ویکتوریا عمرانیفرد در گفتوگو با ایسنا ضمن اشاره به اینکه پس از فروکش کردن بحران افراد ممکن است حالتهای متفاوتی را تجربه کنند، اظهار کرد: در واقع هیجانات تجربهشده توسط افراد مختلف مسیرهای متفاوتی را طی میکند. اینکه هر فرد در چه مسیری قرار میگیرد، به فاکتورهایی بستگی دارد. برخی از این فاکتورها فاصله فرد تا محل وقوع حادثه، شدت بحران، نوع شخصیت فرد، میزان سازگاری فرد در بحرانهای قبلی، تجربه بحرانهای گذشته، احساس امنیت خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی، نوع هیجان تجربهشده، سلامت روان در زمان حادثه، سلامت جسمانی و وجود یا نبود حمایت خانوادگی، فامیلی و اجتماعی است.
وی افزود: با توجه به این موارد، متوجه میشویم که برداشت افراد از احساس خطر در زمان بروز بحرانها بسیار متفاوت خواهد بود، بنابراین افرادی که بههردلیلی سابقه دورههای ابتلا به اختلالات خلقی، اضطرابی یا سایر مشکلات روانی دارند، با بروز هر استرسی ممکن است مجدداً با تشدید یا عود مشکلات قبلی خود مواجه شوند.
متخصص روانپزشکی ادامه داد: از سوی دیگر افرادی که هیچ سابقه قبلی ندارند نیز در مواجهه با شرایط تهدیدآمیز ممکن است دچار حالاتی شوند که به آن اختلال انطباق میگوییم و تا مدتی با همان تجارب نگرانکننده مشغولیت ذهنی داشته باشند. این افراد نیاز به گذشت زمان دارند تا بتوانند روال زندگی عادی خود را از سر بگیرند.
عمرانیفرد بیان کرد: افرادی که بهدلیل نگرانی و ترس از خطر، روال عادی زندگی خود را ترک کردهاند یا مجبور به ترک آن شدهاند، اگر زودتر برای عادیسازی زندگی تلاش کنند، حال بهتری تجربه خواهند کرد. با این حال، برخی افراد ممکن است بهراحتی قادر به بازگشت به محل سکونت یا شغل خود نباشند یا این امکان برای آنها وجود نداشته باشد. در این موارد، توصیه میشود به انجام فعالیتهایی بپردازند که قبلاً با آنها احساس آرامش داشتهاند و شروع فعالیتهای فیزیکی و ذهنی جدید و کمک گرفتن از تیمها و افرادی که در زمینه بهداشت روان فعالیت دارند، میتواند مفید باشد.
وی تصریح کرد: افرادی که عزیزی را در این شرایط از دست دادهاند ممکن است مسائلی مانند سوگ را تجربه کنند. اختلال سوگ معمولاً مراحل و نیاز به گذشت زمان دارد. با این حال، نوع نگرش افراد به تمام حادثه و حمایتهای خانواده، دوستان و اقوام باور به زندگی پس از مرگ و الگوهای مذهبی حاکم بر جامعه میتواند در طی کردن طبیعی سوگ کمککننده باشد.
عمرانیفرد گفت: در مواردی که فرد حادثه را تجربه کرده یا شاهد یک اتفاق تهدیدکننده برای نزدیکانش بوده یا حتی شنیده است، سیر اتفاقات و تجربیات، متفاوت خواهد بود. افرادی که در مرکز بحران قرار دارند احساسات و واکنشهای متفاوتی نسبت به افرادی که دورتر هستند، تجربه میکنند. بهعنوان مثال، ممکن است افرادی که در مرکز بحران قرار داشتهاند دچار ترس شده یا برای مدتها از حضور در محل حادثه یا هر چه یاد آور آن باشد، اجتناب کنند و بهجای زندگی عادی منزوی شده یا به یادآوری مکرر حادثه بپردازند. این حالات میتوانند بهصورت نشانههای منفرد یا مجموعهای از علائم در افراد ظاهر شوند و علت بدحالی آنها بعد از فروکش کردن بحران باشند.
متخصص روانپزشکی متذکر شد: در این موارد، ارزیابی وضعیت روانی افراد ضروری است، اما خوشبختانه درصد بروز این حالات که مستمر و ماندگار باشند، بسیار نیست. در واقع بعد از هر بحران حاد نیاز به زمان وجود دارد تا افراد بتوانند خود را باز یافته و ضمن ارزیابی شرایط جدید به ثبات روانی برسند.
وی با اشاره به اینکه در شرایط بحرانی، رعایت نکات مهم در مراقبتهای اولیه و اورژانس از اهمیت ویژهای برخوردار است، اضافه کرد: این مراقبتها عمدتاً به اقداماتی معطوف میشود که برای حفظ جان افراد و دوری از خطر انجام میگیرد. توجه به کمکرسانی فیزیکی و دور کردن آنان از خطر و آموزش مواجهه با خطر به عموم و بهویژه افرادی که دچار کمتوانی جسمی هستند، مانند سالمندان، افراد معلول و کودکان ضروری است. تأمین سلامت فیزیکی این افراد نقش مهمی در حفظ سلامت روان آنها دارد.
استاد دانشگاه علوم پزشکی اصفهان گفت: در مراحل حاد بحران، توجه به احساسات هیجانی که افراد تجربه میکنند و نحوه بروز آنها اهمیت زیادی دارد. بروز هیجانات و احساسات کنترل نشده نهتنها میتواند به خود فرد آسیب برساند، بلکه ممکن است برای سایر اعضای خانواده و جامعه نیز مضر باشد. وجود احساساتی مانند ترس، نگرانی، غم و خشم طبیعی است. پذیرش این حالتها اولین گام مهم در مدیریت بحران است. نحوه بروز احساسات در افراد مختلف بسته به شخصیت، سن و تجربیات قبلی متفاوت است. شناخت و پذیرش این تفاوتها میتواند به افراد کمک کند.
وی اذعان کرد: مقابله با استرس صرفاً به معنای حذف احساسات نیست، بلکه نحوه مدیریت آنها اهمیت دارد. شناخت و پذیرش احساسات اولین گام در این مسیر است. مرور تجربیات گذشته و استفاده از فعالیتهایی مانند پیادهروی، ورزش یا مطالعه میتواند به کاهش استرس کمک کند.
متخصص روانپزشکی یادآور شد: دورهمیهای خانوادگی و بیان احساسات در جمع میتواند به کاهش نگرانیها و ایجاد حس حمایت کمک کند. در نهایت، هر فرد شخصیت و تجربیات متفاوتی دارد و نمیتوان یک راهکار واحد برای همه پیشنهاد کرد. شناخت احساسات و هیجانات در این مراحل بسیار مهم است و میتواند به افراد در مدیریت بحران کمک کند.
عمرانیفرد با تأکید بر اینکه اضطراب و افسردگی دو علامت شایع هستند که ممکن است به شکل اختلال یا بیماری ظاهر شوند، خاطرنشان کرد: علاوهبر اینها، خشم و ترس نیز از دیگر علائم رایج هستند. نشانههای اضطراب و افسردگی در افراد مختلف بسیار متنوع است. برخی افراد ممکن است افسردگی خود را به شکل سکوت و گوشهگیری نشان دهند، در حالی که دیگران ممکن است اضطراب را با تپش قلب، بیقراری حرکتی یا مشکلات خواب تجربه کنند. ناامیدی و علاقه نداشتن به فعالیتهای روزمره نیز میتواند نشانههایی از افسردگی باشد.
وی افزود: هر فرد باید به تغییرات حال خود توجه کند و اگر حس کرد حال خوبی ندارد، این موضوع را با خانواده یا دوستانش در میان بگذارد. در صورت لزوم، میتواند از مراکز معتبر کمک بگیرد تا بتواند این بحران را پشت سر بگذارد. مهمترین نکته در این زمینه نحوه اداره هیجانات است که باید مورد توجه قرار گیرد.
متخصص روانپزشکی تأکید کرد: وقتی صحبت از اضطراب و افسردگی میکنیم دو حالت داریم، یکی به شکل بیماری و دیگری بهعنوان علامت. این دو علامت از هیجانهایی هستند که افراد در زمان بحران ممکن است تجربه کنند؛ بهعلاوه، آنها ممکن است احساساتی مانند ترس، خشم، نگرانی، سردرگمی و حالت گوش به زنگی را نیز تجربه کنند.
عمرانیفرد ادامه داد: تشخیص اینکه آیا این احساسات به شکل بیماری افسردگی یا اضطراب بروز کردهاند؟، نیازمند زمان و بررسی دقیقتری است. برای مثال، نمیتوان بهسرعت درباره فردی که برای یک یا دو روز احساس غمگینی دارد، گفت که او مبتلا به افسردگی است. در عوض، ممکن است این احساسات صرفاً بهعنوان یک علامت در مواجهه با شرایط بحرانی ظاهر شوند.
وی اظهار کرد: اگر بخواهیم حسهای فیزیکی را که فرد در زمان اضطراب و افسردگی تجربه میکند، بررسی کنیم، میتوان به تپش قلب، کمخوابی یا بالعکس پرخوابی، حالت از خواب پریدن، بیقراری و ناتوانی در نشستن در یک جا، کماشتهایی یا پرخوری، تعریق بیش از حد و احساس ناخوشایندی و نبود آرامش اشاره کرد. برخی افراد ممکن است احساس ترس شدیدی داشته باشند و از جابهجایی خارج از خانه خود امتناع کنند. آنها ممکن است از مواجهه با اخبار یا حضور در محل کار و مجامع عمومی اجتناب کنند.
متخصص روانپزشکی بیان کرد: علائم اضطراب و افسردگی بسیار متنوع هستند و هر فرد ممکن است آنها را به شکل متفاوتی تجربه کند. مانند هر نوع استرس دیگری که در زندگی روزمره وجود دارد، این استرسها در زمانهای بحران نیز میتوانند شروعکننده یا ماشهزننده یک اختلال باشند. برای مثال، فردی که قبلاً با یک دعوا یا صحنه تصادف دچار علائم اضطرابی شده، ممکن است دوباره پس از مواجهه با بحرانها دچار افسردگی یا اضطراب شود، بهویژه اگر زمینههای قبلی وجود داشته باشد.
استاد دانشگاه علوم پزشکی اصفهان حفظ سلامت روان در شرایط بحرانی را نیازمند توجه به اخبار دقیق و معتبر دانست و گفت: دوری از شایعات و اخباری که مستند نیستند، اهمیت زیادی دارد، حتی اگر از صحت و دقت برخی اخبار اطمینان داریم نیازی نیست که بهطور مکرر آنها را بشنویم یا مرور کنیم. کافی است که در حد ضروری به اخبار توجه کنیم و از تکرار آنها برای خود و دیگران خودداری کنیم.
وی افزود: نکته دیگری که باید به آن توجه کنیم، احساساتی است که در مواجهه با این خبرها تجربه میکنیم. وجود هیجاناتی مانند اضطراب، نگرانی، غم، خشم و سردرگمی طبیعی است و هر فرد ممکن است یک یا چند مورد از این احساسات را تجربه کند، بنابراین وجود این هیجانات مسئلهای غیرطبیعی نیست و کاملاً پذیرفته شده است، اما نکته مهم در اینجا نحوه ابراز و مدیریت این احساسات است. بهجای حذف آنها، باید بیاموزیم که چگونه این احساسات را مدیریت کنیم.
عمرانیفرد اضافه کرد: نحوه مدیریت هیجانات بستگی به راهکارهایی دارد که هر فرد از قبل برای خود داشته است. برخی افراد ممکن است با پیادهروی، ورزش، مطالعه یا تماشای فیلم و سریال به مدیریت احساسات خود بپردازند، همچنین فعالیتهای مذهبی و مدیتیشن نیز میتوانند کمککننده باشند. اگر فردی هیچیک از این راهکارها را نداشته باشد، میتواند از حمایت خانواده بهرهمند شود و احساسات خود را با آنها در میان بگذارد.
متخصص روانپزشکی تصریح کرد: دورهمیهای خانوادگی و فامیلی نیز میتوانند فضایی فراهم کند تا افراد احساسات خود را به اشتراک بگذارند و راهکارهایی برای مقابله با این احساسات پیدا کنند. این تعاملات میتواند به ارتقای سلامت روان افراد کمک کند.
وی با تأکید بر اینکه اضطراب و افسردگی دو علامت شایع هستند که ممکن است به شکل اختلال یا بیماری ظاهر شوند، اظهار کرد: خشم و ترس نیز از دیگر علائم رایج هستند. گروههای آسیبپذیر مانند سالمندان، کودکان و افرادی که دارای ناتوانیهای ذهنی یا جسمی نیازمند توجه ویژهای هستند. افرادی که ناتوانیهای ذهنی یا اختلالات روانپزشکی دارند، استعداد بیشتری برای بروز مشکلات روانی خواهند داشت، بنابراین باید تا حد امکان از قرار گرفتن آنها در معرض اخبار و وقایع ناگوار جلوگیری کرد.
عمرانیفرد اذعان کرد: سالمندان برخلاف تصور عمومی ممکن است تابآوری بیشتری داشته باشند، زیرا تجربه بیشتری از بحرانها در طول زندگی خود دارند. با این حال، خانوادهها باید از حال آنها باخبر باشند و حمایت روانی لازم را فراهم کنند. یک احوالپرسی ساده و اطمینانبخشی درباره کمکهای ممکن میتواند تأثیر زیادی بر کاهش استرس آنها داشته باشد.
استاد دانشگاه علوم پزشکی خاطرنشان کرد: کودکان نیز حس ناامنی آنها میتواند با حضور بزرگترها به حس امنیت تبدیل شود. ایجاد فضایی برای گفتوگو و تعامل با بزرگترها میتواند به کاهش نگرانیهای آنها کمک کند، همچنین برای کودکان باید راهکارهای متفاوتی ارائه شود تا بتوانند احساس امنیت و آرامش بیشتری داشته باشند.
وی یادآور شد: برای گروههای آسیبپذیر بهتر است صحنهها و وقایع ناراحتکننده در حضور آنها ذکر نشود و به جای آن، سرگرمیهای فیزیکی و مثبت برای آنها ترتیب داده شود تا بتوانند از این طریق مشغول شوند و احساس آرامش بیشتری داشته باشند.
انتهای پیام
نظرات