مصطفی فضائلی عضو هیئت علمی حقوق بینالملل دانشگاه بینالمللی قم در گفتوگو با ایسنا بیان کرد: اساساً دولتها به عنوان اعضای اصلی جامعه بینالمللی متعهد به یک سلسله تعهدات معاهداتی و عرفی هستند که چنانچه در رفتار و عمل خودشان از این تعهدات تخطی بکنند قطعا با ضمانت اجراهای حقوقی بینالمللی مواجه میشوند. برای برخی از این تعهدات، به ویژه آن تعهداتی که با صلح و امنیت بینالمللی در ارتباط هستند سازمانهای بینالمللی خاصی پدید آمدهاند که واجد صلاحیت و ماموریت در این رابطه هستند و نظارت و تضمین پایبندی دولتهای عضو را به این تعهدات به عهده دارند. تشخیص و احراز موارد نقض این تعهدات و همچنین تصمیم گیری درباره نحوه برخورد با دولت یا دولتهای ناقض را برعهده دارند.
وی عنوان کرد: بنابراین دولتها مجاز نخواهند بود که در این قبیل موارد خودسرانه و صرفا بر اساس ارزیابیهای شخصی خودشان عمل کنند بلکه مراجع و نهادهای بینالمللی مسئول، واجد صلاحیت تشخیص و اقدام هستند و دولتها هم باید به این نهادها و مراجع رجوع کنند و ادعاهای خود را نزد این مراجع بینالمللی مطرح کنند به جای اینکه خودسرانه و بر اساس قضاوتهای شخصی خودشان عمل کنند چرا که در این صورت هرج و مرج جامعه بینالمللی را فرا خواهد گرفت و وضعیت جنگل بر جامعه بینالمللی حاکم خواهد شد.
وی افزود: بحث صلح و امنیت بینالمللی متصدی اصلی و اولیه آن سازمان ملل متحد و به طور خاص شورای امنیت این سازمان است و هرگونه ادعایی مبنی بر وجود وضعیتی که تهدید یا نقض صلح و امنیت به شمار میرود باید به این نهاد ارجاع داده شود. البته دولتی که مورد تهاجم نظامی قرار گرفته باشد مادامی که شورای امنیت ملل متحد اقدام موثری برای متوقف کردن متجاوز اتخاذ نکرده باشد حق دارد از خود دفاع کند.
فضائلی اضافه کرد: تعهدات دولتها در زمینه خلع سلاح و کنترل تسلیحات بخشی از تعهدات معطوف به حفظ صلح و امنیت بینالمللی است. در این باره به طور خاص نظام عدم اشاعه تعهداتی را برای دولتها مبنی بر اجتناب از اشاعه تسلیحات هستهای مقرر کرده ضمن این که حق دولتها بر استفاده صلح آمیز از انرژی هستهای را مورد اذعان و تاکید قرار داده است. مسئولیت نظارت و تضمین پایبندی دولتها به تعهدات ناظر بر عدم اشاعه و نیز کمک به برخورداری از حق استفاده صلح آمیز از انرژی هستهای بر عهده سازمان بینالمللی انرژی اتمی قرار گرفته است.
این استاد حقوق بینالملل گفت: دولت جمهوری اسلامی ایران به عنوان عضو این سازمان متعهد به عدم اشاعه تسلیحات هستهای است و البته از حق استفاده صلح آمیز از انرژی هستهای برخوردار است. دولت عضو یک پیمان بینالمللی اگر امکان بهره مندی از حقوق مقرر در آن پیمان را نداشته باشد دلیلی برای باقی ماندنش در آن پیمان نخواهد داشت. از طرفی هیچ یک از دولتهای عضو معاهده عدم اشاعه(NPT) و یا حتی عضو شورای حکام آژانس حق ندارد به طور یکجانبه علیه کشوری دست به اقدامی بزند چه رسد به این که دولت غیر عضوی بخواهد در این زمینه دخالت کند. بنابراین اعمال تحریمهای یکجانبه و یا هر اقدام دیگری به بهانه نقض تعهدات هستهای ایران فاقد وجاهت حقوقی است و خود ناقض مفاد پیمان عدم اشاعه محسوب میشود.
فضائلی افزود: حملات دولت ترامپ علیه تاسیسات هستهای ایران همزمان ناقض اصول مسلم حقوق بینالملل و قواعد بنیادین نظام بینالملل موجود و نقض آشکار بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد است که به عنوان یک قاعده آمره هرگونه تهدید به استفاده از زور و یا کاربرد زور علیه تمامیت ارضی، استقلال کشورها و یا به هر نحوی مغایر با مقاصد سازمان ملل متحد را ممنوع شناخته است و همچنین نقض فاحش پیمان عدم اشاعه (NPT) است که هرگونه تهدید و یا حمله علیه تاسیسات هستهای را ممنوع اعلام کرده است. علاوه بر این که نقض صریح مقررات بینالمللی حقوق بشردوستانه از جمله ماده ۵۶ پروتکل اول الحاقی به کنوانسیونهای ژنو ۱۹۴۹ و نیز مغایر قطعنامه ۴۸۷ شورای امینت(۱۹۸۱) و قطعنامههای آژانس بینالمللی انرژی اتمی(۴۴۴ و ۵۳۳) محسوب میشود.
این استاد حقوق بینالملل تاکید کرد: یقینا قبح ارتکاب چنین جنایاتی از سوی دولتی که خود عضو دائم شورای امنیت ملل متحد و عضو آژانس بینالمللی انرژی اتمی است و باید پاسدار حرمت نظام بینالمللی مقرر در این نهادهای بینالمللی باشد، مضاعف خواهد بود و نشان از رفتار فراقانونی و قلدرمآبانه این دولت دارد که حاکی از همان خوی استکباری و خود را برتر از قانون پنداشتن و به استهزا گرفتن نهادها و هنجارهای حقوقی بینالمللی است.
وی ادامه داد: اما رژیم غاصب اسرائیل که عضو پیمان عدم اشاعه نیست مسلما حق ندارد پایبندی کشور عضو این پیمان را مطالبه کند. اگر دولت عضو این پیمان به تعهدش عمل نکرده است سایر دولتهای عضو آن هم از طریق آژانس میتواند واکنش نشان دهند نه اینکه کشوری که خودش عضو چنین پیمانی نیست و به پیمان عدم اشاعه متعهد نشده است و گزارشهای فراوانی هم حاکی از تولید صدها کلاهک هستهای توسط این رژیم است بتواند به خود حق دهد که درباره فعالیتهای کشور دیگری قضاوت و ادعایی داشته باشد؟ چه رسد که بخواهد براساس ادعاهای خود دست به اقدامی آن هم اقدام نظامی بزند. اگر هم مدعی است که اقدامات ایران خطری را متوجه او میکند باید به شورای امنیت سازمان ملل متحد مراجعه کند.
فضائلی بیان کرد: بنابراین، به طور قطع و یقین مسلم است که عملیات نظامی رژیم غاصب اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران و همچنین حملات رژیم ترامپ به تاسیسات هستهای ایران مصداق تام ارتکاب جنگ تجاوزکارانه و جنایت علیه صلح است و بر این اساس ناقض بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد، به عنوان یکی از اصول بنیادین و قواعد آمره نظام بینالمللی موجود بوده است و این جنایت که جنایت علیه صلح شناخته میشود مادامی که تهاجمات نظامی علیه ایران ادامه داشته باشد در حال تکرار بوده و مصداق جنایت مستمر تلقی میشود.
وی تصریح کرد: از سوی دیگر طبیعتاً آن طرفی که مورد یک جنگ تجاوزکارانه و حمله مسلحانه واقع شده ایران است که بر اساس نص ماده ۵۱ منشور ملل متحد از حق ذاتی دفاع از خود برخوردار است. از این رو جمهوری اسلامی ایران مجاز است مادامی که تهاجمات رژیم اسرائیل ادامه دارد و هیچ اقدام موثری از سوی شورای امنیت ملل متحد برای متوقف کردن متجاوز صورت نگرفته است، و نیز در پاسخ به حملات نظامی آمریکا به دفاع از خود مبادرت ورزد و حملات مسلحانه متناسبی را علیه مهاجمین انجام دهد. بنابراین تردیدی در مشروعیت اقدامات و عملیات نظامی متقابل و تدافعی جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد و این حق به عنوان یک حق ذاتی است که دولت جمهوری اسلامی ایران هم به صورت انفرادی و هم در صورت اقتضا و نیاز با درخواست کمک از سایر دولتها به صورت جمعی به اعمال این حق مبادرت بورزد و به آن ادامه دهد.
این استاد حقوق بینالملل افزود: در عین حال حق پیگیری مسئولیت بینالمللی رژیم غاصب اسرائیل و قدرتهای حامی آن به ویژه ایالات متحده آمریکا و هم مسئولیت مستقل ایالات متحده به خاطر تهاجم نظامی مستقیم به سایتهای هستهای از طرق مختلف سیاسی و حقوقی و همچنین تعقیب مسئولیت کیفری عاملان ارتکاب جنایت تجاوز و همچنین جنایات ارتکابی در حین تجاوزات به نحو مقتضی نزد محاکم ملی و بینالمللی برای جمهوری اسلامی ایران و قربانیان و زیاندیدگان محفوظ است و مشمول مرور زمان هم نخواهد شد.
فضائلی در پایان اضافه کرد: سیاستها و اقدامات وحشیانه رژیم غاصب اسرائیل و ایالات متحده آمریکا را میتوان کودتا علیه حقوق بینالملل و نظم مبتنی برآن ارزیابی کرد که کلیت جامعه بینالمللی و تمدن بشری را با مخاطره جدی مواجه کرده است. واقعیات کنونی نشان میدهد، همانگونه که طی سالهای ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۵ در چندین سند بینالمللی صهیونیسم تهدیدی جدی علیه صلح جهانی به شمار رفته و به شدت محکوم شده است، همچنان این تهدید با شدت بیشتر وجود دارد با این تفاوت که متاسفانه از پشتیبانیهای وقیحانه و شرمآور برخی دول غربی به ویژه رژیم ترامپ برخوردار است.
این استاد حقوق بینالملل ادامه داد: چنانچه دولت آمریکا و رژیم صهیونی در این خوی قلدری و یاغیگری خود را کامیاب بیابند جامعه بینالمللی خساراتی جبران ناپذیر را تجربه خواهد کرد به گونهای که حاصل تلاشها و اقدامات یک قرن اخیر در برقراری صلح و امنیتی نسبی در جهان بر باد رفته و جامعه بینالمللی باید پیوسته در برابر این یاغیگریها راه تمکین و مماشات در پیش گیرد، مگر آن که جهان در برابر کودتای ترامپیسم و صهیونیسم علیه حقوق بینالملل قیام کند.
انتهای پیام
نظرات