به گزارش ایسنا، آلن تورینگ در چنین روزی در روز ۲۳ ژوئن سال ۱۹۱۲ در انگلستان متولد شد. تورینگ در کشور خودش و میان جامعهای گسترده از دانشمندان، بهعنوان چهرهای درخشان و برجسته شناخته میشود. فردی که نبوغ و دمدمیمزاجی را در هم آمیخت، در ریاضیات و رمزنگاری در اوج بود اما در تعاملات اجتماعی ناتوان بهنظر میرسید.
به نقل از نیویورکتایمز، آلن تورینگ در خانوادهای متوسط از نظر مالی اما تحصیل کرده به دنیا آمد. از کودکی علاقه زیادی به ریاضیات و منطق داشت و تحصیلات خود را در کالج شربورن آغاز کرد و سپس در کینگ کالج دانشگاه کمبریج در رشته ریاضیات به ادامه تحصیل پرداخت و بعدتر به دانشگاه پرینستون آمریکا رفت.
نام تورینگ بیش از همه با عملیات فوقمحرمانه رمزگشایی جنگ جهانی دوم در بلچلی پارک گره خورده است؛ ملکی بزرگ در شمال لندن که در آن، تورینگ رهبری تلاش برای رمزگشایی پیامهای ماشین انیگما آلمان نازی را بر عهده داشت. این کدها زمانی «شکستناپذیر» تلقی میشدند، حتی از نظر خود آلمانیها.
در آن زمان، زیردریاییهای آلمانی در اقیانوس اطلس به شکار کشتیهای متفقین میپرداختند؛ کشتیهایی که تجهیزات حیاتی برای جنگ را حمل میکردند. این کاروانها برای تداوم مقاومت بریتانیا حیاتی بودند و زمینهساز پیادهسازی عملیات تاریخی نرماندی در سال ۱۹۴۴ شدند که به فروپاشی آلمان نازی در سال بعد انجامید.
تنها راه مقابله با این تهدید، رهگیری موقعیت زیردریاییها بود؛ و این تنها از طریق رمزگشایان بلچلی پارک امکانپذیر شد.
داستان تأثیرگذار تورینگ، الهامبخش ساخت فیلم بازی تقلید (The Imitation Game) در سال ۲۰۱۴ شد. اما دامنه علمی دستاوردهای تورینگ بسیار فراتر از آن بود که در قالب یک فیلم سینمایی بگنجد. او اصولی را پایهگذاری کرد که رابطه میان انسان و ماشین را تا به امروز شکل دادهاند.
حتی پیش از جنگ جهانی دوم، تورینگ به پیشرفتهایی دست یافته بود. اگرچه ساخت نخستین رایانه عملیاتی به پژوهشگران آمریکایی جان پرسپر اکرت و جان ماکلی و دستگاهی به نام ENIAC در سال ۱۹۴۶ نسبت داده میشود، اما مفهوم رایانه همهمنظوره پیشتر توسط تورینگ ارائه شده بود.
او آن را «ماشین تورینگ همگانی» نامید. ایدهای از یک ماشین که قادر باشد هر کار مشخص و تعریفشدهای را انجام دهد، تنها با دریافت برنامهای مناسب. این مفهوم، شالوده رایانههای مدرن و نظریه برنامهریزی ذخیرهشده را تشکیل میدهد: اینکه دستورالعملها و دادهها در ماهیت نمادین یکسان هستند.
فناوری که بعدها از پروژه منهتن یا تولید بمب اتمی در آمریکا سر برآوردند نیز، بهنوعی به ایدههای تورینگ و تئوری رایانش او مدیون بودند.
کارهای پسا جنگ او در دانشگاه منچستر و روی نخستین رایانههای بریتانیایی نیز بازتابی از توانمندی رایانههای الکترونیکی در دوران جنگ سرد و رقابت هستهای بود. او تا آخر عمر مجذوب پیوند میان ذهن انسان و ماشین باقی ماند. تورینگ در سال ۱۹۴۴ نیز به همکارش گفته بود: میخواهم مغز بسازم.
در مقالهای در سال ۱۹۵۰، تورینگ «آزمایش تورینگ» را مطرح کرد؛ آزمونی برای بررسی اینکه آیا یک ماشین میتواند رفتار انسانی از خود نشان دهد یا خیر که قرار بود به یک سوال فلسفی و مهم پاسخ دهد: آیا ماشینها میتوانند فکر کنند؟. تورینگ معتقد بود که این سوال بسیار کلی و مبهم است و بهتر است به جای پرسیدن چنین سوالی، پرسیده شود که آیا میتوان رفتار یک ماشین را از رفتار یک انسان متمایز کرد؟
در این آزمون، یک نفر از فردی ناشناس سوالاتی میپرسید و باید تشخیص میداد که پاسخدهنده به این سوالات یک انسان است یا یک رایانه.
او بر این باور بود که اگر ماشین بتواند فردی که سوال میپرسد را گمراه کند به این معناست که توانسته هوش انسانی را شبیهسازی کند و از نظر تورینگ در واقع فکر کند.
آزمایش تورینگ فقط یک پاسخ به یک سوال فلسفی نبود بلکه راهنمایی بود برای ساخت ماشینهایی که میتوانند رفتاری مشابه انسان داشته باشند که پایهای برای پیشرفت هوش مصنوعی بوده است.
سالها بعد، در بازدیدی از لندن، باراک اوباما رئیسجمهور وقت آمریکا، تورینگ را در کنار دیگر چهرههای بزرگ علمی قرار داد و گفت: از نیوتن و داروین تا ادیسون و اینشتین، از آلن تورینگ تا استیو جابز، ما در پیشرفتهای علمی و تحقیقات پیشگام بودهایم.
مدیر مدرسه شبانهروزی شربورن، در نامهای به والدین تورینگ نوشته بود: اگر قرار است او صرفا یک متخصص علمی باشد، وقتش را در این مدرسه تلف میکند.
تورینگ موفق شد در رشته ریاضیات وارد کالج «کینگ» در دانشگاه کمبریج شود و در سال ۱۹۳۴ با مدرک درجه یک فارغالتحصیل گردد. بهواسطهٔ نبوغ زودهنگامش، تنها یک سال بعد، یعنی در ۱۹۳۵، به مقام عضو ممتاز دانشکده رسید. یک سال پس از آن، مقالهای انقلابی با عنوان «دربارهٔ اعداد قابلمحاسبه، با کاربردی برای مسئلهٔ تصمیمپذیری» منتشر کرد؛ مسئلهای مشهور به زبان آلمانی که آلونزو چرچ، منطقدان آمریکایی، نیز به آن پرداخته بود.
هر دو نفرچرچ و تورینگ به نتیجهای مشابه رسیدند: پایهای برای علم رایانه، مبنی بر اینکه هیچ الگوریتمی وجود ندارد که بتواند برای همهٔ گزارههای منطقی، درستی یا نادرستی آنها را تعیین کند. البته تفکر تورینگ سادهتر و مستقیمتر بود.
تورینگ در سال ۱۹۳۸ پایاننامهٔ دکترای خود را در دانشگاه پرینستون به پایان رساند و به بریتانیا بازگشت. پس از اعلام جنگ بریتانیا علیه آلمان در ماه سپتامبر ۱۹۳۹، او به «مدرسه رمز و کد دولت» در بلچلی پارک پیوست؛ جایی که مامن رمزگشایان بود.
بزرگترین چالش آنها در آغاز، رمزگشایی از دستگاه انیگما بود؛ دستگاهی که حدود ۲۰ سال پیش از آن، توسط مهندس برق آلمانی، آرتور شربیوس، اختراع شده بود و برای رمزگذاری پیامهای تجاری طراحی شده بود. دستگاه بهگونهای عمل میکرد که با تایپ یک حرف روی صفحهکلید، آن را از طریق مجموعهای از چرخندهها به نورهایی روی یک صفحه هدایت میکرد که معادل رمزی آن را نشان میداد. این دستگاه قادر به تولید نزدیک به ۱۵۹ تریلیون میلیارد (۱۵۹ کوینتیلیون) ترکیب مختلف بود.
در آغاز، یک ریاضیدان لهستانی که پیش از حمله هیتلر به لهستان روی انیگما کار کرده بود، اطلاعات حیاتی را در اختیار بریتانیا قرار داد. اما زیر نظر تورینگ و ریاضیدان دیگری از کمبریج بهنام دبلیو. جی. ولچمن، تلاشها در بلچلی پارک گسترش چشمگیری یافت. آنها با استفاده از دستگاهی بزرگ بهنام بمب (Bombe)، عملکرد انیگما را شبیهسازی کردند تا رمزهایش را بشکنند.
در سال ۱۹۴۲، تورینگ به ایالات متحده فرستاده شد تا چند ماه در نشستهای سطحبالا درباره رمزگذاری ارتباطات میان روزولت (رئیسجمهور آمریکا) و چرچیل (نخستوزیر بریتانیا) شرکت کند. کارهای جنگیاش برای او نشان افتخار غیرنظامی ردهبالا به همراه داشت و به عنوان افسر نشان امپراتوری بریتانیا معرفی شد.
در سالهای پس از جنگ، علاقهٔ تورینگ به رایانهها سبب شد تا او طرحی برای دستگاهی بهنام موتور محاسبات خودکار (Automatic Computing Engine) ارائه دهد. اگرچه این دستگاه هیچگاه ساخته نشد، اما تورینگ بر این باور بود که رایانهها ظرفیت بیپایانی برای تجسم هوش مصنوعی در قالبی عملی دارند.
در ماه اکتبر سال ۱۹۴۸، تورینگ فعالیت خود را در آزمایشگاه رایانه دانشگاه منچستر آغاز کرد و در سال ۱۹۵۰ خانهای در شهر ویلمسلو خرید. علایق او شامل موضوعات علمی گوناگون، از جمله مورفوژنز که نظریهای دربارهٔ رشد و شکلگیری در زیستشناسی است، ارتباطات پنهانی با رمزگشایان پساجنگ بریتانیا، و دوی استقامت بود.
تورینگ در روز هفتم ژوئن سال ۱۹۵۴ در خانهاش در شهر ویلمسلو درگذشت. پزشک قانونی علت مرگ را مسمومیت با سیانور اعلام کرد و گفت او «در حالی که تعادل روانی نداشت» دست به خودکشی زده است. کنار جسدش یک سیب نیمهخورده قرار داشت. برخی زندگینامهنویسان گمان کردند او سیب را به سیانور آغشته کرده و خورده تا طعم زهر را پنهان کند. اما برخی آشنایان یا پژوهشگران بهویژه مادرش، با نظریه خودکشی مخالفت کردند و احتمال دادند مرگش تصادفی بوده باشد.
سیبی که تورینگ خورده بود هرگز مورد آزمایش سمشناسی قرار نگرفت. تورینگ دو سال پیش از مرگش به دلیل همجنسگرایی که در آن زمان در بریتانیا جرم محسوب میشد محاکمه و محکوم شده بود و تحت شیمیدرمانی با هورمون قرار گرفته بود که این درمان پیامدهای جسمی و روانی شدیدی از جمله افسردگی و انزوای اجتماعی برای او به همراه داشت. اندرو هاجز، ریاضیدان و زندگینامهنویس که کتابی در مورد تورینگ نوشته است در این مورد مینویسد: عجیب، منزوی، افسرده، پرشور، تسلیمشده، خشمگین، مشتاق، ناراضی. اینها همیشه ویژگیهای متغیر و خاص او بودند. و با وجود قدرتی که در برابر بداقبالی از خود نشان داد، هیچکس نمیتوانست آیندهٔ او را با اطمینان پیشبینی کند.
آلن تورینگ نه تنها یکی از بزرگترین متفکران قرن بیستم بود، بلکه از پیشگامان واقعی دنیای دیجیتال محسوب میشود. انسانی که پایههای علم و هوش مصنوعی را بنا نهاد و رمزهای شکستناپذیر انیگما را شکست. اما جامعه قدردان نبوغ او نبود و او را محکوم و منزوی کرد. مرگ او در سن ۴۱ سالگی نمادی از بیعدالتی تاریخی شد که بعدها با عذرخواهی رسمی دولت، عفو سلطنتی و به رسمیت شناختن او به عنوان یکی از نمادهای افتخار ملی، به تدریج جبران شد.
انتهای پیام
نظرات