حمید خاورزمینی در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: انسجام اجتماعی همواره در تمامی دورهها و شرایط، یک نیاز حیاتی برای بقا و سلامت هر جامعهای است. تصور اینکه انسجام اجتماعی تنها در زمانها و مکانهای خاصی ضرورت دارد، یکی از مهمترین موانع شکلگیری و تقویت واقعی آن است.
خاورزمینی با بیان اینکه در دوران جنگ، انسجام اجتماعی معمولاً بهصورت خودکار افزایش پیدا میکند، تصریح کرد: حتی افرادی که بهطور مستمر از نظام انتقاد میکنند، وقتی کشور در معرض تهدید قرار میگیرد، به حمایت از کشور خود برمیخیزند. این امر نشاندهنده آن است که یک احساس همبستگی جمعی در جامعه وجود دارد. اما واقعیت تلخ این است که این انسجام اغلب کوتاهمدت است و پس از گذر از بحران، جامعه دوباره به همان ناهمگونیها و عدم انسجام قبلی بازمیگردد.
نکته کلیدی اینجاست که در زمان صلح و آرامش، نیاز به انسجام اجتماعی حتی بیشتر است. زیرا در دوران صلح و رفاه، طبق نظریات جامعهشناسی، میزان همبستگی اجتماعی کاهش پیدا میکند. بنابراین ما باید انسجام اجتماعی را نه یک پروژه موقت، بلکه یک پروسه دائمی و بنیادین در نظر بگیریم.
وی با اعتقاد به اینکه، یکی از مشکلات اجتماعی و فرهنگی ایران امروز، فقدان یک "ملت" به معنای واقعی کلمه است، خاطرنشان کرد: در مواقعی مانند زلزله، جنگ، یا بلایای طبیعی، نوعی حس ملیگرایی و همبستگی دیده میشود، اما این انسجام نه از روی برنامهریزی، بلکه برآمده از احساسات و واکنشهای درونی است و پس از رفع خطر، دوباره جامعه به همان حالت پراکندگی و فردگرایی بازمیگردد.
عضو شورای مرکزی حزب همبستگی دانشآموختگان ایران و رئیس کمیته آموزش این حزب، با بیان اینکه متأسفانه در دهههای اخیر، فردگرایی افراطی بهشدت در جامعه ما بهویژه در میان قشرهایی که خود را "روشنفکر" میدانند، گسترش یافته است، عنوان کرد: این فردگرایی نهتنها بهعنوان یک پدیده شیک ترویج شده، بلکه باعث شده که اصالت جمع و حس مسئولیت اجتماعی تضعیف شود. اما اگر به کشورهای توسعهیافته نگاه کنیم، میبینیم که آنها دقیقاً با تأکید بر انسجام اجتماعی و مسئولیت جمعی توانستهاند موفق شوند. این در حالیست که ما در فرهنگ رسانهایمان بیشتر به تبلیغ استقلال فردی، بیبرنامهگی، و بعضاً هرج و مرج دامن زدهایم.
خاورزمینی یادآوری کرد: در نهایت، باید به این نکته اساسی بازگردیم که انسان ذاتاً موجودی اجتماعی است. در طول تاریخ، هیچ شکلی از زیست انسانی منفرد بهصورت پایدار وجود نداشته است. حتی آنهایی که در انزوا زندگی کردهاند، خود را از یک جمع جدا کردهاند؛ اما انسان بدون جمع، عملاً انسان نیست. پس انسجام اجتماعی، نیازی حیاتی، دائمی، و فرازمانی است که در همه شرایط جنگ، صلح، بحران، رفاه باید تقویت شود.
وی ادامه داد: انسجام اجتماعی نباید تنها در برهههای حساس مورد توجه قرار گیرد؛ بلکه یک نیاز دائمی و حیاتی در جامعه ماست، که متأسفانه همواره شاهد کمبود آن بودهایم. بنابراین، باید برای تقویت آن تلاش جدی صورت گیرد.
عضو شورای مرکزی حزب همبستگی دانشآموختگان ایران با بیان اینکه متخصصان مدیریت بر این باورند که یکی از وظایف اصلی مدیریت، تبدیل چالشها به فرصتهاست، مطرح کرد: در شرایط کنونی، بسیاری از کسانی که دغدغه کشور و آینده آن را دارند، اقدامات و حرکتهایی را آغاز کردهاند. اکنون مسئولیت مدیریت و حاکمیت آن است که با دلسوزان کشور همراهی کند و در عین حال با کسانی که با انگیزههای سیاسی یا شخصی بر طبل اختلافات میکوبند، مقابله کند. برخی از این افراد که ناراحتیها یا ناکامیهای سیاسی خود را دستاویز رفتارهای تفرقهافکنانه قرار میدهند، از مهمترین موانع انسجام اجتماعی هستند.
خاورزمینی ادامه داد: برخی جریانهای تندرو، که ایران را تنها متعلق به خود میدانند و نگاه تمامیتخواهانه دارند، بخشهایی از جامعه را طرد میکنند، مخالفان را تهدید و تخریب میکنند و حتی توهین روا میدارند. مقابله با این نگاه انحصارطلبانه، گامی اساسی برای تحقق انسجام اجتماعی است. برخی از این افراد، که شرایط حساس امروز را نادیده میگیرند و رفتارهای تفرقهافکنانه انجام میدهند، بزرگترین موانع انسجام اجتماعیاند. بهویژه تندروهایی که نگاه تمامیتخواهانه دارند، ایران را فقط برای خود میخواهند، و دیگران را "غیرخودی" میدانند. بخشی از این جریانها و نه همهشان، با تهدید، تخریب و توهین به مخالفان سیاسی خود انسجام را تضعیف میکنند و باید با آنها قاطعانه برخورد شود.
وی تاکید کرد: ما باید بپذیریم که ایران ملک مشاع همه ایرانیان است. شهروند درجه یک و دو نداریم. اگر در شرایط بحرانی، همه را به انسجام اجتماعی فرامیخوانیم، نمیتوانیم در شرایط عادی، تفکیک و تبعیض قائل شویم. این نگاه باید به حاکمیت منتقل شود که ما نیازمند نگاهی فراگیر و وحدتبخش هستیم.
عضو شورای مرکزی حزب همبستگی دانشآموختگان ایران بیان کرد: دکتر پزشکیان، رئیسجمهور، در زمان انتخابات جملهای بسیار مهم بیان کرد؛ «بیایید با هم دعوا نکنیم.» این سخن ساده، اما عمیق، اساس وفاق ملی است. او حتی حاضر شد از برخی حقوق خود و حامیانش بگذرد و پستهای کلیدی را به رقبایش واگذار کند تا دعوا و اختلاف کاهش یابد. این اقدام مشابه سنت اسلامی تألیف قلوب است که در قرآن نیز به آن اشاره شده است. با وجود اینکه این نیت و حرف درست بود، اما در اجرا موفق عمل نشد. برخی مخالفان رئیسجمهور که به قدرت راه یافتند، متأسفانه به جای همراهی، مسیر گذشته خود را ادامه دادند و بار دیگر پروژهی "خالصسازی" را دنبال کردند.
خاورزمینی با اشاره به اینکه اگر این نگاه وحدتمحور نهادینه شود، ما میتوانیم از این بزنگاه تاریخی عبور کنیم و به سمت ملت شدن واقعی حرکت کنیم، گفت: من به صورت علمی، قلبی و آرمانی معتقدم که باید به این مرحله برسیم. ایران برای همه ایرانیان است و تنها از راه انسجام، عدالت و همدلی است که میتوانیم آیندهای روشن برای فرزندانمان و تمدن چند هزار سالهمان رقم بزنیم. اگر این نگاه نهادینه شود، میتوانیم پس از عبور از این بزنگاه تاریخی، به معنای واقعی کلمه «ملت» شویم.
وی ادامه داد: نمیشود که در شرایط بحرانی از وحدت صحبت کنیم و بعد که بحران گذشت، به تفکیک و مرزبندی بازگردیم. مردم نیز باید متوجه این ضرورت تاریخی باشند. هر جا در گذرگاههای مهم تاریخ، انسجام نداشتهایم، شکست خوردهایم. مثال تاریخی روشن آن، داستان آریو برزن است که بسیاری از مردم با آن آشنا هستند. بعد از شکست در مقابل اسکندر مقدونی، چه فجایع و عقبگردهایی برای تمدن ما رخ داد. یونان، با آن وسعت کم، که حتی به اندازه یکی از ساتراپیهای ایران هم نبود، توانست ایران را تحت سلطه خود درآورد و بیش از صد سال سلطه فرهنگی، نظامی و سیاسی بر ما داشته باشد. چون آن روز هم ما انسجام اجتماعی نداشتیم. آن زمان هم اختلافات، حتی بین فرماندهانی که با یونانیها میجنگیدند، بالا گرفته بود. اینها درسهایی است که ما باید از تاریخ بگیریم. نباید اجازه بدهیم این اتفاقات به شکلی تکراری دوباره بازتولید شوند.
عضو شورای مرکزی حزب همبستگی دانشآموختگان ایران یادآوری کرد: در تمام دورانهایی که به کشور ما تجاوز شده، هرگاه ما انسجام اجتماعی خوبی داشتیم، توانستیم پیروز شویم. در دوران سربداران، ما فقط با انسجام اجتماعی و اتحاد مردم یک روستای بزرگ به نام باشتین در خراسان، توانستیم به سلطه مغولان پایان دهیم؛ مغولانی که یکی از خونریزترین و وحشیترین اقوام تاریخ بودند. فقط با انسجام اجتماعی، فقط با یکی شدن و تمایل به جمعگرایی، این موفقیت حاصل شد.
ما باید بپذیریم که همواره در معرض تهدید هستیم. اما این تهدید زمانی به واقعیت تبدیل میشود که انسجام داخلی خود را از دست داده باشیم. ما باید از این خطری که سرمایههای کشور را تهدید میکند، فرصتی برای انسجام اجتماعی بسازیم. اگر چنین انسجامی شکل بگیرد، حتی ابرقدرتهای دنیا هم مجبور به تسلیم در برابر ما خواهند بود، چون باید با ما روی این کره خاکی زندگی کنند؛ به شرطی که ما یک کل یکپارچه را تشکیل بدهیم.
خاورزمینی عنوان کرد: ما باید بپذیریم که همه ما ایرانی هستیم؛ با هر اعتقادی، قومیتی، مذهبی، جنسیتی یا سطح تحصیلات. ایران ملک همه ماست و همه ما وظیفه داریم از آن پاسداری کنیم؛ نه فقط روزهایی که درگیر جنگ هستیم، الان که پیروز شدیم نیز همین مسئولیت باقی است. همه کسانی که به این سرزمین علاقهمندند چه دینگرا، چه ملیگرا، چه مادیگرا باید بپذیرند که ایران یک سرمایه الهی و مادر مشترک ماست. باید در شادی و سختی، در پیروزی و شکست، کنار هم بایستیم و همبستگی داشته باشیم.
وی ادامه داد: اگر انسجام بر مبنای منافع ملی باشد، این منافع برای نسلهای گذشته، حال و آینده مشترک و حیاتی خواهد بود. هر چیزی که مشترک و ضروری باشد، دوام و پایداری دارد. ما باید از تجربههای تاریخی دیگران درس بگیریم. از شکست پروژههای پانگرایی، مثل حرکت ناکام جمال عبدالناصر برای ساختن امت عربی، باید عبرت بگیریم. ما باید از جنگ بوسنی و هرزگوین بیاموزیم؛ آنجا که اقوام مختلف، علیرغم اختلافها، توانستند در کنار هم در برابر دشمنی بیرونی ایستادگی کنند. یادمان نرود که در روزهای جنگ ایران، پسر ۱۲-۱۳ سالهای از تایباد زیر صندلی قطار پنهان میشود تا به خرمشهر برسد و از کشورش دفاع کند. کسانی که جغرافیای ایران را بشناسند میدانند که فاصله تایباد تا خرمشهر چه معنا و مسافتی دارد.
عضو شورای مرکزی حزب همبستگی دانشآموختگان ایران با بیان اینکه ما با اکثریتی تودهوار مواجهیم که از شرایط موجود ناراضی هستند و در مقابل، اقلیتی دائمالرئاسة قرار دارد که در مسندهای اجرایی نشستهاند، توضیح داد: برخی از این اقلیت، منافع فردی را بر کلانترین منافع اجتماعی ترجیح میدهند.
خاورزمینی تاکید کرد: این پیروزی ما و ناکامی دشمن، حاصل تابآوری بالا، رشادتها و شجاعت مردم و کسانی است که با تمام کمکاریها از حاکمیت و با وجود خطر تروریسم، یکصدا برای ایران و تنها برای ایران ایستادند. تمام کسانی که امروز با هویت ملی پشتیبان دستگاه دیپلماسی و نیروهای نظامی کشور بودهاند، با هر جایگاه، سطح تابآوری محدود و متفاوتی دارند و بر حاکمان است که این سرمایه اجتماعی به وجود آمده را تقویت کرده و با افزایش مشارکت مردم در تصمیمگیریها و مدیریت جامعه، ملیتی تمام و کامل از مردم بسیار سختیکشیده ایران شکل دهند.
انتهای پیام
نظرات