشد.

- مربیان خوزستانی از جمله خود شما معتقد هستید هر زمان مربیان خوزستانی هدایت تیم‌های استان را بر عهده می‌گیرند از سوی عوامل باشگاه‌ها حمایت لازم از آن‌ها نمی‌شود ولی با روی کار آمدن مربیان غیر بومی و خارجی شرایط به گونه دیگر می‌شود. در این باره هم توضیح دهید.

زمانی که من سرمربی فولاد شدم بودجه ما ۱۰ میلیارد تومان بود و البته با هر بازیکنی که قرارداد می‌بستند بودجه را پایین‌تر می‌آوردند. یادم هست در میدان آزادی بودم که مدیرعامل وقت باشگاه با من تماس گرفت و گفت می‌توانم خواهش کنم برای برپایی اردو به هتل المپیک نروید و هتل دیگری را در نظر بگیرید؟ از او پرسیدم چرا؟ گفت با این اقدام ۱۰ میلیون تومان به سود باشگاه خواهد شد اما دیدید که سال‌های بعد چه بریز و بپاشی در این باشگاه صورت گرفت. در آبادان و استقلال خوزستان هم که بودم چنین اتفاقاتی رقم خورد و بهتر است بگویم در واقع از مربی بومی چنین انتظاراتی دارند و منظورشان این است که انتظارات پایین بیاید و حتی از بازیکنان بومی استفاده کنیم ولی وقتی مربی غیر بومی در راس تیم‌ها قرار می‌گیرد می‌گویند فوتبال حرفه‌ای است و مگر بارسلونا چند بازیکن اسپانیایی دارد؟

- گویا در خود خوزستان هم حمایت چندان خوبی از مربیان بومی نمی‌شود؟

می‌خواهم گله‌ای از فوتبالی‌های شهرمان داشته باشم چرا وقتی من به عنوان یک سرمربی در یکی از تیم‌های استان مشغول به فعالیت می‌شوم همه انتظار دارند که کنار من باشند اما وقتی سایر دوستان سرمربی می‌شوندچنین انتظاری از آنها نیست؟ دلم می‌خواهد یکی بررسی کنید و ببیند که منافع و درآمد من و درآمد آن‌هایی که آمدند و رفتند چقدر بوده است؛ اینکه فقط خودزنی کنیم خوب نیست. من حتی اگر در رفسنجان هم به کارم ادامه ندهم اولویتم دیگر کار در خوزستان نیست ولی این حرف سال‌هاست که در دلم مانده است که باید بگویم، هر بی‌احترامی که از آن‌هایی که به شهر ما می‌آیند می‌بینیم بابت سکوت برخی آقایان است. اگر هم فوتبالی‌های شهر نمی‌خواهند از ما حمایت کنند حداقل مصاحبه نکنند و مانند کارشناس صحبت نکنند چرا در این سال‌ها هیچ کدام از آنها درباره عملکرد مربیان غیر بومی صحبتی نکرده‌اند و بحث تاکتیکی نداشته‌اند؟ من چه در این استان مربیگری کنم و چه در خارج از استان، فرزند خوزستان هستم. اگر فوتبالی‌های شهر از من، عبدالله ویسی یا امیر خلیفه اصل حمایت نکنند دیگر کسی در مربیگری این شهر نمی‌ماند. چرا پیشکسوتان استان سکوت می‌کنند؟ چرا وقتی که من از این استان رفتم هیچ کسی از مسئولان استان پیگیر علت آن نشد و بررسی نکردند مربی که تیم را در لیگ برتر نگه داشته، چرا نماند؟ حتی از من نپرسیدند که مشکل تو چیست.

- در چند وقت اخیر فایل‌های صوتی از مدیرعامل باشگاه استقلال خوزستان در فضای مجازی منتشر شده است که در خصوص شما بود؛ آن فایل‌ها به دست شما هم رسیده است؟

متاسفانه این مدیرعامل بدتر از این‌ها را هم پشت سر ما گفته است و من هم به وقتش جواب او را خواهم داد. جالب است طرفی که در همان فایل صوتی با مدیرعامل صحبت می‌کند از او می‌پرسد وقتی شما مدیرعامل باشگاه نبودید دعا می‌کردید که تیم در لیگ برتر بماند، درباره این بخش از صحبت‌هایش باید بگویم، به خدا قسم او دعا می‌کرد که تیم سقوط کند. آنها جلسات شبانه‌ داشتند و حتی بازیکنی که با آنها بود بارها در فضای مجازی از جلسات شبانه و لشکر مجازی گفته است.

در لیگ بیست و سوم زمانی که با تیم نساجی بازی داشتیم همین مدیرعامل که آن موقع سمتی در باشگاه نداشت در ابتدا عنوان کرده برای حمایت از تیم به ورزشگاه آمده است ولی زمانی که ما شکست خوردیم گفته بود آه زن و بچه من دامن تیم را گرفت. به هر حال حرف‌های زیاد و بدتر از این ها پشت سر ما زده شده است و ترجیح می‌دهم در زمان مناسب جواب او را بدهم.

باز هم معتقدم زمانی که در تیم سمتی نداشت تمام تلاش خود را می‌کرد که استقلال خوزستان نتیجه نگیرد و او حتی من و مدیرعامل وقت شرکت گروه ملی و نیز مدیرعامل وقت باشگاه را تخریب می‌کرد و با بازیکنان جلسات شبانه برگزار می کرد و به آن ها می‌گفت آن‌ها به شما پول نمی‌دهند. حتی از شما می‌خواهم با تمام بازیکنانی که از لیگ یک با آنها به لیگ برتر صعود کردیم و سال بعد در لیگ برتر همراهمان بودند، سوال بپرسید که این مدیرعامل درباره ما چه چیزهایی گفته است. او بازیکنان را تحریک می‌کرد و به آن‌ها می‌گفت پول شما را نمی‌دهند و شکایت‌شان را کنید. جالب است در مقطع زمانی که ابتدای فصل خود او مدیرعامل باشگاه بود و خودش قرارداد بازیکنان را منعقد کرد و حتی در جلسه با بازیکنان برای عقد قرارداد من هم حضور نداشتم، اکنون پرونده‌ای در خصوص شکایت بازیکنان بابت قراردادهایشان وجود دارد که خود او باید پاسخگو باشد. در آن برهه یکی از بازیکنانی که در نیم فصل عذر او را خواسته بودم را او به خاطر این که نشان دهد طرفدار خوزستانی‌ها است، برگرداند و جالب است حالا آن بازیکن علیه همین مدیر حکم گرفته است.

همه آن‌هایی که در جلسات شبانه با مدیرعامل باشگاه بودند و علیه من کودتا می‌کردند، در لیگ بیست و چهارم سمت گرفتند و مزد زحمات‌شان را گرفتند. گروهی جمع شده بودند که همگی منافع داشتند؛ یکی می‌خواست رییس کانون هواداران شود و دیگری می‌خواست رییس روابط عمومی و دیگری می‌خواست معاون اجرایی شود. به هر حال به همه قول داده بود. اکنون هم فاجعه‌ای در راه است؛ او یک قرارداد سوری با یک نفر منعقد می‌کند و دست بازیکن می‌دهد و آن بازیکن را تا سال گذشته نگه داشت. البته پیش از این به این بازیکن می‌گفتند که پورموسوی اجازه نمی‌دهد به مجموعه اضافه شوی ولی بعد از من هم او را جذب نکردند و حالا شنیده ام آن بازیکن روی قرارداد سوری اقدام به شکایت کرده است و اگر حکم صادر شود، آن روز، روز فاجعه فوتبال خوزستان است.

نکته دیگری که باید بگویم این است که مدیرعامل در جلسات ما حاضر می‌شد و به من می‌گفت کنار تو می‌نشینم تا مشخص شود من با تو هستم اما از لحظه ای که جلسه هیات مدیره آغاز می شد و از من ایراد می‌گرفتند، به آن‌ها اشاره می‌داد که فلان سوال را هم از پورموسوی بپرسید. یک روز در جلسه به من اعلام کردند فقط دو بازی به شما فرصت می‌دهیم که به او گفتم خودت را خسته نکن و یا علی و می‌روم که به من گفت بنشین. به او گفتم برای من شرط و شروط تعیین نکنید و داستان چیست. رییس هیات مدیره وقت باشگاه به من گفت که مدیرعامل به من گفته ما در هفته نهم در صدر جدول هستیم و چرا الان در رتبه دهم هستیم. یعنی آن مدیر برای خود توهم سازی می‌کرد. من هر سه هفته یک بار در جلسه هیات مدیره حاضر می‌شدم و از یک مرحله‌ای به بعد اعلام کردم که دیگر شرکت نمی‌کنم و اگر می خواهید من را اخراج کنید. او فقط دوست داشت جلسه تشکیل دهد.  در نهایت هم علی‌رغم تمام سختی‌ها پایان خوشی با صعود به لیگ برتر داشتیم.

پورموسوی در ایسنا: در جلسات شبانه علیه من کودتا می‌کردند/ برای رفتن به یک تیم اول باید مهریه همسرم را بدهم!

-همچنان هم از علاقه شما به پوشیدن پیراهن مشکی با دکمه‌های سفید گفته می‌شود. احساس می‌کنم در این جریان خود شما هم بدتان نمی‌آید سوژه رسانه‌ها شوید.

بله حتما باید پیراهن مشکی با دکمه سفید بپوشم. اتفاقا پیش از حضور در ایسنا هم پیراهن مشکی تنم بود که در مسیر عوض کردم. حتی می‌توانید به خانه ما بیایید و تعداد پیراهن‌های مشکی من را بشمارید. من به لباس مشکی علاقه دارم و بحث اعتقاد نیست. لباس مشکل قشنگ هست و آدم را لاغرتر هم نشان می‌دهد و حتی در بازی‌ها دیگر نیازی نیست کاور روی لباس بپوشم. این کارها به خاطر سوژه رسانه‌ها شدن نیست و حتی در مقطعی همه به من می‌گفتند با پیراهن مشکی کنار زمین حاضر شو. مثلا وقتی با آن پیراهن مشکی در بازی با پرسپولیس شکست خوردیم برای بازی بعدی با ذوب آهن یک پیراهن مشکی دیگر خریدم، یعنی دیگر هم پیراهن را به تن نمی‌کنم. البته در مقطعی هم پیراهن صورتی رنگ می‌پوشیدم که هنوز هم از این پیراهن دارم.

- همین چند وقت پیش بود که در داربی خوزستان هواداران استقلال خوزستان به حسین کعبی به خاطر دفاع از مدیریت باشگاه توهین کردند آن هم در حالی که هیچ کسی نمی‌تواند چشم خود را بر خدمات حسین کعبی در فوتبال خوزستان ببندد. چرا باید به اسطوره‌ها توهین شود؟

در مقطعی که در آبادان بودم و پنجره باشگاه بسته بود، مجبور شدیم از تعداد محدودی از بازیکنان استفاده کنیم و زمانی که گل خوردیم هواداران شعار سر داد که «پورموسوی هری»، اما در ادامه که برنده از زمین خارج شدیم از شعار «پورموسوی هری به پورموسوی کاپلو» رسیدم. احساس هواداران باید کنترل شود. من توهین به هیچ کسی از جمله حسین کعبی را که بازیکن خود من بوده، در تیم‌ملی بازی کرده و بچه همین شهر است، نمی پسندم و نباید این اتفاق رقم می خورد.

به نظر من همین اقدامات و توهین‌ها هم به مدیریت باشگاه برمی‌گردد. وقتی در مجموعه‌ای اختلافی به وجود می‌آید باید مدیریت شود تا به سکوها کشیده نشود و به نظر من مدیریت باشگاه هیچ وقت نخواست اختلافات درون مجموعه به صلح و سازش کشیده شود.

پورموسوی در ایسنا: در جلسات شبانه علیه من کودتا می‌کردند/ برای رفتن به یک تیم اول باید مهریه همسرم را بدهم!

- در همین استقلال خوزستان شاهد اخراج کاپیتان تیم هم بودیم و شاید بخشی از شعارها علیه حسین کعبی به همین موضوع بر می‌گشت؛ به نظر شما حیطه اختیارات کاپیتان چقدر است؟

در تمام سال‌هایی که مربیگری کردم تیم‌هایم یک روز دست به اعتصاب نزدند چون همیشه خودم دنبال منافع بازیکنانم بودم. همیشه گفته‌ام اول واریزی برای بازیکن و بعد هم برای کادرم و بعد خودم باشد ولی باید بدانیم جایگاه کاپیتان کجا است و اینکه به هر دلیلی کاپیتان بخواهد در هر مسئله‌ای دخالت کند من این را نمی‌پسندم. اینکه کاپیتان فقط بگوید پول و لباس نیست که نمی‌شود. یک بار هم به بازیکنان بگوید کادر فنی از شما بازیکنان چنین خواسته‌ای دارد.

زمانی که مشکل در استقلال خوزستان به وجود آمد، خودم کاپیتان تیم را نصیحت کردم و البته من در آن مقطع در مس رفسنجان هم حضور نداشتم. به مطلق‌زاده گفتم چرا این کارها را انجام می‌دهید، تیم شما یک دست نیست و چند دستگی در آن وجود دارد. سوالم این است چرا وقتی بازیکنان او را جلو انداختند تا از حقشان دفاع کند خودشان پشت او نایستادند؟ به نظر من در این قضیه محمود مطلق‌زاده فدا شد و باعث شد کسانی در پشت پرده امتیاز بگیرند. البته فصل بعد به شما می‌گویم این افراد چه کسانی هستند. به هر حال در این قضیه آنها آدم خوبه شدند و محمود آدم بد داستان شد. 

- این روزها فوتبال خوزستان با توجه به صعود نکردن نفت آبادان به لیگ برتر و سقوط نفت مسجدسلیمان روزهای خوبی را پشت سر نمی‌گذارد؛ در این باره هم توضیح دهید.

درباره نفت آبادان باید بگویم، نمی‌شود بگوییم نفت آبادان در بازی آخر با آریو اسلامشهر به لیگ برتر صعود نکرد و باید به بازی‌های قبل برگردیم؛ این تیم در مقابل تیم‌های پایین جدول به راحتی امتیاز از دست داد و شاید در همین بازی‌ها بود که کار صعودش سخت شد. در واقع نفت آبادان قبل از بازی آخر فرصت صعود را از دست داده بود، در حالی که شرایط لازم از نظر مالی و امکاناتی برای صعود این تیم فراهم بود و باید قبل از فجرسپاسی لیگ برتری می‌شد.

در خصوص نفت مسجد سلیمان هم باید بگویم این تیم سال‌هاست از مدیریت خود ضربه خورده است و جالب است همیشه می‌گفتند ما در حال مذاکره با پورموسوی برای هدایت تیم هستیم اما به من پیشنهادی نمی‌دادند، به جز آن سالی که با این تیم قرارداد بستم اما بعد از یک هفته اتفاقاتی رقم خورد که استعفا دادم. به هر حال معتقدم یک سری شیطنت‌ها صورت گرفت تا امسال نفت مسجدسلیمان نتیجه نگیرد. عده‌ای می‌گویند وقتی ما نیستیم تیم نباید نتیجه بگیرد و باید آسیب برسانیم. یک نفر بیاید بگوید زمانی که من در استقلال خوزستان نبوده‌ام حرکتی زده‌ام که تیم آسیب ببیند.

پورموسوی در ایسنا: در جلسات شبانه علیه من کودتا می‌کردند/ برای رفتن به یک تیم اول باید مهریه همسرم را بدهم!


بعد از اینکه نفت آبادان به لیگ برتر صعود نکرد برخی هواداران این تیم خواهان بازگشت شما به آبادان بودند، آیا اگر به شما پیشنهاد شود می‌پذیرید؟

خوشبختانه سالی که در آبادان بودم سال بسیار خوبی بود و در ادامه با توجه به اینکه از نظر مالی مشکلات زیادی داشتیم ولی می‌خواستم بین من و هواداران آبادان اختلافی به وجود نیاید استعفا دادم و دست باشگاه را باز گذاشتم. اکنون هم امیدوارم صنعت نفت روزی مجدداً به لیگ برتر برگردد و اگر کاری از دست من برآید کوتاهی نخواهم کرد اما تا این لحظه که با شما صحبت می‌کنم هیچ پیشنهادی از صنعت نفت آبادان نداشتم که البته با توجه به اتفاقاتی که از فوتبال استان رقم خورده است دوست دارم چند سالی دور از فوتبال خوزستان باشم.

- به نظر می‌آید مجدداً خیلی دیر برای واکاوی مشکلات دو تیم نفتی اقدام شد مثل همان سالی که استقلال خوزستان و فولاد با مشکلات زیادی در لیگ برتر مواجه بودند ولی جلسات مانند نوشدارو پس از مرگ سهراب بودند.

بله درست است؛ چرا مسئولان تیم‌های ما وقتی کار از کار می‌گذرد تشکیل جلسه می‌دهند مانند زمانی که استقلال خوزستان با مشکلات زیادی مواجه بود و موقعی جلسه گرفته می‌شد که فایده‌ای نداشت. 

البته این را هم همین جا بگویم که شنیده‌ام یک نفر در اهواز که تمام زمین‌های ورزشی را اجاره می‌دهد. یعنی در تمام مناقصات برنده می‌شود. مگر می‌شود چنین کاری را انجام داد؟ باید این موضوع هم بررسی شود.

- برای سرمربیگری تیم ملی امید هم گویا با شما صحبت شد، چرا نپذیرفتید؟

درباره تیم ملی امید پیش از اینکه سرمربی مس شوم با من صحبت شده بود و البته بعید می‌دانم کسی با توجه به شرایطی که تیم ملی امید دارد که دو سال درگیر است و باشگاه‌ها هم بازیکنانشان را در اختیار سرمربی تیم ملی قرار نمی‌دهند، پیشنهاد سرمربیگری را بپذیرد.

پورموسوی در ایسنا: در جلسات شبانه علیه من کودتا می‌کردند/ برای رفتن به یک تیم اول باید مهریه همسرم را بدهم!

- سهراب بختیاری‌زاده هم به عنوان یک مربی خوزستانی روزهای سخت و پرتنشی را در استقلال تهران پشت سر گذراند، این موضوع را چطور دیدید؟

سهراب بختیاری زاده برای من قابل احترام است. او بازیکن تیم ملی بوده و برای ما گل هم زده است و به نظر من زمانی که او به استقلال تهران رفت سخت‌ترین تصمیم را گرفت و با توجه به حمایتی که از او صورت نگرفت به نظرم او را سوزاندند. او چون بازیکن سابق استقلال تهران بود برای این تیم دلسوزی کرد اما به او بی‌مهری کردند. به نظرم بازیکنان باید برای سهراب بیشتر تلاش می‌کردند البته منظورم این نیست که بازیکنان کم کاری کردن ولی باید بیشتر می‌جنگیدند ولی یک سری بدشانسی‌هایی هم وجود داشت. به هر حال سهراب تیم پر تنشی را قبول مسئولیت کرده بود و در ادامه هم دیدید بوژوویچ و حتی جباری هم در این تیم موفق نبودند.

- همیشه کار با بازیکنان جوان را دوست داشته‌اید، آیا در شرایطی که تیم‌ها به دنبال نتیجه‌گرایی هستند باز هم می‌توان ترکیب اصلی تیم را از جوانان انتخاب کرد؟

به نظرم اهمیت دادن به جوانان یک مسئله است و بازی دادن به آنها مسئله دیگر محسوب می‌شود. زمانی که استقلال خوزستان بودم به آنها گفتم هدف ما این است که به لیگ برتر صعود کنیم که هم از بازیکنان جوان و هم از با تجربه‌ها باید استفاده کنیم. اگر هم در لیگ یک به همه جوانان بازی ندادم ولی به آنها اهمیت می‌دادم ولی واقعیت این است اگر هدف صعود است لیگ یک محل بازی دادن به بازیکنان جوان نیست و خیلی مسائل مثل زمین‌های نامناسب و فشار بازی‌ها ممکن است به آن‌ها آسیب برساند. در مس رفسنجان هم که بودم به بازیکنان جوان اهمیت دادم و در بازی آخر هم ریسک کردم و چهار تعویضی که داشتیم بازیکنان رده سنی ۲۱ و ۲۲ سال بودند. همین بازی کردن سال بعد برای آن‌ها تجربه خوبی خواهد شد.

- از بهترین و بدترین خاطره فوتبالی هم برای ما بگویید

بهترین خاطره من صعود استقلال خوزستان از مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا که همراه با اولین تجربه سرمربیگری من بود، است. بدترین خاطره من هم سقوط استقلال خوزستان به لیگ یک بود که واقعاً برای من دردآور بود.

- آیا زمانی بوده که به فوتبالیستی بیش از حقش بها داده باشید؟

من در فوتبال فقط برای یک نفر پارتی‌بازی خواهم کرد، آن هم برای پسرم که البته خدا را شکر اصلا فوتبالیست نیست. پدرم یک چیز رو خوب به من یاد داد که می‌توانم بگویم یک توصیه بود. او به من گفت «کمک بکن ولی حق کسی را ضایع نکن» شاید در دوران مربیگری‌ام به صورت اشتباه به کسی کم بازی داده باشم ولی مطمئن باشید حق کسی را نخورده‌ام. برای هر کاری ابتدا فکر می‌کنم و بعد تصمیم می‌گیرم.

پورموسوی در ایسنا: در جلسات شبانه علیه من کودتا می‌کردند/ برای رفتن به یک تیم اول باید مهریه همسرم را بدهم!

- چرا امیرعباس و رضا فرزندان شما فوتبالیست نشدند؟

به شما قول می‌دهم در آینده دو پسرهایم مربیان خوبی خواهند شد. امیرعباس پسر بزرگم بازیکن تیم نونهالان باشگاه فولاد بود اما وقتی متوجه شدند که پسر من است او را با رفتارشان از فوتبال زده کردند. به او گفتم من هم در دوران جوانی چنین ضربه‌هایی را خورده‌ام. او در کلاس‌های مربیگری D و C  آسیا را شرکت کرده است و همه می‌گویند او بهترین کمک تو خواهد شد ولی من به او می‌گویم خودت هر جایی که می‌توانی مربیگری کن و روی من حساب نکن.

- نکته قابل توجه این است که همسر شما بسیار فوتبالی بوده و حتی برخی معتقدند که در پذیرفتن هدایت تیم‌ها از سوی شما نظر ایشان بسیار اهمیت دارد.

بله همسرم بسیار فوتبالی است و وقتی قرار است هدایت تیمی را بپذیرم نظر همسرم اهمیت دارد؛ همسرم دو تیم استقلال خوزستان و صنعت نفت آبادان را بسیار دوست دارد و کار کردن من در یک تیم را اصلا دوست ندارد و به من گفته حق نداری در آنجا مربیگری کنی. می‌گوید اگر به آن تیم رفتی اول مهریه‌ام را بده و بعد برو (با خنده).

- در پایان چند کلمه برای شما عنوان می‌شود و نظرتان را درباره آنها بگویید.

فوتبال خوزستان: رو به نابودی است

استقلال خوزستان: خاطرات خوب

نجفی مدیرعامل سابق استقلال خوزستان: بسیار توانمند

فرشاد بختیاری‌زاده: دوست خوب

کیوان بابادی مدیرعامل فعلی باشگاه استقلال خوزستان: سر جای خودش نیست

مس رفسنجان: یک مسیر خوب

مومنی مدیرعامل مس رفسنجان: عجول

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
دیروز ۱۴:۲۲

متاسفانه پول بی حساب در فوتبال اکثرآ را حریص کرده،آقای پورموسوی اصلآ فوتبال بازی نکرده،از جوانی یک تیم محلاتی در محله چهارصد دستگاه اهواز داشت