به گزارش ایسنا، متن پیش رو گزارش «ایران» از نبود فرهنگ سازی شخصیتهای کارتونی و رسانه ای است که مردم را تشویق به صرفهجویی میکردند. این گزارش را بخوانید: «هرگز نشه فراموش»، حتماً شما هم با خواندن همین سه کلمه ناخودآگاه ادامه آن را با خودتان تکرار میکنید، «لامپ اضافی خاموش»! این جملات در روزهایی که مصرف آب و برق بالا بود و تبلیغات تلویزیونی چندانی هم وجود نداشت از زبان بابابرقی، پیرمردی با لباس زرد و قرمز به طور مداوم از تلویزیون پخش میشد. همین چند جمله در آن روزها تأثیر بسزایی در کاهش مصرف برق داشت. این جملههای جادویی پیرمرد مهربان، راه خود را در دل مردم کوچه و بازار باز کرده بود. با رسیدن گاز به شهر و روستاها و لزوم فرهنگسازی در زمینه استفاده درست از گاز شهری شخصیت دیگری با نام آقای ایمنی خلق شد. او که کلاهی زردرنگ با علامت شرکت گاز بر سر داشت، همه جا حاضر میشد و نصیحت میکرد «با وسایل گازی، نباید کرد بازی». تکرار این جمله آهنگین، خطرناک بودن وسایل گازی را در ذهنها ماندگار میکرد. سیاساکتی و دوستانش هم شخصیتهای انیمیشنی بودند که نقش بسزایی در ارتقای فرهنگ رانندگی کشور داشتند، آنها به این دلیل ساخته شدند تا معضلی که از زمان ورود اتومبیل به ایران در حوزه رانندگی و نبستن کمربند ایمنی وجود داشت، برطرف شود. همه موارد گفته شده نمونههای موفقی از تصویرسازی برند و انتقال درست مفاهیم با استفاده از کاراکترهای جذاب بودند که با طراحی خلاقانه موفقیت زیادی در فرهنگسازی به دست آوردند. در طول تاریخ تلویزیون، میان برنامهها یکی از ابزارهای رسانهای مهم آموزشی در سراسر دنیا بودهاند. این میان برنامهها همیشه نکاتی را در حوزههای مختلف از سبک زندگی گرفته تا بحث فرهنگسازی برای مصرف در حوزه آب، برق و انرژی به جامعه آموزش دادهاند. این برنامهها سعی میکنند معضلات و مشکلاتی را که در حوزههای مختلف جامعه وجود دارد از طریق برنامههای آموزشی با مخاطب یعنی افراد جامعه به اشتراک بگذارند
دکتر محمدعلی صفورا، فیلمساز و عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس در رشته سینما و انیمیشن با تأکید بر نقش این برنامهها در ایجاد تعامل میان افراد جامعه میگوید: «این برنامههای آموزشی علاوه بر اینکه با مخاطب تعامل به وجود میآورند، این امکان را دارند که نکات جزئی فراموش شده را نیز آموزش دهند.» خوشبختانه در ایران در دهه ۸۰ و اوایل ۹۰ آثار زیادی ساخته شد که به عنوان میان برنامه آموزشی در قالب انیمیشن و عروسکی نکات بسیاری را آموزش میداد و بیشتر موضوعات حول محور مصرف کمتر بود. بابا برقی، یکی از چهرههای شناخته شده آن روزها، عروسکی بود که بر صفحه تلویزیون ظاهر میشد و کمتر مصرف کردن برق را گوشزد میکرد، یا شخصیتهایی چون سیاساکتی در قالب میان برنامههای آموزشی در حوزه فرهنگ ترافیک و فرهنگ رانندگی بسیار مؤثر بودند. دکتر صفورا معتقد است: «همه این شخصیتها در زمان خودشان بسیار مؤثر بودند. حتی در دهه ۷۰ نیز یک سری کارهای عروسکی موفق توسط نصرت کریمی در همین موضوعات انجام شده بود. خاطره جمعی که نسبت به این شخصیتها و آثار وجود دارد نشان دهنده این است که این آثار تأثیر خودشان را گذاشتهاند و در زمان خودشان در زمینه فرهنگسازی موفق بودهاند و همچنان در خاطره جمعی باقی ماندهاند.»
سیا ساکتی کجاست؟
تردیدی نیست که بیشتر این کاراکترها که هنوز در اذهان مردم ماندگارند در زمان خود تأثیرگذار بودهاند، اما چرا سالهاست شخصیتهای اثرگذاری در میان برنامههای آموزشی ندیدهایم؟ این استاد دانشگاه در توضیح این مسأله میگوید: «در حال حاضر با توجه به شبکههای اجتماعی متعددی که وجود دارد، تأکید بر وجود و اهمیت تنها یک نوع تلویزیون رسمی، در هر کشوری اشتباه است. به همین دلیل باید در رسانههای مختلف ازجمله تلویزیون رسمی به اینگونه تولیدات توجه شود. همین موضوع شاید باعث شده که ما کمتر شاهد میان برنامههای آموزشی در تلویزیون رسمی کشور باشیم. بنابراین یکی از دلایل این است که به هر حال محدوده اثرگذاری رسانهها و تلویزیونهای رسمی دنیا کم شده و دیگر مخاطب کمتری تلویزیون نگاه میکند و همه به سمت رسانههای خصوصی (سوشال مدیا) هجوم آوردهاند. البته در فضای مجازی هم یک سری از این آموزشها را میبینیم، گروهها و حتی اشخاصی که راجع به نحوه درست مصرف دغدغه دارند، پیامهایی میگذارند. اما واقعیت این است که چون در فضای مجازی مخاطب پراکنده است و زمان مشخصی هم وجود ندارد، معلوم نیست پیام به چه تعداد مخاطبی میرسد و آنها چه قدر میتوانند تأثیرگذار باشند. البته به عنوان آسیبشناسی کمبود اینگونه آثار نمیتواند تنها دلیل باشد. شما در تلویزیون رسمی در همین دوران گسترش رسانههای اجتماعی نیز باید آثار باارزش و تأثیرگذاری بسازید که بتواند همه این نکات آموزشی را دوباره به نسلهای مختلف از خردسال، کودک، نوجوان تا عام گوشزد کند و پیامهای مورد نظر را انتقال دهد. بنابراین هنوز در بحث آموزش، تلویزیون میتواند مهمترین رسانه باشد به خصوص در مسائل مهمی مثل مدیریت مصرف آب و برق.» صفورا با بیان اینکه باید ابتدا آثار خوب و باکیفیت ساخته و بعد در مهمترین زمان پخش شود، میگوید: «اگر این اتفاق بیفتد قطعاً دوباره مخاطب پیام را دریافت میکند و تأثیر این برنامهها را در فرهنگ و زندگی عمومی خواهیم دید. اما متأسفانه انگار بازتاب این نکات آموزشی سیاست اصلی صدا و سیما نیست. در تلویزیون ما، فقط یک سری موضوعات مثل مسائل اقتصادی، تبلیغات یا مسائل سیاسی در اولویت است. انگار مسائل آموزش عمومی خیلی دغدغه نیست. برای همین در بهترین زمانهای طلایی هیچ اثری از تبلیغات آموزشی نمیبینیم.» این متخصص حوزه سینما و انیمیشن در ادامه با اشاره به اینکه تبلیغات آموزشی میتواند به شکلهای مختلفی مثل زیرنویس، میان برنامه، تبلیغات محیطی در فضای سریالها و فیلمها و برنامههای مستقل باشد، میگوید: «مهم این است که به شکل مستمر و در بهترین ساعتها باید پخش شوند، مثلاً در همین آخرین فوتبالی که از تلویزیون ایران پخش شد، بنری به بیسلیقهترین و غیر هنرمندانهترین شکل در استادیوم نصب شده بود که آب را کمتر مصرف کنیم! این بنر عاری از هنر و علم ارتباطات هیچ تأثیرگذاری ندارد. اگر قرار است بنری زده شود، حتماً باید هوشمندانه و تأثیرگذار طراحی شود. باید شخصیتی مانند بابابرقی که یک هدفی را دنبال میکند و یا نماد یک محصول میشود آنقدر به لحاظ کلامی و رفتاری و ظاهری طراحی جذابی داشته باشد که بتواند تأثیرگذاری بالایی داشته باشد. تلویزیون باید در زمانهای طلایی آثاری را که بشدت خلاقانه و مؤثر است پخش کند. اگر با سطحینگری بخواهیم آثاری را تولید کنیم هم باعث مضحکه میشود و هم تأثیرگذار نیست.»
فرهنگسازی را جدی بگیرید
چه بخواهیم و چه نخواهیم، منابع تجدیدناپذیر کشورمان در حال اتمام و منابع تجدیدپذیر هم بسیار محدود است. بنابراین باید اهمیت ویژهای برای فرهنگسازی در نظر بگیریم و استفاده از ابتکارات برای صرفهجویی را جدی بگیریم. صفورا با اشاره به اهمیت فرهنگسازی برای کاهش مصرف تأکید میکند: «مواردی که مطرح شد، حلقه مفقوده مصرف آب و برق در رسانههای کشورمان است، اینکه چند نفری بیایند و در یک برنامه حرفی بزنند و فقط متنی زیرنویس شود، نمیتواند فرهنگسازی ایجاد کند. برای این کار باید از مهدهای کودک شروع کنیم و به مدارس و بعد دانشگاهها و خانواده و سطح جامعه برسیم. آن وقت جنبههای فرهنگ نهادینه میشود.» این استاد دانشگاه که سالهاست در قالب کمپینهای آب برای حفظ محیطزیست تلاش میکند، میگوید: «جشنوارههای مختلف فیلم در کشور داریم، همه این جشنوارهها باید موظف شوند بخشهایی را به محیط زیست اختصاص دهند. یعنی باید آثار سینمایی، انیمیشن، عروسکی، نمایشی و آثار موسیقی در این حوزه تولید شود. فرهنگسازی مهم و زمانبر است و نیاز به استمرار و خلاقیت دارد. اینکه امروزه باوجود کمبود شدید آب در کشور هنوز در شهر میبینید که کسی از شلنگ آب به عنوان جارو استفاده میکند و آب را هدر میدهد، برای همین است. یا چرا وقتی با کمبود آب مواجه هستیم در حیاط منازل این همه گل کاشته و با آب آشامیدنی آبیاری میشوند؟ یا از آب چاهها به این حد وحشتناک برای مصارف کشاورزی و شهری برداشت میکنیم. آب چاهها هم در حال تمام شدن است، اگر قبلاً با ۱۰ متر به آب میرسیدیم حالا در برخی چاهها با ۵۰۰ متر هم نمیتوانیم به آب برسیم. فرهنگسازی حتی در مسائل بهداشتی و مذهبی هم باید اصلاح شود. هنوز میبینیم که افراد شیر آب را از اول تا آخر دست و صورت شستن باز میگذارند و مدتها زیر دوش به شکل وسواسی قرار میگیرند. ائمه جمعه و جماعت و روحانیون وظیفه دارند نسبت به این شکل غلط مصرف هشدار بدهند. بنابراین همه این موارد بشدت نیازمند فرهنگسازی است.» به اعتقاد این استاد دانشگاه در حال حاضر محیط زیست باید اولین و آخرین اولویت کشورمان باشد چرا که اگر آب نباشد با مشکلاتی عدیده مواجه خواهیم شد و همه این موارد باید در رسانهها و به صورت کاملاً خلاقانه مطرح شود. صفورا میگوید: «تکتک افراد باید احساس وظیفه کنند تا محیط زیست ایران را نجات دهیم. این تفکر باید در همه ما شکل بگیرد. در این راه هر حرف و هر پیام آموزشی مسلماً مؤثر است.»
انتهای پیام
نظرات