• پنجشنبه / ۲۶ تیر ۱۴۰۴ / ۱۰:۱۱
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 1404042616287
  • خبرنگار : 51048

/کتاب و کتابخوانی/

«آتون‌نامه» پلی است میان حماسه و خدمت

«آتون‌نامه» پلی است میان حماسه و خدمت

ایسنا/خراسان رضوی در دل هر زیارت، نشانی از رازهای ناگفته تاریخ نهفته است. شاید بارها به حرم رضوی قدم گذاشته‌ای و از زیر سقف طلایی صحن انقلاب عبور کرده باشی؛ جایی که آب سقاخانه‌ای زلال، عطش دل را می‌نشاند. سقاخانه‌ای که همه آن را به نام اسمال طلا می‌شناسند، اما کمتر کسی داستان زندگی صاحب آن را می‌داند.

کتاب «آتون‌نامه» پنجره‌ای است رو به روزگاری پر آشوب، که در آن مردی از تبار غیرت، نام خود را در تاریخ ثبت کرد؛ نه فقط با شمشیر و جنگ که با خدمت و خلوص. این کتاب به زندگی مردی می‌پردازد که مردم مشهد، قرن‌هاست به احترام او از آن آب متبرک می‌نوشند.

هربار که وارد صحن انقلاب اسلامی حرم مطهر رضوی می‌شویم چشممان به سقف طلایی‌ می‌خورد که در کنار گنبد نورانی امام رضا(ع) می‌درخشد؛ آبی در زیر آن گنبد روان است که شفادهنده حاجت‌مندان امام غریب است. محال است زائر حرم باشی و سری به این سقاخانه‌ نزده و از آب متبرکش سیراب نشده باشی.

سقاخانه اسماعیل طلا که مشهدی‌ها به آن «اسمال طلا»‌ می‌گویند، سال‌هایی طولانی سیراب‌کننده تشنگان لطف و رحمت آن حضرت است. مردم همه اسمال طلا را می‌شناسند و آب خوردن از سقاخانه اسمال طلا را جزو آداب زیارت خود می‌دانند و دلشان برای نوشیدن آب متبرک آن پر می‌زند.

با این همه اسماعیل طلا یا همان اسمال طلای خودمان، علی رغم معروفیت و محبوبیت سقاخانه‌اش در میان زوار امام هشتم، کمتر شناخته شده است؛ خیلی از مردم نمی‌دانند که صاحب این سقاخانه‌ای که در مقابل بارگاه امام رضا(ع) خادمی می‌کند کیست و چه شده که به او اسماعیل طلا می‌گویند.

آتون‌نامه توسط محمداسماعیل حاجی علیان نوشته شده و شرح حال کسی است که هر زائر و مسافر مشهدی نامش را شنیده است، اما چیزی درباره آن نمی‌داند. این کتاب به شخصیتی مهم و موثر در تاریخ کشور و همچنین شخصیتی مخلص و خادم در تاریخ حرم مطهر رضوی می‌پردازد.

«اسماعیل خان سنگسری» سردار بزرگ و توپ‌چی نامدار سپاه ایران که از اهالی مهدی شهر در استان سمنان امروزی بوده، همان اسماعیل طلای داستان ما است. او که خواهرش یکی از زنان فتحعلی شاه قاجار بوده است، برای گذراندن خدمت سربازی‌اش عازم جبهه‌های نبرد ایران و روسیه در تبریز می‌شود و به یکی از یاران «عباس میرزا» تبدیل می‌شود.

در این کتاب به رشادت‌های این سردار بزرگ پرداخته است و از آنجایی که اسماعیل‌خان موفق به نجات جان شاه زمانه شده بود، لقب زرریزخان را از شاه دریافت کرد و پس از سال‌ها با اخلاص و خادمی‌اش در بارگاه رضوی «اسماعیل‌ طلا» نام گرفت؛ نامی که قرن‌ها با آب سقاخانه بارگاه رضوی عجین شده است.

این کتاب با نثر و ادبیاتی به سبک قاجار و در قالب نامه‌نگاری‌های شخصیت‌های اصلی داستان مانند نامه اسماعیل خان به مادرش، نامه خواهرش زبیده خاتون به عباس میرزا و... روایت شده است؛ نویسنده با این سبک نوشتار مخاطب را با حال و احوال آن زمان و دوره از تاریخ نزدیک‌ کرده و کاری می‌کند که خواننده با شخصیت‌ها احساس قرابت پیدا کند.

در نهایت باید گفت که آتون‌نامه فقط یک داستان تاریخی نیست، بلکه روایتی است از فراموش‌شدگان نامدار؛ از کسانی که با ایمان، غیرت و فداکاری تاریخ ساختند.

این کتاب پلی است میان حماسه و خدمت، میان سربازی و خادمی و میان سرداری که طلا شد و زواری که قرن‌ها بعد از او از آب سقاخانه‌اش تبرک می‌جویند.

بخشی از متن کتاب به شرح زیر است:

«زبانم با من یار نبود. می‌خواستم بگویم مرادعلی را برگردان، می‌خواهد داماد بشود و من ساقدوشش باشم، لیک نه زبان یارای تکان خوردن در کام داشت و نه شاه می‌دانست مرادعلی کیست و چه شده؟ کدام شاهی می‌داند چند تن از این انارها در جنگ فدا شده‌اند؟ حرفی نزدم. علی خان گریه می‌کرد و می‌گفت: (آفرین برادر!... تو از کجا به مفسدهاش پی بردی؟! ) نمی‌توانستم جواب علی خان را هم بدهم. فتحعلی‌شاه برگشت و روی تخت شاهی نشست. گفت: (قپان بیاورید!... خزانه‌دار را صدا کنید!).

‌انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha