نغمه وطندوست در گفتوگو با ایسنا با اشاره به اینکه ادبیات کودک نقش بسیار مؤثری در فرآیند شکلگیری هویت فرهنگی و ملی کودکان ایفا میکند، اظهار کرد: روانشناسان معتقدند که شخصیت انسان در سالهای ابتدایی زندگی، یعنی از بدو تولد تا حدود ۵ سالگی و نهایتاً تا ۷ سالگی شکل میگیرد. این شخصیتسازی حاصل تعامل عوامل مختلفی است که در رأس آن خانواده قرار دارد و سپس جامعه، که در اینجا معادل فرهنگ در نظر گرفته میشود. سایر عناصر همچون گروه همسالان، نهاد مذهب و دیگر ساختارهای اجتماعی نیز در این فرآیند نقش دارند.
وی ادامه داد: در نتیجه هویت کودک چه از منظر فردی و چه اجتماعی در همین سالهای ابتدایی پایهگذاری میشود. بنابراین هرگونه آسیب یا تأثیر مثبت در این دوره زمانی میتواند پیامدهای بلندمدتی بر شخصیت و هویت کودک داشته باشد. ادبیات کودک نیز بهعنوان بخشی از ابزار فرهنگی در این میان نقشی پررنگ و بنیادین دارد.
وطندوست گفت: هرچه محتوای ادبی کودکانه غنیتر، سالمتر و از لحاظ روانشناختی دقیقتر باشد، تأثیر آن بر ذهن و روان کودک عمیقتر خواهد بود. بهطور خاص افسانهها در این زمینه جایگاه ویژهای دارند. افسانهها را میتوان اسطورههایی دانست که در ناخودآگاه جمعی بشر ریشه دارند؛ آنها صرفاً داستانهای تاریخی نیستند، بلکه بازتابی از روان، فرهنگ و اسطورههای مشترک انسانها هستند. این داستانها به دلیل پیوند دیرینه با ناخودآگاه فرهنگی، قدرت عمیقی در شکل دادن به هویت کودکان دارند.
وی افزود: افسانههایی چون دیو دوسر، غول وارونهکار، فاطیلو در تنور، پالان خر و دیگر روایتهای بومی نقش مهمی در انتقال مفاهیم هویتی، فرهنگی و ملی ایفا کردهاند. این داستانها چه از نظر ادبی و چه روانشناختی، ابزارهایی برای شناخت و تقویت هویت ایرانی محسوب میشوند.
این نویسنده کتاب کودک در پاسخ به این سوال که چگونه میتوان از طریق داستانسرایی، کودکان را با عناصر فرهنگی ایرانی مانند زبان، تاریخ و اسطورهها آشنا کرد، گفت: داستانسرایی سنتی به ویژه استفاده از افسانهها، یکی از مؤثرترین روشها است. البته باید تفاوت میان داستاننویسی و داستانسرایی را در نظر گرفت. در حال حاضر داستانسرایان زیادی در کشور فعال هستند، اما تعداد داستاننویسان حرفهای کودک بسیار محدود است.
وطندوست عنوان کرد: برای نمونه در یکی از مسابقاتی که شهرداری برگزار کرده بود، با عنوان «مادران قصهگو» بیش از ۲۵۰۰ مادر شرکت کردند. با این حال بررسی آثار نشان داد که تنها ۴۰ قصه متفاوت روایت شده بود و بسیاری از مادران داستانهای مشابهی را بازگو میکردند. این موضوع نشاندهنده ضعف در آشنایی خانوادهها با منابع غنی فرهنگ ایرانی است. اگر مادران ما با اسطورهها، افسانهها و ادبیات بومی آشنا شوند، خواهند توانست این مفاهیم را به صورت زنده و جذاب به کودکان منتقل کنند.
وی اظهار کرد: جای پرسش است که چرا با وجود فرهنگ غنی و تاریخ دیرینهمان، امروزه بازار کتاب کودک و نوجوان ما مملو از داستانها و شخصیتهای غیرایرانی است! شخصیتهایی چون بنتن، السا، فروزن و دیگر قهرمانان غربی در ذهن کودکان ما جا باز کردهاند، در حالی که ما نیز در فرهنگ خود شخصیتهایی چون رستم را داریم. چرا رستم نباید بتواند در نسخهای مدرن در زمان سفر کند یا سوار سفینه فضایی باشد؟ چرا همچنان در داستانها، رستم را با گرز و اسب، در دل تاریخ محصور کردهایم؟
تاریخ و فرهنگ غنی ایرانی نتوانسته در ادبیات کودک بازتاب پیدا کند
این نویسنده گفت: کشورهای دیگر توانستهاند شخصیتهای اسطورهای خود را با بازآفرینی خلاقانه، متناسب با نیازهای نسل جدید بازسازی کنند، اما ما هنوز نتوانستهایم چنین قدمی برداریم. با وجود قدمت فرهنگیمان، این فرهنگ غنی هنوز نتوانسته در ادبیات کودک بهگونهای پررنگ و خلاقانه بازتاب یابد. بخش زیادی از بازار کتاب کودک، تحت سیطره داستانهای غیرایرانی است؛ در حالی که اگر از نویسندگان کودک حمایت درستی میشد، این وضعیت میتوانست کاملاً متفاوت باشد.
وطندوست تصریح کرد: نویسندگان کودک و نوجوان با وجود اهمیت فوقالعادهای که در فرآیند شکلگیری شخصیت کودک دارند، اغلب با نگاه سطحی و کماهمیت جامعه مواجهاند. حتی برخی نویسندگان از اینکه به آنها نویسنده کودک گفته شود، احساس ناخوشایندی دارند. این ناشی از جایگاه نازل و نادیده گرفتهشدهای است که متأسفانه به ادبیات کودک اختصاص یافته است.
این نویسنده ادامه داد: در حالی که بسیاری از فعالان این حوزه، بدون دانش لازم از اسطورهها، جامعهشناسی یا روانشناسی کودک به نگارش داستانهای کودکانه روی آوردهاند و همین امر منجر به تولید انبوهی از آثار سطحی و بیکیفیت شده است؛ بازاری که عمدتاً مملو از کتابهای زرد است، مگر در مواردی معدود و استثنایی.
وی تاکید کرد: اگر بخواهیم هویت فرهنگی و ملی کودکانمان را حفظ کنیم و پرورش دهیم، باید از مسیر بازسازی و تقویت ادبیات کودک، با محوریت فرهنگ ایرانی و اسطورههای بومی حرکت کنیم و این امر جز با حمایت، آموزش و بازنگری بنیادین در رویکردمان به ادبیات کودک محقق نخواهد شد.
انتهای پیام
نظرات